شمارهٔ ۸۳
تو را اگر تو، توئی عالمی شکار بود
به عهد تو علم فتنه آشکار بود
تو یک کنار و دو بوسه ز دل برون کن و بس
خرد بقاعده خود در میان کار بود
به نیم جرعه دلم را خراب کرد غمت
خوش است گرچه سرم در سر خمار بود
نبود سیم و بشد روزگار بر دین سست
که کار خوب به سیم و به روزگار بود
جهان بگیرد حسن تو هیچ میدانی
سپاه عقل بیک بار تارومار بود
براق حسن تو هرجا که دید میدان ساخت
چو یک وفاش در این شغل دستیار بود
بر آن بساط که لعل تو گوهر افشاند
کنار و آستی روح پرنثار بود
تو چون بکاری و از بهر بی نظیری تو
مرا نشاید کم کار چون به کار بود
ندیم عشق تورابا دلم چه حاجت هاست
گهش بغم بکشد گاه غم گسار بود
ز شحنه ستم تو اثیر جان نبرد
مگر که در کنف عدل شهریار بود
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تو را اگر تو، توئی عالمی شکار بود
به عهد تو علم فتنه آشکار بود
هوش مصنوعی: اگر تو هستی که واقعاً خودت هستی، پس همه عالم در دام تو گرفتار خواهد شد، زیرا در زمان تو حقایق و فتنهها به روشنی نمایان خواهد شد.
تو یک کنار و دو بوسه ز دل برون کن و بس
خرد بقاعده خود در میان کار بود
هوش مصنوعی: تو تنها یک لحظه کنار برو و دو بوسه از دلت بیرون بیاور و تمام. عقل هم طبق عادت خودش در کارهایش مشغول است.
به نیم جرعه دلم را خراب کرد غمت
خوش است گرچه سرم در سر خمار بود
هوش مصنوعی: محبت تو با یک نیم جرعه، دلم را تباه کرد. این حالتی خوشایند است، هرچند که سرم هنوز در غم و خماری باقی مانده است.
نبود سیم و بشد روزگار بر دین سست
که کار خوب به سیم و به روزگار بود
هوش مصنوعی: در زمانی که پول و ثروت نبود، زمانه به طور طبیعی بر افرادی که ایمان ضعیفی داشتند، تأثیر منفی گذاشت. چرا که کارهای نیکو غالباً به پول و شرایط زمان بستگی داشت.
جهان بگیرد حسن تو هیچ میدانی
سپاه عقل بیک بار تارومار بود
هوش مصنوعی: جهان به زیبایی تو میگیرد، آیا میدانی که قدرت عقل در برابر آن یکباره شکست میخورد؟
براق حسن تو هرجا که دید میدان ساخت
چو یک وفاش در این شغل دستیار بود
هوش مصنوعی: خوشبختی تو در هر مکانی که دیده میشود، فضایی را به وجود میآورد، مانند وفا که در این کار حامی و همراه است.
بر آن بساط که لعل تو گوهر افشاند
کنار و آستی روح پرنثار بود
هوش مصنوعی: در آن محفل که زیبایی تو جواهرات را میپاشد، روحی در کنارت به طور آزادانه نثار میشود.
تو چون بکاری و از بهر بی نظیری تو
مرا نشاید کم کار چون به کار بود
هوش مصنوعی: تو وقتی کاری را انجام بدهی و برای بینظیر بودن تو، من نمیتوانم کمکاری کنم چون باید در کار خودم تلاش بیشتری داشته باشم.
ندیم عشق تورابا دلم چه حاجت هاست
گهش بغم بکشد گاه غم گسار بود
هوش مصنوعی: بسیاری از خواستهها و نیازهای دل من را عشق تو برآورده میکند، زیرا گاهی در غمها به تو پناه میآورم و گاهی هم از غمها رهایم میکنی.
ز شحنه ستم تو اثیر جان نبرد
مگر که در کنف عدل شهریار بود
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که ظلم و ستم هیچکس را نمیتواند از زندگی و وجودش خارج کند، مگر اینکه در سایهی عدل و انصاف یک حاکم عادل و بزرگ قرار داشته باشد. به عبارت دیگر، تنها تحت حمایت و عدالت یک رهبر راستین میتوان از فشار و سختی رهایی یافت.