گنجور

شمارهٔ ۲ - لغز

بر دَوَد چون سمندراز آتش
بگذرد چون سفینه از دریا
هر دو دست وی از جنوب و شمال
هر دو پای وی از نسیم و صبا
رنگ در کوه و شیر در بیشه
بال در بحر و غول در صحرا
چو ببالا برآید از پستی
هست ماننده ی دعای ریا
بر شود حالی و فرود آید
راست ماننده ی دغا و قضا
این عجب تر که گر ز جابلقا
گویم او را، چو برنشینم، ها
نرسیده هنوزها، به الف
کاو رسیده بود به جابلسا
هرچه در مدح او تو را گفتم
همه بر عکس گفتم و عمدا
تا برابن استرم سوار مپرس
که چه آید برویم از اعدا
اولا، استری است سست و نکون
حاصل او شماتت اعدا
آگه از حال هاجر و هاروت
زاده در عهد آدم و حوا
از بن رود نیل خورده خصیل
بر سر کوه قاف کرده چرا
نه کس از من پذیردش به صله
نه کس از من ستاندش بدعا
بدترین عیب او بخواهم گفت
چند دارم نهان، زبهر چرا
هر کجا نرخری بدید ز دور
کوی سوی او همی کند عمدا
گه به تعریض مردمان گویند
که چه نیک اوفتد سزا سزا

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر دَوَد چون سمندراز آتش
بگذرد چون سفینه از دریا
هوش مصنوعی: او با سرعت و چابکی مانند سمند از آتش عبور می‌کند و مانند کشتی‌ای که از دریا می‌گذرد، به جلو می‌رود.
هر دو دست وی از جنوب و شمال
هر دو پای وی از نسیم و صبا
هوش مصنوعی: اندازه‌گیری زیبایی و جذبه او در هر سوی دنیا قابل مشاهده است؛ هر دو دستش به گونه‌ای است که توأمان از سمت‌های مختلف به او زیبایی می‌بخشد و پاهایش نیز لطافت و تازگی را از نسیم و باد به ارمغان می‌آورند.
رنگ در کوه و شیر در بیشه
بال در بحر و غول در صحرا
هوش مصنوعی: در کوه رنگ و زیبایی وجود دارد، در جنگل شیر به عنوان سلطان طبیعت می‌گردد، در دریا موجودات پرنده‌ای چون پرندگان و در صحرا هم موجوداتی بزرگ و مخوف زندگی می‌کنند.
چو ببالا برآید از پستی
هست ماننده ی دعای ریا
هوش مصنوعی: هنگامی که چیزی از پایین به بالا می‌آید، مانند دعایی است که به خاطر دیده شدن و ریاکاری به زبان می‌آید.
بر شود حالی و فرود آید
راست ماننده ی دغا و قضا
هوش مصنوعی: حالت‌ها تغییر می‌کند و سرنوشت به گونه‌ای پیش می‌رود که شبیه نیرنگ و قضا و قدر است.
این عجب تر که گر ز جابلقا
گویم او را، چو برنشینم، ها
هوش مصنوعی: اگر از جابلقا در مورد او صحبت کنم، عجیب است که وقتی بنشینم، چه بگویم!
نرسیده هنوزها، به الف
کاو رسیده بود به جابلسا
هوش مصنوعی: تا به حال به جایی نرسیده‌ام که به الف و جابلسا برسد.
هرچه در مدح او تو را گفتم
همه بر عکس گفتم و عمدا
هوش مصنوعی: هر چیزی که در وصف او به تو گفتم، همه را عمداً به گونه‌ای دیگر بیان کردم.
تا برابن استرم سوار مپرس
که چه آید برویم از اعدا
هوش مصنوعی: نپرس که وضعیت من چطور است، زیرا به خاطر مشکلاتی که با دشمنان دارم، در شرایط خوبی به سر نمی‌برم.
اولا، استری است سست و نکون
حاصل او شماتت اعدا
هوش مصنوعی: در ابتدا، اسبی ضعیف و بی‌استحکام وجود دارد که حاصل آن، نکوهش و سرزنش دشمنان است.
آگه از حال هاجر و هاروت
زاده در عهد آدم و حوا
هوش مصنوعی: اگر از وضعیت هاجر و هاروت فرزندانی که در زمان آدم و حوا بودند، باخبر باشی.
از بن رود نیل خورده خصیل
بر سر کوه قاف کرده چرا
هوش مصنوعی: از دل رود نیل سرشته شده، بر بالای کوه قاف، چه دلیلی دارد.
نه کس از من پذیردش به صله
نه کس از من ستاندش بدعا
هوش مصنوعی: نه کسی از من چیزی دریافت می‌کند و نه کسی از من دعا و درخواست می‌گیرد.
بدترین عیب او بخواهم گفت
چند دارم نهان، زبهر چرا
هوش مصنوعی: اگر بخواهم بدترین عیب او را بیان کنم، باید بگویم که چندین عیب پنهان دارد و دلایلش برای من نامشخص است.
هر کجا نرخری بدید ز دور
کوی سوی او همی کند عمدا
هوش مصنوعی: هر جا که بیدی از دور، به سوی او می‌شتابم و عمداً به او توجه می‌کنم.
گه به تعریض مردمان گویند
که چه نیک اوفتد سزا سزا
هوش مصنوعی: گاهی می‌گویند که او در کارهایش به خوبی و خرد رفتار می‌کند، اما در حقیقت، هر چیزی که از او سر می‌زند، نتیجه‌ی کارهای خودش است.