گنجور

شمارهٔ ۲۷

جمشید رکابا توئی آن شاه که امرت
از سنگ سیه ناقه صالح بدر آرد
گر گلبن فردوس خورد آب خلافت
برجای گل تازه، شتر خار بر آرد
او، بار بیک رقص شتر بگسلد از هم
هر کار که بدخواه تو در یکدگر آرد
ماهارکشی دور فتد در بنه چرخ
تا چون شترش کی بقطار تودر آرد
بر هر که رود کین شتر در دل دوران
از تیغ تو ناکاه کمیتش بسر آرد
همچون شتر جمز رود ابر سبکپای
تا باز ز فتح تو بعالم خبر آرد
تو ملک جهان جوی که در خانه همت
هرکس شتر خویش ببالای در آرد
در شغل خلافت چه برد خصم شتردل
احسنت پلاسی و مهاری بسر آرد
گه گه فلک از نفس شتر حذف کند پا
تا محمل اعدای تو در پشت سر آرد
این دیده ی نار است بداندیش تودارد
کز قد شتر کردن کژ در نظر آرد
بر شهپر جبرئیل چمد چون شتر حاج
هر کاو سوی درگاه توراه سفر آرد
منزلگه عیسی سزد و مرحله خضر
آنجا که شتربان توروزی مقر آرد
با بخشش تو هر که کند یاد دو عالم
از بهر شتر غالیه گون آنجور آرد
ور فی المثل از جرعه بزم توشودمست
جمّال شتر جانب خانه بجر آرد
در مرتبه تا کعب کمال تو نباشد
کردون شتر خو که زکوهان قمر آرد
هر کاو بغذا مغزشتر خورده نباشد
آلت ز پی شیشه ز دودن بتر آرد
کشتی زشتر وصف طبیعی است ولیکن
با شیر ژیان دست کجا در کمر آرد
پای شتر آمد کف بدخواه تو دررزم
ز آنجا که بر او نیزه گذارد سپر آرد
باز این دم مشکین ز حیات است اثیرا
کس بر شتری اینهمه خون جگر آرد
حساد فرومایه بسی داری و اشتر
بیماری مرک از مگس مختصر آرد
زان قوم کران خوی که با بار قمطره
نادان بود آنکس که شتر در شمر آرد
از عقل که باشد خرفی کاو شتر نر
بی فایده در کارگه شیشه گر آرد
صد خنده زند خرکه گه علت قولنج
دانا به بر لفج شتر گل شکر آرد
ای آنکه بیک دم زدن از بکر تفکر
صد مرغ شترمرغ بیانت بپر آرد
زان طبع که پیرایه ده کل وجود است
شاید که نصیب شتری اینقدر آرد
یک نکته هم از باب شتر لایق حال است
تا بنده بر این نکته حکایت بسر آرد
ایشاه درین فصل شتر موی بیفکند
ترسم شتر من به غلط موی بر آرد
شاها در عید است و مدام از پی قربان
در شرط بود کاین شتر و آن نفر آرد
شایسته نحر است عدو چون شتر کور
چندانش امان ده که ز گل پای بر آرد
من کعب غزال آرم و خلعت برم و زر
تا جان کند آن بیش که روشن کدر آرد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جمشید رکابا توئی آن شاه که امرت
از سنگ سیه ناقه صالح بدر آرد
هوش مصنوعی: جمشید، تو آن پادشاهی هستی که فرمان تو می‌تواند از سنگ سیاه، شتر صالح را به وجود آورد.
گر گلبن فردوس خورد آب خلافت
برجای گل تازه، شتر خار بر آرد
هوش مصنوعی: اگر باغ بهشتی از آب حکومت سیراب شود، به جای گل‌های تازه، شتر خار می‌آورد.
او، بار بیک رقص شتر بگسلد از هم
هر کار که بدخواه تو در یکدگر آرد
هوش مصنوعی: او به قدری قوی و نیرومند است که می‌تواند هر حرکتی را که دشمنان تو به طور هماهنگ انجام می‌دهند، از هم بپاشد و بی‌اثر کند.
ماهارکشی دور فتد در بنه چرخ
تا چون شترش کی بقطار تودر آرد
هوش مصنوعی: در این بیت، بیان می‌شود که چرخ زندگی و روزگار به دور ما می‌گردد و مشابه شتری که در قطار (یا صف) در حرکت است، ممکن است ما نیز در مسیر خود و در زمان‌های مختلف، با مشکلات و چالش‌ها روبرو شویم، اما همچنان باید ادامه دهیم و به جلو برویم.
بر هر که رود کین شتر در دل دوران
از تیغ تو ناکاه کمیتش بسر آرد
هوش مصنوعی: هر کسی که کینه‌ای از تو در دل داشته باشد، در نهایت با قدرت تو و با تیغ تبر تو، به زانو در خواهد آمد.
همچون شتر جمز رود ابر سبکپای
تا باز ز فتح تو بعالم خبر آرد
هوش مصنوعی: مانند شتری که با آرامش از رودخانه‌ای عبور می‌کند، ابر سبک‌پای حرکت می‌کند تا بعد از پیروزی تو را به جهان بشارت دهد.
تو ملک جهان جوی که در خانه همت
هرکس شتر خویش ببالای در آرد
هوش مصنوعی: تو همچون سلطانی هستی که هرکس در خانه‌اش با تلاش و اراده خود، به شکوه و عظمت می‌رسد.
در شغل خلافت چه برد خصم شتردل
احسنت پلاسی و مهاری بسر آرد
هوش مصنوعی: در مقام خلافت، چه ارزشی دارد که دشمن، تحمل کند و با مهارت، خود را به جلو بکشد و دام را در دست گیرد؟
گه گه فلک از نفس شتر حذف کند پا
تا محمل اعدای تو در پشت سر آرد
هوش مصنوعی: گاهی اوقات سرنوشت از نفس شتر کاسته می‌شود تا بار بزرگ تو را پشت سر بیاورد.
این دیده ی نار است بداندیش تودارد
کز قد شتر کردن کژ در نظر آرد
هوش مصنوعی: این چشم بدبین، به خاطر افکار منفی‌اش، از قد شتر، تصویر نادرستی را در نظر می‌آورد.
بر شهپر جبرئیل چمد چون شتر حاج
هر کاو سوی درگاه توراه سفر آرد
هوش مصنوعی: بر دوش فرشتۀ جبرئیل، چمدانی وجود دارد مانند شتر که هر کسی که به درگاه خدا سفر کند، آن را با خود می‌برد.
منزلگه عیسی سزد و مرحله خضر
آنجا که شتربان توروزی مقر آرد
هوش مصنوعی: محل زندگی عیسی و مقام خضر مناسب است، جایی که شتربانی در آن روز به استراحت می‌پردازد.
با بخشش تو هر که کند یاد دو عالم
از بهر شتر غالیه گون آنجور آرد
هوش مصنوعی: هر کسی که با یاد تو و با بخشش تو، به فکر دو دنیا می‌افتد، به خاطر طعم خوش شتری با عطر غالیه، به آن دنیا می‌رسد.
ور فی المثل از جرعه بزم توشودمست
جمّال شتر جانب خانه بجر آرد
هوش مصنوعی: اگر از شراب بزم تو یک جرعه بنوشم، مانند لباس بر دوش شتری می‌شوم که در حال راه رفتن به سمت خانه است.
در مرتبه تا کعب کمال تو نباشد
کردون شتر خو که زکوهان قمر آرد
هوش مصنوعی: تا زمانی که به کمال و مقام والای تو نرسیده‌ام، خود را در دنیای مادی نمی‌توانم ببینم، زیرا که قمر (ماه) از کوه‌ها نشأت می‌گیرد و در این راستا، من نیز باید به دستاوردهای بزرگ برسم.
هر کاو بغذا مغزشتر خورده نباشد
آلت ز پی شیشه ز دودن بتر آرد
هوش مصنوعی: هر کس که از غذا و فکر خوب بهره‌مند نباشد، در کارش بیشتر از آنکه سود ببرد، ضرر خواهد کرد.
کشتی زشتر وصف طبیعی است ولیکن
با شیر ژیان دست کجا در کمر آرد
هوش مصنوعی: کشتی زحمت و سختی است و در وصف طبیعی، به نظر می‌رسد اما وقتی با سختی‌های دیگر، مانند قدرت و شجاعت شیر در بیفتد، چگونه می‌توان آن را به دوش کشید و تحمل کرد؟
پای شتر آمد کف بدخواه تو دررزم
ز آنجا که بر او نیزه گذارد سپر آرد
هوش مصنوعی: در میان میدان نبرد، شتر با پای خود به تو زیان می‌زند و از آنجا که بر او نیزه می‌زنند، سپر به دست می‌گیرد.
باز این دم مشکین ز حیات است اثیرا
کس بر شتری اینهمه خون جگر آرد
هوش مصنوعی: این لحظه‌ی پر از زندگی و نشاط است، هیچ‌کس نمی‌تواند بر شتری این‌قدر دلی پر درد را به دوش بکشد.
حساد فرومایه بسی داری و اشتر
بیماری مرک از مگس مختصر آرد
هوش مصنوعی: حسادت افراد پست و بی‌ارزش بسیار است، و یک شتر بیمار نمی‌تواند تنها از یک مگس کوچک آسیب ببیند.
زان قوم کران خوی که با بار قمطره
نادان بود آنکس که شتر در شمر آرد
هوش مصنوعی: از کسانی که نادانی را با خود حمل می‌کنند، انتظار کارهای بی‌فکرانه می‌رود؛ مانند این که شتر را به شمر ببرند.
از عقل که باشد خرفی کاو شتر نر
بی فایده در کارگه شیشه گر آرد
هوش مصنوعی: کسی که عقلش درست کار نکند، مانند شتر نر است که در کارگاه شیشه‌سازی هیچ فایده‌ای ندارد.
صد خنده زند خرکه گه علت قولنج
دانا به بر لفج شتر گل شکر آرد
هوش مصنوعی: خرکه، با حالتی شاد و خندان، در هنگامی که دانایی علت دردهایش را می‌داند، به این فکر می‌کند که مانند شتری که گل و شکر را به همراه دارد، می‌تواند به کسی یا چیزی ارزش و زیبایی ببخشد.
ای آنکه بیک دم زدن از بکر تفکر
صد مرغ شترمرغ بیانت بپر آرد
هوش مصنوعی: ای آن کس که با یک لحظه فکر و اندیشه، می‌توانی به اندازه‌ی صد پرنده‌ی شترمرغ، سخن تازه و بی‌نظیری بگویی.
زان طبع که پیرایه ده کل وجود است
شاید که نصیب شتری اینقدر آرد
هوش مصنوعی: شاید از طبع و ویژگی‌های وجودی کسی که همه چیز را آرایش می‌دهد، چیزی نصیب شتر شود، که این نشان‌دهنده‌ی تنوع و ناپایداری بهره‌مندی‌ها در زندگی است.
یک نکته هم از باب شتر لایق حال است
تا بنده بر این نکته حکایت بسر آرد
هوش مصنوعی: یک موضوعی وجود دارد که به خوبی با وضعیت شتر تطابق دارد و من می‌خواهم درباره این موضوع داستانی را بازگو کنم.
ایشاه درین فصل شتر موی بیفکند
ترسم شتر من به غلط موی بر آرد
هوش مصنوعی: در این فصل شتر، موهای خود را می‌ریزند و من نگرانم که شتر من به اشتباه موهایی را بازگرداند.
شاها در عید است و مدام از پی قربان
در شرط بود کاین شتر و آن نفر آرد
هوش مصنوعی: شاه در روز عید به دنبال قربانی است و در این بین شرط بندی می‌کند که این شتر و آن نفر را به او بیاورند.
شایسته نحر است عدو چون شتر کور
چندانش امان ده که ز گل پای بر آرد
هوش مصنوعی: دشمن همچون شتری که کور است، اگر به او امان بدهی، ممکن است از گلی که در پایش گیر کرده، برآید. این به این معناست که اگر به فردی که ناپسند است، فرصتی بدهی، ممکن است به مشکل و ضرر منجر شود.
من کعب غزال آرم و خلعت برم و زر
تا جان کند آن بیش که روشن کدر آرد
هوش مصنوعی: من همچون کعبه‌ای از غزالان زیبا می‌آیم و لباس فاخر و زری را بر تن می‌کنم تا جان مرا فدای آن کند که نور و روشنی بیشتری به ارمغان آورد.