گنجور

شمارهٔ ۱۷

عذری دارم بترک مدحت
چون نسبت عالی تو واضح
جائی است کمال تو که فکرت
قاصر نظر است از آن مطامح
در دیده ی وهم من نیائی
و اینجا مثلی است نیک صالح
کوته کامی چشم ناظر
بی خوردی حجم نجم لایح
در جنب جهان چه خوانمت پس
پیدای نهان چو مشک فایح
ای واسطه صلاح دولت
قدماً نظمت لک المصالح
در نوبت خانیان مفسد
محروم بود امین صالح

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عذری دارم بترک مدحت
چون نسبت عالی تو واضح
هوش مصنوعی: من به خاطر بزرگی و شرافت تو نمی‌توانم تو را به خوبی ستایش کنم.
جائی است کمال تو که فکرت
قاصر نظر است از آن مطامح
هوش مصنوعی: جایی وجود دارد که کمال تو در آن قرار دارد و فکر و اندیشه‌ی تو از درک آن اهداف ناتوان است.
در دیده ی وهم من نیائی
و اینجا مثلی است نیک صالح
هوش مصنوعی: در خیال من تو حضور داری و اینجا یک مثال عالی و خوب است.
کوته کامی چشم ناظر
بی خوردی حجم نجم لایح
هوش مصنوعی: بینایی محدود و از دست دادن خوشی‌ها، باعث می‌شود که زیبایی‌های دیگر به وضوح دیده نشوند.
در جنب جهان چه خوانمت پس
پیدای نهان چو مشک فایح
هوش مصنوعی: در کنار دنیا چه چیزی می‌توانم بخوانم، در حالی که حقیقت پنهان همچون مشک خوشبو است.
ای واسطه صلاح دولت
قدماً نظمت لک المصالح
هوش مصنوعی: ای کسی که راه درست شدن امور را به خوبی می‌دانی و از دیرباز این کار را انجام می‌دهی، به تو سپرده شده‌اند کارهای نیکو و اصلاحات.
در نوبت خانیان مفسد
محروم بود امین صالح
هوش مصنوعی: در میان افرادی که در صف قدرت و مقام بودند، فردی با نام امین صالح از فرصت‌ها و امکانات محروم مانده است.