گنجور

شمارهٔ ۸۷

مشتری غاشیه مهر تو بر دوش کشد
آسمان حلقه پیمان تو در کوش کشد
اثر لطف صدای سخنت در دل کوه
سنگ را داغ بیان از پی مفروش کشد
ماتم خصم تو را غاشیه شقه ابر
مهر زرین گله اندر شب شبپوش کشد
عقل شاگردی رای تو کند ورنه قضاش
در شمار بدل کار فراموش کشد
ماه بر مذهب توقیع تو از خط کلف
برقع غالیه بر سیم بُنا گوش کشد
خصم گوید من و پس چون همه ی بیخردان
دوش حمال کند تا سر مدهوش کشد
صعوه باز خر کی نیست که باوزن دودانگ
لاف مرغی زند و بازی برموش کشد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مشتری غاشیه مهر تو بر دوش کشد
آسمان حلقه پیمان تو در کوش کشد
هوش مصنوعی: کسی که عاشق توست، بار عشق تو را به دوش می‌کشد و آسمان هم بر گردن دارد پیمان عشق تو را.
اثر لطف صدای سخنت در دل کوه
سنگ را داغ بیان از پی مفروش کشد
هوش مصنوعی: صدای دلنشین تو آن‌قدر تاثیرگذار است که حتی دل سنگی کوه را نرم و داغ می‌کند و به بیان احساسات وادار می‌سازد.
ماتم خصم تو را غاشیه شقه ابر
مهر زرین گله اندر شب شبپوش کشد
هوش مصنوعی: سوگ و اندوهی که بر دل دشمن تو سایه افکنده، مانند پرده‌ای از ابرهای طلایی بر دل شب است که به آرامی از آن عبور می‌کند.
عقل شاگردی رای تو کند ورنه قضاش
در شمار بدل کار فراموش کشد
هوش مصنوعی: عقل به اندازه‌ای که به تو تعلیم داده شده، عمل می‌کند وگرنه تقدیر و سرنوشت، کارهایی را که فراموش کرده‌ای، انجام می‌دهد.
ماه بر مذهب توقیع تو از خط کلف
برقع غالیه بر سیم بُنا گوش کشد
هوش مصنوعی: ماه به خاطر دستور تو، که از زیر پوشش زیبا و مجلل آن می‌درخشد، به صدای ساز تو توجه می‌کند.
خصم گوید من و پس چون همه ی بیخردان
دوش حمال کند تا سر مدهوش کشد
هوش مصنوعی: دشمن می‌گوید که من و سپس مانند تمام نادان‌ها، شب را به دوش می‌کشد و تا سر مستی می‌برد.
صعوه باز خر کی نیست که باوزن دودانگ
لاف مرغی زند و بازی برموش کشد
هوش مصنوعی: کسی که حقیقتاً قدرت و شجاعت دارد، نیازی به فخر کردن و بزرگ‌نمایی ندارد. او نمی‌تواند خود را به کسی شبیه کند که فقط به لاف زدن و به نمایش گذاشتن توانایی‌هایش می‌پردازد. در واقع، آن که واقعاً قابل است، نیازی به نشان دادن برتری خود به دیگران ندارد.