گنجور

شمارهٔ ۲۷

شدست باغ پر از رشته‌های در خوشاب
شدست راغ پر از توده‌های عنبر ناب
به باغ و راغ مگر ابر و باد داشته‌اند
به توده عنبر ناب و به رشته درِّ خوشاب
چمن شدست چو محراب و عندلیبب همی
زَبور خواند داود وار در محراب
هوا ز ابر جو پوشید جوشن و خُفتان
ز عکس خویش کمان کرده مهر روشن تاب
سرشک ابر گلاب و شکوفه کافور است
جو صَندل است به جوی و به فَرغَر اندر آب
هنوز ناشده طبع جهان به‌ غایت گرم
معالج است به کافور و صندل است و گلاب
ز غنچهٔ‌ گل و از شاخ بید باد صبا
زُمّردین پیکان کرد و بُسَّدین نشّاب
میان سبزه نگر برگ لالهٔ نُعمان
میان لالهٔ نُعمان نگر سرشک سحاب
یکی چنانکه به زنگار برزنی شنگرف
یکی چنانکه به شنگرف برزنی سیماب
همی شود مَطَر اندر تُراب مروارید
به فعل و طبع نگر چون صدف شدست تراب
همی ز سیل بهاری شود سراب چو بحر
چنانکه بحر شود پیش جود خواجه سراب
غیاث دولت سلطان قوام دین رسول
نظامِ مُلک جهان سَیِّدِ اولوالالباب
وزیر شاه زمن سید زمانه که هست
به داد و دانش و دین چون پیمبر و اصحاب
بزرگوار وزیری که دست همت او
ز روی دولت و اقبال برگرفت -‌اب
حساب ملک جهان‌ گرچه زیر حلقهٔ اوست
برون شدست هنرهای او ز حد حساب
شهاب هست به لون و به شکل چون قلمش
فلک به قوّت آن دیو را زند به شهاب
حوادث فلکی در برابر نظرش
چنان بود که قصب‌ در برابر مهتاب
وزارت از قدم او فزود قیمت و قَدر
کفایت از قلم او گرفت رونق و آب
شتاب چرخ کجا عزم اوست هست درنگ
درنگ خاک کجا عزم اوست هست شتاب
اگرچه پست‌ کند کوه پیل مست به یشک
وگرچه ریزه کند سنگ شیر شرزه به‌ ناب
ایا گزیده چو طاعت به‌ روزگار مُشیب
آیا ستوده چو نعمت به‌ روزگار شباب
ز توست تا گه آدم جلالتِ اَسلاف
ز توست تا گه محشر سعادت اعقاب
دو دست بُخل ز جود تو بر شدست بلند
دو چشم جور ز عدل تو ‌در شدست به خواب
همیشه اسب نشاط تو هست در ناورد
همیشه تیر بقای تو هست در پرتاب
شود به امن تو آهو به ره ندیم هژبر
شود به فر تو تیهو به چَه‌ْ قرین عقاب
نه کوه حلم تو را دیده هیچکس پایان
نه بحر جود تو را دید هیچ کس پاباب
مگر که مهر تو ایمان شدست و کین تو کفر
که مهر و کین تو بر خلق رحمت‌ است و عذاب
بر آب دیده سر دشمنت همی‌ گردد
بلی چو دیده بود رود سر بود دولاب
ز رای توست صلاح و صواب عالم را
چو رای تو نبود کی بود صلاح و صواب
تویی مجیب و همه خلق سائلان تواند
مباد منقطع از عالم این سوال و جواب
سرای پردهٔ فرمان و ملک خسرو را
به شرق و غرب کشیدست همت تو طناب
به سوی غرب سبک کرده بود پار عنان
همی‌ گران کند امسال سوی شرق رکاب
همی ز جیحون امسال بگذرد بر فتح
چنانکه پار گذشت از فرات و دجله ز آب
چو ژرف درنگریم از ضمیر و فکرت توست
فتوح او به جهان اندرون شگفت و عجاب
مگر جهان فلک است و فتوح شاه نجوم
ضمیر و فکرت توست آفتاب و اصطرلاب
سخن دراز چه باید که دین و دنیا را
دو بیت کرد قضای مسبب‌الاسباب
یکی است بیت که از همت تو دارد وزن
یکی است بیت که از دولت تو دارد باب
ز اهل شعر و ادب هرکجا نکو سخن است
تویی مصنف شعر و مولف آداب
همی کنند ثنای تو افتتاح کلام
همی کنند مدیح تو ابتدای کتاب
مرا مدیح تو تفسیر آیت دین است
چه آیت! آیت طوبی لهم و حسن مآب
ز آفرین تو آراسته است دیوانم
درین جهان به ثناء و در آن جهان به ثواب
همیشه تا که حدیث معاشران جهان
همی ز چنگ و رباب‌ است و از شراب و کباب
دل و سرشک و قد و ناله ی حسود تو باد
همیشه همچو کباب و شراب و چنگ و رباب
ز کردگار به توفیق باد بر تو سلام
ز روزگار به اقبال باد بر تو خطاب
خراب کردهٔ هر کس تو کرده‌ای آباد
مباد تا ابد آباد کردهٔ تو خراب
خجسته بادت و فرخنده جشن نوروزی
موافقانت مصیب و مخالفانت مصاب

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شدست باغ پر از رشته‌های در خوشاب
شدست راغ پر از توده‌های عنبر ناب
هوش مصنوعی: باغ پر شده از شاخه‌های زیبا و خوشبو، و دشت پر شده از توده‌های خوش‌عطر و ناب.
به باغ و راغ مگر ابر و باد داشته‌اند
به توده عنبر ناب و به رشته درِّ خوشاب
هوش مصنوعی: آیا در باغ و دشت فقط باران و باد وجود دارد، یا در کنار آن‌ها عطر دل‌انگیز عُنبر و رشته‌ای از مروارید درخشان هم وجود دارد؟
چمن شدست چو محراب و عندلیبب همی
زَبور خواند داود وار در محراب
هوش مصنوعی: چمن مانند محرابی زیبا و دل‌انگیز شده است و بلبل نیز در آن به نغمه‌سرایی و خواندن آهنگی شبیه به آواز داوود در محراب مشغول است.
هوا ز ابر جو پوشید جوشن و خُفتان
ز عکس خویش کمان کرده مهر روشن تاب
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر ابرها پوششی مانند زره بر تن دارد و انعکاس نور خورشید، مانند کمان به خواب رفته است.
سرشک ابر گلاب و شکوفه کافور است
جو صَندل است به جوی و به فَرغَر اندر آب
هوش مصنوعی: باران مانند قطرات گلاب و شکوفه‌ی کافور است و در جوی، بوی خوش صندل به مشام می‌رسد و در آب نیز این عطر حس می‌شود.
هنوز ناشده طبع جهان به‌ غایت گرم
معالج است به کافور و صندل است و گلاب
هوش مصنوعی: جهان هنوز به تمامیت نرسیده و به همین دلیل به شدت نیازمند داروهایی است که آرامش‌بخش و خوشبو باشند، مانند کافور، صندل و گلاب.
ز غنچهٔ‌ گل و از شاخ بید باد صبا
زُمّردین پیکان کرد و بُسَّدین نشّاب
هوش مصنوعی: از جوانهٔ گل و شاخهٔ بید، نسیم صبحگاهی مانند پیکانی از زمرّد، به حرکت درآمد و از جان خود عبور کرد.
میان سبزه نگر برگ لالهٔ نُعمان
میان لالهٔ نُعمان نگر سرشک سحاب
هوش مصنوعی: در میان سبزه‌ها، به برگ لاله‌ی نعمان نگاه کن و در میان لاله‌ها، اشک باران را تماشا کن.
یکی چنانکه به زنگار برزنی شنگرف
یکی چنانکه به شنگرف برزنی سیماب
هوش مصنوعی: یک نفر همان‌طور که زنگار را با رنگ سرخ برمی‌دارد، دیگری هم به همین شکل رنگ سرخ را بر روی جیوه می‌زند.
همی شود مَطَر اندر تُراب مروارید
به فعل و طبع نگر چون صدف شدست تراب
هوش مصنوعی: به مرور زمان، خاک می‌تواند به گنجی ارزشمند تبدیل شود، مانند مرواریدی که در درون صدف به وجود می‌آید. پس باید به طبیعت و تغییرات آن نگریست و فهمید که چطور می‌تواند چیزهای باارزشی را خلق کند.
همی ز سیل بهاری شود سراب چو بحر
چنانکه بحر شود پیش جود خواجه سراب
هوش مصنوعی: بهار که می‌رسد، سراب‌ها به شکل دریا به نظر می‌رسند و این شباهت در صورتی است که مانند دریایی به بزرگی بحر، نعمت‌های بخشنده‌ای از سوی جود و کرم انسان‌ها وجود داشته باشد.
غیاث دولت سلطان قوام دین رسول
نظامِ مُلک جهان سَیِّدِ اولوالالباب
هوش مصنوعی: این جمله به تعریف و تمجید از یک شخص اشاره دارد، که به عنوان حامی و مدافع دین و نظام حکومتی شناخته می‌شود. او به عنوان رهبر و سرپرست مردم، در حفظ و گسترش عدالت و حکومت خوب نقش مهمی دارد و به عنوان فردی با فضیلت و درک عمیق از مسائل انسانی شناخته می‌شود.
وزیر شاه زمن سید زمانه که هست
به داد و دانش و دین چون پیمبر و اصحاب
هوش مصنوعی: وزیر شاه در زمان من، مثل سید و پیشوای دوران است؛ او به خاطر علم، انصاف و دینش، به مانند پیامبر و یاران او شناخته می‌شود.
بزرگوار وزیری که دست همت او
ز روی دولت و اقبال برگرفت -‌اب
هوش مصنوعی: وزیری بزرگوار که به دلیل نعمت‌ها و شانس‌هایش از کار و تلاش دست برداشته است.
حساب ملک جهان‌ گرچه زیر حلقهٔ اوست
برون شدست هنرهای او ز حد حساب
هوش مصنوعی: هرچند تمام امور و مالکیت‌های این جهان تحت اختیار و سلطهٔ اوست، اما استعدادها و هنرهای او فراتر از هرگونه محاسبه و سنجش است.
شهاب هست به لون و به شکل چون قلمش
فلک به قوّت آن دیو را زند به شهاب
هوش مصنوعی: سقوط شهاب‌سنگی به شکل و رنگ خاص، نشان‌دهندهٔ نیرویی است که به وسیلهٔ آسمان، آن دیو را به دام می‌اندازد.
حوادث فلکی در برابر نظرش
چنان بود که قصب‌ در برابر مهتاب
هوش مصنوعی: حوادث آسمانی در مقابل چشمان او به اندازه‌ای کوچک و بی‌اهمیت بود که مانند نی‌ای در برابر نور مهتاب به نظر می‌رسید.
وزارت از قدم او فزود قیمت و قَدر
کفایت از قلم او گرفت رونق و آب
هوش مصنوعی: حضور او باعث افزایش ارزش و اعتبار وزارت شده و کلام او به اندازه‌ای بود که رونق و شکوه را از آن گرفت.
شتاب چرخ کجا عزم اوست هست درنگ
درنگ خاک کجا عزم اوست هست شتاب
هوش مصنوعی: کارکرد چرخ زمان و سرنوشت در مسیر خود بی‌وقفه و سریع است و نمی‌توان در این جریان توقف کرد. زمین و خاک نیز نمی‌توانند مانع این حرکت شوند.
اگرچه پست‌ کند کوه پیل مست به یشک
وگرچه ریزه کند سنگ شیر شرزه به‌ ناب
هوش مصنوعی: اگرچه فیل نیرومند می‌تواند کوه را پایین بیاورد و شیر درنده هم می‌تواند سنگ را خرد کند، اما در نهایت این کارها به راحتی انجام نمی‌شوند.
ایا گزیده چو طاعت به‌ روزگار مُشیب
آیا ستوده چو نعمت به‌ روزگار شباب
هوش مصنوعی: آیا شایسته است که در دوران پیری، به طاعت و بندگی توجه شود، در حالی که در دوران جوانی، نعمت‌ها مورد ستایش قرار می‌گیرند؟
ز توست تا گه آدم جلالتِ اَسلاف
ز توست تا گه محشر سعادت اعقاب
هوش مصنوعی: شکوه و عظمت نیاکان از تو سرچشمه می‌گیرد و خوشبختی نسل‌های آینده نیز به تو وابسته است.
دو دست بُخل ز جود تو بر شدست بلند
دو چشم جور ز عدل تو ‌در شدست به خواب
هوش مصنوعی: دو دست بخیل از بخشش تو بلند شده‌اند و دو چشم بدخواه از عدالت تو در خواب رفته‌اند.
همیشه اسب نشاط تو هست در ناورد
همیشه تیر بقای تو هست در پرتاب
هوش مصنوعی: همواره انگیزه و انرژی تو مانند یک اسب شاداب حاضر است و در هر شرایطی می‌تواند تو را به جلو ببرد. همچنین، همیشه نشانه‌هایی از ماندگاری و بقای تو وجود دارد که به بهترین نحو به جلو پرتاب می‌شوند.
شود به امن تو آهو به ره ندیم هژبر
شود به فر تو تیهو به چَه‌ْ قرین عقاب
هوش مصنوعی: به خاطر امنیت تو، آهو با آرامش به راه می‌رود و هژبر (شکارچی) با فر و زیبایی تو، مانند تیهو در کنار عقاب احساس نزدیکی می‌کند.
نه کوه حلم تو را دیده هیچکس پایان
نه بحر جود تو را دید هیچ کس پاباب
هوش مصنوعی: هیچ کس نتوانسته است نهایت صبر و بردباری تو را مشاهده کند، و هیچ کسی هم عمق generosity و بزرگ‌منشی‌ات را ندیده است.
مگر که مهر تو ایمان شدست و کین تو کفر
که مهر و کین تو بر خلق رحمت‌ است و عذاب
هوش مصنوعی: آیا محبت تو ایمان به حساب می‌آید و دشمنی تو کفر؟ زیرا محبت و دشمنی تو برای مردم، هم رحمت است و هم عذاب.
بر آب دیده سر دشمنت همی‌ گردد
بلی چو دیده بود رود سر بود دولاب
هوش مصنوعی: بر آب چشمانت، سر دشمنت می‌چرخد، درست مثل اینکه وقتی رود را می‌بینی، آب می‌چرخد و جابه‌جا می‌شود.
ز رای توست صلاح و صواب عالم را
چو رای تو نبود کی بود صلاح و صواب
هوش مصنوعی: عالم و جهان بر اساس نظر و اندیشه تو نظم می‌گیرد. اگر نظر تو وجود نداشته باشد، دیگر چه چیزی می‌تواند صلاح و درستی را تعیین کند؟
تویی مجیب و همه خلق سائلان تواند
مباد منقطع از عالم این سوال و جواب
هوش مصنوعی: تو پاسخ‌دهنده‌ای و تمامی خلق از تو درخواست می‌کنند، مبادا که از این جهان سوال و جواب، قطع ارتباط شوی.
سرای پردهٔ فرمان و ملک خسرو را
به شرق و غرب کشیدست همت تو طناب
هوش مصنوعی: کوشش و تلاش تو باعث شده که کشور و سلطنت پادشاه به وسعت شرق و غرب گسترش پیدا کند.
به سوی غرب سبک کرده بود پار عنان
همی‌ گران کند امسال سوی شرق رکاب
هوش مصنوعی: به سمت غرب حرکت کرده بود و به سختی اسب را به جلو می‌راند، امسال نیز به سمت شرق در حال رکاب زدن است.
همی ز جیحون امسال بگذرد بر فتح
چنانکه پار گذشت از فرات و دجله ز آب
هوش مصنوعی: امسال رود جیحون به آسانی عبور می‌کند و به فتح می‌رسد، مانند سال گذشته که رود فرات و دجله نیز از آب عبور کردند.
چو ژرف درنگریم از ضمیر و فکرت توست
فتوح او به جهان اندرون شگفت و عجاب
هوش مصنوعی: زمانی که عمیقاً به درون خود و اندیشه‌ات بنگریم، می‌بینیم که پیروزی و دستاوردهای تو در این جهان، حقیقتی شگفت‌انگیز و حیرت‌آور است.
مگر جهان فلک است و فتوح شاه نجوم
ضمیر و فکرت توست آفتاب و اصطرلاب
هوش مصنوعی: آیا جهان فقط یک همچون دایره‌ای است و پیروزی‌های بزرگ به افکار و درون تو وابسته‌اند، مانند خورشید و ابزارهای نجومی؟
سخن دراز چه باید که دین و دنیا را
دو بیت کرد قضای مسبب‌الاسباب
هوش مصنوعی: چرا باید سخن را طولانی کنیم وقتی که می‌توان برای مسائل دینی و دنیوی، به دو نکته کلیدی اشاره کرد که نتیجه اراده خداوند است؟
یکی است بیت که از همت تو دارد وزن
یکی است بیت که از دولت تو دارد باب
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شعر یا اثر ادبی به دو شکل می‌تواند ارزش و اعتبار پیدا کند: یکی از تلاش و همت فردی که آن را خلق کرده، و دیگری از حمایت و ثروتی که ممکن است به آن کمک کند. به عبارت دیگر، ارزش یک اثر ممکن است به پشتکار و زحماتی که در خلق آن صرف شده مربوط باشد و همچنین ممکن است به منابع و فرصت‌هایی که فرد از آنها بهره‌مند شده است.
ز اهل شعر و ادب هرکجا نکو سخن است
تویی مصنف شعر و مولف آداب
هوش مصنوعی: هر کجای دنیا که سخن نیکو و زیبا وجود دارد، تو نویسنده شعر و مؤلف آداب و سنن هستی.
همی کنند ثنای تو افتتاح کلام
همی کنند مدیح تو ابتدای کتاب
هوش مصنوعی: آنها در ابتدای گفتار خود تو را می ستایند و در آغاز هر کتابی به تمجید از تو می پردازند.
مرا مدیح تو تفسیر آیت دین است
چه آیت! آیت طوبی لهم و حسن مآب
هوش مصنوعی: مدح و ستایشت برای من به اندازه‌ای ارزشمند است که می‌توان آن را تفسیر آیات دین دانست. چه آیتی بزرگتر از این که پاداش نیکوکاران و سرانجام خوش آنان را بشارت می‌دهد؟
ز آفرین تو آراسته است دیوانم
درین جهان به ثناء و در آن جهان به ثواب
هوش مصنوعی: به خاطر ستایش تو، نوشته‌های من در این دنیا با زیبایی آراسته شده و در آن دنیا نیز پاداش خوبی دریافت می‌کنند.
همیشه تا که حدیث معاشران جهان
همی ز چنگ و رباب‌ است و از شراب و کباب
هوش مصنوعی: در هر زمانی صحبت از زندگی و معاشرت با مردم دنیا به لذت‌های دنیوی همچون موسیقی و نوشیدنی و غذاهای خوشمزه مرتبط است.
دل و سرشک و قد و ناله ی حسود تو باد
همیشه همچو کباب و شراب و چنگ و رباب
هوش مصنوعی: دل و اشک و قامت و ناله‌ی بی‌تابی تو، همیشه همانند کباب و شراب و ساز و موسیقی باشد.
ز کردگار به توفیق باد بر تو سلام
ز روزگار به اقبال باد بر تو خطاب
هوش مصنوعی: از خداوند به توفیق و موفقیت سلام می‌فرستم و از روزگار خواهان خوش‌شانسی و خوشبختی برای تو هستم.
خراب کردهٔ هر کس تو کرده‌ای آباد
مباد تا ابد آباد کردهٔ تو خراب
هوش مصنوعی: هر کس که به تو آسیب رسانده، تو را ویران کرده است. امیدوارم که هرگز آنچه را که تو ساخته‌ای، خراب نشود.
خجسته بادت و فرخنده جشن نوروزی
موافقانت مصیب و مخالفانت مصاب
هوش مصنوعی: برای تو، جشن نوروزی مبارک و خوش باد. کسانی که با تو هستند خوشبخت باشند و دشمنانت دچار مشکلات شوند.