گنجور

شمارهٔ ۱۸

گله هجر تو با وصل تو میکردم دوش
گر بشد عمر مرا هیچ بجزغم نگشاد
زان میان روی بمن کرد خیالت که اثیر
زین سخن بگذر و این واقعه بگذار زیاد
وصل ما مظلمه کس بقیامت نبرد
گر ز تو جان بستد در عوضش عشوه بداد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گله هجر تو با وصل تو میکردم دوش
گر بشد عمر مرا هیچ بجزغم نگشاد
هوش مصنوعی: دیروز به یاد نبودنت دلم را به درد و دل گفتم، اگر عمرم را به جز غم تو چیزی دیگر نجات ندهد.
زان میان روی بمن کرد خیالت که اثیر
زین سخن بگذر و این واقعه بگذار زیاد
هوش مصنوعی: از بین آنها، تو را به یاد می‌آورم که با خیال تو به سر می‌برم، پس از این صحبت‌ها بگذر و این اتفاق را فراموش کن.
وصل ما مظلمه کس بقیامت نبرد
گر ز تو جان بستد در عوضش عشوه بداد
هوش مصنوعی: اگر کسی در روز قیامت به خاطر عشق و وصال ما مظلوم واقع شود، به خاطر آنکه تو در مقابل جانش عشوه گرفتی و او را از خود دور کردی، هیچ کس حق او را نخواهد گرفت.