شمارهٔ ۲۱
بخدائی که رخت عزت او
در سرای کهن نمی گنجد
از عدم ذره بی اجازت او
در خم کاف کن نمی گنجد
کانچه اندر ضمیر شوق من است
در دهان سخن نمی گنجد
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بخدائی که رخت عزت او
در سرای کهن نمی گنجد
هوش مصنوعی: به خدایی که شکوه و عظمت او در مکانهای قدیمی نمیگنجد.
از عدم ذره بی اجازت او
در خم کاف کن نمی گنجد
هوش مصنوعی: هیچ ذرهای از عدم نمیتواند بدون اجازه او در فضای کاف قرار گیرد و در حقیقت، در آن جا نمیتواند جا بگیرد.
کانچه اندر ضمیر شوق من است
در دهان سخن نمی گنجد
هوش مصنوعی: هر آنچه که در دل و وجود من به عنوان آرزو و عشق نهفته است، قادر نیست در کلمات و سخنانم به طور کامل بیان شود.