گنجور

شمارهٔ ۹۵

دلبری دارم که یارب زینهار
زو چنان زارم که یارب زینهار
او مرا در چشم و من در چشم او
آنچنان خوارم که یارب زینهار
هردمی صد بار بیش از جور یار
بر زبان آرم که یارب زینهار
راست میخواهی چنان در کار او
کورشد کارم که یارب زینهار
گیرم از جورش نیارم زدنفس
اینقدر یارم که یارب زینهار
من نیارم یاریم مغدور از آنک
دلبری دارم که یارب زینهار

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلبری دارم که یارب زینهار
زو چنان زارم که یارب زینهار
هوش مصنوعی: من دلبری دارم که به حالت من رحم کند، زیرا حال من به شدت خراب است و از او می‌خواهم که مرا در این وضعیت رها نکند.
او مرا در چشم و من در چشم او
آنچنان خوارم که یارب زینهار
هوش مصنوعی: او را در چشم من و من را در چشم او به اندازه‌ای بی‌ارزش می‌بیند که از خداوند درخواست یاری می‌کنم.
هردمی صد بار بیش از جور یار
بر زبان آرم که یارب زینهار
هوش مصنوعی: هر لحظه، بیشتر از آنچه که بر اثر رفتار ناشایست یار در دل دارم، درباره‌اش صحبت می‌کنم و از خدا می‌خواهم که مرا در این وضعیت حفظ کند.
راست میخواهی چنان در کار او
کورشد کارم که یارب زینهار
هوش مصنوعی: اگر راست می‌خواهی، به قدری در کار او درگیر شوم که از وقوع آن آگاه نشوم، ای خدا، مرا حفظ کن.
گیرم از جورش نیارم زدنفس
اینقدر یارم که یارب زینهار
هوش مصنوعی: اگر من نتوانم از آسیب‌های او جان سالم به در ببرم، به اندازه‌ای از او دوستش دارم که خداوند، مرا از این بلا حفظ کند.
من نیارم یاریم مغدور از آنک
دلبری دارم که یارب زینهار
هوش مصنوعی: من قادر نیستم به کسی کمک کنم، زیرا دلبر زیبایی دارم و از این بابت نگرانم.