گنجور

شمارهٔ ۵۱

ای ز بزم تو با لطایف خلق
پیشه ی گوش و دل شکر رفتن
از پی گوش و گردن مدحت
عقل شاگرد من بدر سفتن
بنده بر در بماند فرمان چیست
سخنی باز میتوان گفتن
نه چنان لنگری است کز سبکیش
همچو دریا بباید آشفتن
گر بخدمت رسد بجای آرد
شرط کم گفتن و سبک خفتن

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای ز بزم تو با لطایف خلق
پیشه ی گوش و دل شکر رفتن
هوش مصنوعی: تو با جذابیت‌ها و زیبایی‌های خود، دل و گوش دیگران را مسحور می‌کنی و مانند شکر بر زبان‌ها می‌نشینی.
از پی گوش و گردن مدحت
عقل شاگرد من بدر سفتن
هوش مصنوعی: به دنبال ستایش و تحسین عقل خود هستم و می‌خواهم توجه و احترام آن را جلب کنم.
بنده بر در بماند فرمان چیست
سخنی باز میتوان گفتن
هوش مصنوعی: گدا در درگاه می‌ماند، دستور چیست؟ صحبت‌هایی می‌توان گفت.
نه چنان لنگری است کز سبکیش
همچو دریا بباید آشفتن
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هیچ چیزی به اندازه یک لنگر نمی‌تواند از روی سبک‌باری و بی‌پناهی آب را به هم بریزد. به عبارت دیگر، این جمله بیانگر این است که برخی از چیزها به خاطر خصلت و ویژگی‌هایشان می‌توانند تأثیرات زیادی بر محیط خود بگذارند.
گر بخدمت رسد بجای آرد
شرط کم گفتن و سبک خفتن
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد در خدمت باشد، باید کمتر صحبت کند و خود را سبک‌بار نشان دهد.