گنجور

شمارهٔ ۲۵

بر ماه لاله ‌داری و بر لاله مشک ناب
در مشک حلقه‌داری و در حلقه بند و تاب
میگون لب است و مغزم از آن می پر از خُمار
گلگون رخ است و چشمم از آن‌ گل پر از گلاب
خصم من است زلفش وگر نیست پس چرا
دارد حلال خونم و دارد حرام خواب
از آب روی اوست همه آتش دلم
کس دیده آتشی‌که بود قوتش به آب
او ساکن دل است و خراب است مسکنش
آسوده ساکنی است‌ که شد مسکنش خراب
جستم ز راه عشق و ببستم ره خطا
جستم مدیح میر وگشادم در صواب
میر بزرگوار عبیدالله آن که هست
در ملک شه موید و در دین حق شهاب
و‌حی است آفرینش و آن وحی را مدام
هفت اخترند کاتب و هفت آسمان کتاب
اندر حریم دولت او جای ساخته است
در چشم خویش بچهٔ ‌گنجشک را عقاب
گر بر غراب همت او سایه‌گسترد
طاوس‌وار جلوه دهد خویش را غُراب
ایمان و کفر گشت‌ گل مهر و کین او
کان اصل راحت آمد و این مایهٔ عذاب
زو مهر او طلب‌که به‌دنیا و آخرت
دولت دهد مرادت و ایزد دهد ثواب
انگشت او زبان شد و جود اندرو سخن
زر هست از او سوال و همه خلق را جواب
جامی ز سیم پاک فرستاد نزد من
پر عود خام و عنبر سارا و مشک ناب
یک شکل او مدور و یک شکل او دراز
چون پاره پاره ابر سیه پیش آفتاب
گفتی که هست عارض سیمین دلبرم
در زیر زلف بسته از او بر قصب نقاب
پیروزه روی موم بیاراسته به مهر
مهری شریف تر ز دعاهای مستجاب
کردم بدین کرامت بر جود او ثنا
خوردم بدین لطافت بر یاد او شراب
روشن شد از مدایح او طبع من چنانک
چرخ از ستاره و صدف از لؤلؤ خوشاب
توفیق خواستم ز خداوند تا کنم
در ‌شیب‌ شکر نعمت و احسا‌نش چون شباب
تا قبله سازم آنجا کاورا بود عنان
تا کعبه سازم آنجا کاو را بود رکاب
در حلم و جود باد درنگ و شتاب او
تا خاک را درنگ بود باد را شتاب
از همتش به اهل معالی رسیده باد
اِنعام بی‌نهایت و اِحسان بی‌حساب

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر ماه لاله ‌داری و بر لاله مشک ناب
در مشک حلقه‌داری و در حلقه بند و تاب
هوش مصنوعی: شما بر روی گل لاله زیبایی دارید و بر روی لاله‌ای که عطر مشک خالص را دارد، حلقه‌ای قرار داده‌اید و در آن حلقه، بند و زنجیر زیبایی وجود دارد.
میگون لب است و مغزم از آن می پر از خُمار
گلگون رخ است و چشمم از آن‌ گل پر از گلاب
هوش مصنوعی: لبانش مانند شراب میگون است و مغزم از آن شراب پر از خماری و مستی شده است. چهره‌اش مانند گل سرخ است و چشمانم از آن گل پر از عطر و گلاب شده است.
خصم من است زلفش وگر نیست پس چرا
دارد حلال خونم و دارد حرام خواب
هوش مصنوعی: مخالف من آن زلف‌های بازیگوش است و اگر این طور نیست، پس چرا باعث شده که زندگی‌ام را در خطر بیندازد و خواب را از من بگیرد؟
از آب روی اوست همه آتش دلم
کس دیده آتشی‌که بود قوتش به آب
هوش مصنوعی: آتش دل من از زیبایی و لطافت اوست، اما هیچ‌کس آتش عشق مرا درک نکرده است، در حالی که قوت و شدت این آتش به وجود او وابسته است.
او ساکن دل است و خراب است مسکنش
آسوده ساکنی است‌ که شد مسکنش خراب
هوش مصنوعی: او در دل‌ها ساکن است، اما خانه‌اش ویران شده است. آن که در دل‌ها آرامش دارد، اکنون مسکنش نابود شده است.
جستم ز راه عشق و ببستم ره خطا
جستم مدیح میر وگشادم در صواب
هوش مصنوعی: در جستجوی عشق از مسیر اشتباه دور شدم و از مسیر درست ستایش مایر را آغاز کردم.
میر بزرگوار عبیدالله آن که هست
در ملک شه موید و در دین حق شهاب
هوش مصنوعی: عبیدالله شخصیتی بزرگ و محترم است که در ولایتی مشهور و در راه حق و دین، مانند ستاره‌ای درخشان می‌درخشد.
و‌حی است آفرینش و آن وحی را مدام
هفت اخترند کاتب و هفت آسمان کتاب
هوش مصنوعی: آفرینش به‌طور مداوم وحی‌ای است که هفت ستاره و هفت آسمان آن را به‌عنوان نویسندگان ثبت می‌کنند.
اندر حریم دولت او جای ساخته است
در چشم خویش بچهٔ ‌گنجشک را عقاب
هوش مصنوعی: در دل حکومت و قدرت او، جایی برای بچه‌ گنجشک فراهم شده است، در حالی که در چشم او مانند عقابی بزرگ و توانا دیده می‌شود.
گر بر غراب همت او سایه‌گسترد
طاوس‌وار جلوه دهد خویش را غُراب
هوش مصنوعی: اگر چه کلاغی از نظر همت و اراده، در حال سایه‌افکنی باشد، اما باز هم نمی‌تواند به زیبایی و وقاری چون طاووس خود را نشان دهد.
ایمان و کفر گشت‌ گل مهر و کین او
کان اصل راحت آمد و این مایهٔ عذاب
هوش مصنوعی: ایمان و کفر به مانند گل‌های محبت و عداوت جلوه کرده‌اند. ریشه و منبع آرامش واقعی، ایمان است و این در حالی است که کفر باعث عذاب و رنج می‌شود.
زو مهر او طلب‌که به‌دنیا و آخرت
دولت دهد مرادت و ایزد دهد ثواب
هوش مصنوعی: از عشق او بخواه که در این دنیا و آخرت، خوشبختی و خواسته‌ات را به تو عطا کند و خداوند پاداش دهد.
انگشت او زبان شد و جود اندرو سخن
زر هست از او سوال و همه خلق را جواب
هوش مصنوعی: انگشت او به جای زبان صحبت می‌کند و سخن بخشندگی در او جریان دارد. از او سؤال بپرس و به تمامی مردم پاسخ خواهد داد.
جامی ز سیم پاک فرستاد نزد من
پر عود خام و عنبر سارا و مشک ناب
هوش مصنوعی: یک جام از نقره خالص برای من فرستادند که در آن پر از عود خام و عطرهای خوشبو مثل عنبر و مشک بود.
یک شکل او مدور و یک شکل او دراز
چون پاره پاره ابر سیه پیش آفتاب
هوش مصنوعی: یک حالت او گرد و دایره‌ای است و حالت دیگرش کشیده و طولانی می‌باشد، مانند تکه‌های ابر سیاه که جلو آفتاب قرار می‌گیرند.
گفتی که هست عارض سیمین دلبرم
در زیر زلف بسته از او بر قصب نقاب
هوش مصنوعی: گفتی که چهره زیبای محبوب من زیر موهای بافته‌اش پنهان است و بر چهره‌اش پرده‌ای از غم یا راز کشیده شده.
پیروزه روی موم بیاراسته به مهر
مهری شریف تر ز دعاهای مستجاب
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جلوه‌ای اشاره دارد که در آن چهره‌ای شاداب و درخشان به وجود آمده است. این چهره مانند موم نرم و قابل شکل‌پذیری است که با مهر و محبت آراسته شده است. همچنین، این مهر و محبت از دعاهایی نیکو و مستجاب الهام گرفته و ارزشمندتر از هر دعای دیگری است.
کردم بدین کرامت بر جود او ثنا
خوردم بدین لطافت بر یاد او شراب
هوش مصنوعی: به خاطر لطف و بخشش او، ستایشش کردم و به یادش شرابی را نوشیدم که نرم و دلپذیر بود.
روشن شد از مدایح او طبع من چنانک
چرخ از ستاره و صدف از لؤلؤ خوشاب
هوش مصنوعی: از ستایش‌های او، روح و طبع من روشن شد، مانند روشنایی آسمان از ستاره‌ها و مانند درخشش صدف از مروارید.
توفیق خواستم ز خداوند تا کنم
در ‌شیب‌ شکر نعمت و احسا‌نش چون شباب
هوش مصنوعی: از خداوند خواستم که به من توفیق دهد تا مانند جوانی، در لحظه‌های شکرگزاری و احساس نعمت‌ها فرو بروم.
تا قبله سازم آنجا کاورا بود عنان
تا کعبه سازم آنجا کاو را بود رکاب
هوش مصنوعی: به آن جایی می‌روم که او زمام امور را در دست دارد تا آنجا را به سمت قبله تبدیل کنم و به جایی می‌روم که او را پشتیبان خود دارم تا آنجا را به مانند کعبه بسازم.
در حلم و جود باد درنگ و شتاب او
تا خاک را درنگ بود باد را شتاب
هوش مصنوعی: در آرامش و سخاوت، باد همواره به آرامی و با حوصله می‌وزد، در حالی که زمین و خاک به طور مداوم در حال تغییر و تحول هستند.
از همتش به اهل معالی رسیده باد
اِنعام بی‌نهایت و اِحسان بی‌حساب
هوش مصنوعی: به خاطر تلاش و اراده‌اش، به مردمان بلندمرتبه کمک و نیکی‌های بی‌پایانی رسانده است.