گنجور

شمارهٔ ۸۶

پسته خندان تو شکر فشاند
سنبل پرتاب تو عنبر فشاند
ناز تو چون باز نوشت آستین
دامن کبر از دو جهان بر فشاند
در قدم عشوه ی تو، بس که دوش
عشق ز رخساره ی من زر فشاند
وز قبل تیره گی چشم من
لعل تو یا رب، که چه گوهر فشاند
از رخ و زلف تو خیالی برست
دست شرف بر شب و اختر فشاند
شعله من دامن کردون بسوخت
لطف تو چون آستی اندر فشاند
بود اثیر آندم و یک جان خشک
بر سر این یکدو غزل برفشاند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پسته خندان تو شکر فشاند
سنبل پرتاب تو عنبر فشاند
هوش مصنوعی: پسته‌ای که تو به آن می‌خندی، شیرینی‌اش را به نمایش می‌گذارد و سنبل‌هایی که تو می‌اندازی، بویی مانند عنبر منتشر می‌کنند.
ناز تو چون باز نوشت آستین
دامن کبر از دو جهان بر فشاند
هوش مصنوعی: زیبایی و فریبندگی تو چنان است که باعث می‌شود انسان از هر دو جهان گذشته و از خود برتر شود.
در قدم عشوه ی تو، بس که دوش
عشق ز رخساره ی من زر فشاند
هوش مصنوعی: عشق تو به قدری جذاب است که شب گذشته، به خاطر زیبایی صورتم، طلا از چهره‌ام ریخته شد.
وز قبل تیره گی چشم من
لعل تو یا رب، که چه گوهر فشاند
هوش مصنوعی: از زمان تاریکی چشم من، ای پروردگار، لعل تو را می‌زنم که چه جواهر با ارزشی بر زمین می‌ریزد.
از رخ و زلف تو خیالی برست
دست شرف بر شب و اختر فشاند
هوش مصنوعی: چهره و موهای تو تصویری زیبا و دلنواز را به وجود آورد که بر شب و ستاره‌ها عظمت و شکوه می‌بخشد.
شعله من دامن کردون بسوخت
لطف تو چون آستی اندر فشاند
هوش مصنوعی: شعله من از محبت تو بالا گرفت و دامنم را سوزاند، همان‌طور که آتش در دامن می‌افتد و می‌سوزاند.
بود اثیر آندم و یک جان خشک
بر سر این یکدو غزل برفشاند
هوش مصنوعی: در آن زمان، حالتی شگرف و انسانی بی‌روح بر سر این دو غزل وجود داشت و آن دو غزل مانند برفی بر زمین افکنده شده بودند.