گنجور

شمارهٔ ۹۱

تا تولای تو کردم شدم از خود بیزار
باجفای تو خوشم گر تو نگیری آزار
من بگریم تو بخندی چکنم خوش باشم
توو آن خنده شیرین من واین گریه زار
چون گل و خار زبستان تو آمد نه رواست
گل چو جان داشتن و خار رهاکردن خوار
منبر اول تو نهی، دار بآخر توزنی
من چو مشغول توام فارغم از منبرودار
گر تو فریاد رسی دست نیارد بیداد
ور تو زنهار خوری سود ندارد زنهار
عشق گوید برو اینک کفن و اینک تیغ
درد گوید برو اینک سرو اینک دیوار
او عدو پرورد و دوست کند برکت چست
دام اندیشه برافکن سر اقرار برآر
یا، ره دشمنی خود بملامت برگیر
یا حق دوستی من به تمامت بگذار
یا به اسلام درآ، خرقه اسلام بپوش
یا به کبری شو و در بند به پیگر زنار

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا تولای تو کردم شدم از خود بیزار
باجفای تو خوشم گر تو نگیری آزار
هوش مصنوعی: وقتی که به محبت و دوستی تو رو آوردم، احساس کردم که از خودم دور شدم. اما با تمام سختی‌هایی که از تو کشیدم، هنوز هم از تو خوشنودم، به شرطی که از من آزار نرسانی.
من بگریم تو بخندی چکنم خوش باشم
توو آن خنده شیرین من واین گریه زار
هوش مصنوعی: وقتی من در حال گریه‌ام و تو در حال خنده‌، چه کنم تا از آن خنده‌ی شیرین تو خوشحال باشم، در حالی که من در غم و اندوه هستم؟
چون گل و خار زبستان تو آمد نه رواست
گل چو جان داشتن و خار رهاکردن خوار
هوش مصنوعی: وقتی که در گلستان تو گلی وجود دارد، نمی‌توان جان خود را به آن گل داده و خاری را که در کنار آن است، نادیده گرفت و بی‌عبرت رها کرد. این کار ناپسند است.
منبر اول تو نهی، دار بآخر توزنی
من چو مشغول توام فارغم از منبرودار
هوش مصنوعی: اگر تو بر منبر نخست مشغول خطبه‌ای، من نیز در آخرین مرحله به تو توجه دارم. در حالی که به مسائل تو پرداخته‌ام، از منبر و جایگاه تو نگرانی ندارم.
گر تو فریاد رسی دست نیارد بیداد
ور تو زنهار خوری سود ندارد زنهار
هوش مصنوعی: اگر تو فریاد رس نباشی، ظلم و ستم ادامه خواهد داشت و اگر هم بخواهی که خود را نجات دهی، هیچ فایده‌ای نخواهد داشت.
عشق گوید برو اینک کفن و اینک تیغ
درد گوید برو اینک سرو اینک دیوار
هوش مصنوعی: عشق می‌گوید که اکنون زمان رفتن است و باید با خود کفن و تیغی که درد را به همراه دارد، ببری. درد نیز می‌گوید که حالا زمان رفتن است و تو باید با خود سرو و دیواری که نماد جدایی و سختی است، همراه داشته باشی.
او عدو پرورد و دوست کند برکت چست
دام اندیشه برافکن سر اقرار برآر
هوش مصنوعی: او دشمن را تربیت کرده و با محبت خود او را به خیر و برکت رسانده است. همچنین، به انسان‌ها توصیه می‌کند که با ذهنی باز و افکاری پویا، از سر اعتراف و پذیرش بهره ببرند.
یا، ره دشمنی خود بملامت برگیر
یا حق دوستی من به تمامت بگذار
هوش مصنوعی: ای یا، اگر می‌خواهی با من دشمنی کنی، راحت می‌توانی به سرزنش من بپردازی؛ اما اگر دوستی را انتخاب می‌کنی، تمام وجودت را برای آن بگذار.
یا به اسلام درآ، خرقه اسلام بپوش
یا به کبری شو و در بند به پیگر زنار
هوش مصنوعی: اگر به دین اسلام بپیوندی، لباس آن را بر تن کن و اگر نمی‌خواهی، به راه خود برو و در بند عقاید و افکار خویش باقی بمان.