گنجور

شمارهٔ ۳۱

ای یازده امهات و نه باب
نازاده خلف تر از تو فرزند
قهر تو دورخ نهاده بر زهر
لطف تو سه ضربه داده برقند
شیراجم از تو آسمان صید
شیر علم از تو آسمان رند
خورشید ز خلعتت قبا پوش
جمشید بخدمتت کمر بند
از شکر تو طبع مُل جگر خوار
وز شکر تو کام گل شکرخند
زد وار سر سپهر بیمغز
تا گرز تو سایه بروی افکند
بشکسته بصد هزار پرده
در بسته بصد هزار پیوند
آن کز نظرت بخصم پیوست
برداشت ز کار و بار تو بند
زان شاخ یگانگی فروکاشت
بیخ دو دلی ز سینه برکند
ای مصطنع سخات قلزم
وی بر بنه وقات الوند
فرخنده مثال تو که او راست
روم از در روم تا خط جند
پیوست بر آنکه جبهتش را
با خاک در تو بود پیوند
سوگند بتاج و تارک ماه
اعنی، به رکاب شاه سوگند
کاین بنده بچشم سرچمیدی
نی تا سر آب و تا سمرقند
که وقت بشول او نبودی
در زنگان کوشت پاره ئی چند
آه دو ضعیف در پی او
کس نپسندد تو نیز مپسند
هر تف جگر کزین علل خاست
زایل نشود بقرص ریوند
خصم تو بحالتی گرفتار
بس تنگ چو پرده ی نهاوند

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای یازده امهات و نه باب
نازاده خلف تر از تو فرزند
هوش مصنوعی: ای مادران یازده‌گانه و نه فرزند نازاده، تو از همه فرزندان بهتر و برجسته‌تر هستی.
قهر تو دورخ نهاده بر زهر
لطف تو سه ضربه داده برقند
هوش مصنوعی: خشم تو به صورت عشق و زیبایی تبدیل شده و به آن ضربه‌ای آشنا وارد کرده است که به دل می‌نشیند.
شیراجم از تو آسمان صید
شیر علم از تو آسمان رند
هوش مصنوعی: من از نور وجود تو به آسمان دست یافته‌ام و دانش و علم را چون صید شیر در دلم جا داده‌ام.
خورشید ز خلعتت قبا پوش
جمشید بخدمتت کمر بند
هوش مصنوعی: خورشید مانند جامه‌ای که جمشید به تن دارد، به خاطر تو زینت می‌یابد و خود را برای خدمت به تو آماده می‌کند.
از شکر تو طبع مُل جگر خوار
وز شکر تو کام گل شکرخند
هوش مصنوعی: از شیرینی تو، دل عاشق مانند جگرخوار می‌تپد و از لطافت تو، گل‌ها لبخند می‌زنند.
زد وار سر سپهر بیمغز
تا گرز تو سایه بروی افکند
هوش مصنوعی: با قزاقی بر بلندای آسمان، تا اینکه سایه‌ی گرز تو بر زمین افتد.
بشکسته بصد هزار پرده
در بسته بصد هزار پیوند
هوش مصنوعی: در کنار هم قرار گرفتن هزاران مانع و حجاب، در حقیقت نشان‌دهنده‌ی وجود ارتباطات و پیوندهای عمیقی است که در پس آن‌ها وجود دارد. هرچه که به نظر می‌رسد، ممکن است تنها بخشی از واقعیت باشد و عمق بیشتری در پس آن نهفته باشد.
آن کز نظرت بخصم پیوست
برداشت ز کار و بار تو بند
هوش مصنوعی: اگر کسی در نظر تو بدعهدی کرد و به تو آسیب رساند، نتوانی عیبی بر او گرفت و از کار و زندگی‌ات فاصله بگیری.
زان شاخ یگانگی فروکاشت
بیخ دو دلی ز سینه برکند
هوش مصنوعی: از آن درخت یگانه‌ای که ریشه در دوگانگی دارد، شاخه‌اش پایین آمد و ریشه‌ی دو دلی را از سینه برکند.
ای مصطنع سخات قلزم
وی بر بنه وقات الوند
هوش مصنوعی: ای دلنواز و سخی، مانند دریا بخشش کن و سختی‌ها را از خود دور ساز.
فرخنده مثال تو که او راست
روم از در روم تا خط جند
هوش مصنوعی: شما به قدری بافرخنده و خوشحال هستید که حتی اگر از در بیرون بروید، خط جوندان را رد می‌کنید.
پیوست بر آنکه جبهتش را
با خاک در تو بود پیوند
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخصی با عزم و اراده، برغم همه مشکلات و سختی‌ها، به مبارزه و پیوستگی با هدف خود ادامه می‌دهد و هیچ چیزی نمی‌تواند او را از اهدافش دور کند.
سوگند بتاج و تارک ماه
اعنی، به رکاب شاه سوگند
هوش مصنوعی: به تاج و موی تابان ماه سوگند، به زین شاه سوگند.
کاین بنده بچشم سرچمیدی
نی تا سر آب و تا سمرقند
هوش مصنوعی: این بنده به عشق تو در سفر از سرزمینی به سرزمین دیگر می‌رود، از جایی که در آن سیراب می‌شود تا جایی که به سمرقند می‌رسد.
که وقت بشول او نبودی
در زنگان کوشت پاره ئی چند
هوش مصنوعی: اگر زمان وقوعی در دنیای سرشار از شور و هیجان نباشد، در بین آن همه زنگ و زنجیر، تو هم گوشه‌ای از این عالم را نمی‌توانی گم کنی.
آه دو ضعیف در پی او
کس نپسندد تو نیز مپسند
هوش مصنوعی: آه، دو نفر ضعیف به دنبالش هستند، هیچ‌کس این وضعیت را دوست ندارد، تو هم آن را نپسند.
هر تف جگر کزین علل خاست
زایل نشود بقرص ریوند
هوش مصنوعی: هر ذره از جگر که به واسطه این دردها و مشکلات به وجود آمده است، هرگز از بین نخواهد رفت.
خصم تو بحالتی گرفتار
بس تنگ چو پرده ی نهاوند
هوش مصنوعی: دشمن تو در وضعیتی بسیار دشوار و تنگ گرفتار است، مانند پرده‌ای که در نهاوند قرار دارد.