گنجور

شمارهٔ ۲۲

ستاره سجده برد طلعت منیر تو را
زمانه بوسه دهد بایهٔ سریر تو را
موافق است قضا بخت کامکار تو را
مسخرست عدو تیغ شیرگیر تو را
خدایگان جهان بی‌نظیر چون تو سزد
که نافرید خدای جهان نظیر تو را
بشیر تو دل توست و تویی بشیر بشر
بشارت است به نیک اختری بشیر تو را
نصیر توست خدا و تویی به‌ او منصور
قضا همیشه به نصرت بود نصیر تو را
اسیر توست به خاک اندرون مخالف تو
همی ز خاک به آتش برند اسیر تو را
رهی پذیرد رای تو و سعادت بخت
همی پذیرد رای رهی پذپر تو را
ضمیر و فکرت تو هست در مصالح خلق
به عقل وصف‌کنم فکرت و ضمیر تو را
ز عدل تو نگزیرد زمانه را هرگز
به روح وصف‌کنم عدل ناگزیر تو را
ز فرِّ طلعتِ تو هر شب آفتاب فلک
همی سجود کند طلعت منیر تو را
چو آمدی تو خداوند میهمان وزیر
سزدکه سجده برد آسمان وزیر تو را
به روزگار تو برنا و پیر شد دلشاد
که هست دولت برنا وزیر پیر تو را
ز مشتری و عطارد همی ندانم باز
دل وزیرِ تو را وکفِ دبیرِ تو را
بمان همیشه به ملک اندرون عزیز و بزرگ
که خوار کرد فلک دشمن حقیر تو را
نشان شاهی و دولت تو باش تا محشر
نشانه گشت دل بد سگال تیر تو را

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ستاره سجده برد طلعت منیر تو را
زمانه بوسه دهد بایهٔ سریر تو را
هوش مصنوعی: ستاره‌ها به خاطر چهره درخشان تو، سجده می‌کنند و زمانه به خاطر مقام تو، تو را مورد احترام قرار می‌دهد.
موافق است قضا بخت کامکار تو را
مسخرست عدو تیغ شیرگیر تو را
هوش مصنوعی: سرنوشت تو را یاری می‌کند و دشمن تو به مانند تیغی در دست شیر است که به آسانی نمی‌تواند بر تو غلبه کند.
خدایگان جهان بی‌نظیر چون تو سزد
که نافرید خدای جهان نظیر تو را
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ و بی‌نظیر، وجود تو شایسته است که خالق جهان، کسی همچون تو را بیافریند.
بشیر تو دل توست و تویی بشیر بشر
بشارت است به نیک اختری بشیر تو را
هوش مصنوعی: در دل تو، مژده‌ای نهفته است و تو مژده‌دهنده‌ای برای بشر. این مژده‌ای است که خبر از خوبی‌ها و خوشبختی‌ها می‌دهد.
نصیر توست خدا و تویی به‌ او منصور
قضا همیشه به نصرت بود نصیر تو را
هوش مصنوعی: خداوند حامی و یاور توست و تو به قدرت او پیروز هستی. همیشه سرنوشت تو تحت حمایت و یاری خداوند قرار دارد.
اسیر توست به خاک اندرون مخالف تو
همی ز خاک به آتش برند اسیر تو را
هوش مصنوعی: به دلیل تسلط و وابستگی به تو، دشمنان تو از خاک به آتش می‌رسند تا تو را به دام بیندازند.
رهی پذیرد رای تو و سعادت بخت
همی پذیرد رای رهی پذپر تو را
هوش مصنوعی: راهی که می‌روی، سرنوشت و خوشبختی هم به نظر تو توجه دارد و به همین ترتیب، آنچه را که تو بخواهی، در نظر می‌گیرد.
ضمیر و فکرت تو هست در مصالح خلق
به عقل وصف‌کنم فکرت و ضمیر تو را
هوش مصنوعی: ذهن و اندیشه تو در سرشت مردم نهفته است، بگذار تا به عقل و خرد، افکار و احساسات تو را توصیف کنم.
ز عدل تو نگزیرد زمانه را هرگز
به روح وصف‌کنم عدل ناگزیر تو را
هوش مصنوعی: من هرگز نمی‌توانم زمانه را از عدالت تو جدا کنم، زیرا عدالت تو را به شکلی وصف‌ناپذیر در روح و جان خود حس می‌کنم.
ز فرِّ طلعتِ تو هر شب آفتاب فلک
همی سجود کند طلعت منیر تو را
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی چهره تو، هر شب آفتاب آسمان به خودی خود به سجده می‌رود و نور چهره تو را می‌پرستد.
چو آمدی تو خداوند میهمان وزیر
سزدکه سجده برد آسمان وزیر تو را
هوش مصنوعی: وقتی که تو به عنوان مهمانش به نزد خداوند می‌آیی، شایسته است که آسمان برای تو سجده کند، زیرا تو مقام و منزلت خاصی داری.
به روزگار تو برنا و پیر شد دلشاد
که هست دولت برنا وزیر پیر تو را
هوش مصنوعی: در روزگار تو، حالا که جوانی و پیری در هم آمیخته‌اند، روح شاداب و خوشحال است، زیرا تو در کنار خودت جوانی را داری که به عنوان وزیر، از تجربه‌های یک پیر بهره‌مند است.
ز مشتری و عطارد همی ندانم باز
دل وزیرِ تو را وکفِ دبیرِ تو را
هوش مصنوعی: من در مورد سیارات مشتری و عطارد می‌دانم، اما هنوز از دل وزیر تو و دستان دبیر تو چیزی نمی‌دانم.
بمان همیشه به ملک اندرون عزیز و بزرگ
که خوار کرد فلک دشمن حقیر تو را
هوش مصنوعی: همیشه در جایگاه باارزش و محترم خود باقی بمان، زیرا سرنوشت تو را که دشمنی کوچک است، خوار کرده است.
نشان شاهی و دولت تو باش تا محشر
نشانه گشت دل بد سگال تیر تو را
هوش مصنوعی: تا روز قیامت، نشانه‌ای از سلطنت و قدرت تو باقی بماند، چرا که تیرهای زهرآگین دل تو، نشانه‌ای شوم و بد برای کسانی خواهد بود که به تو آسیب رسانده‌اند.