گنجور

شمارهٔ ۷۵

مرغی یگانه بودم یاری به دستم آمد
الحق شگرف صیدی، ناگه به دستم آمد
چون دید از جمالش چشمم گرفته مستی
با غمزه‌ی معربد در چشم مستم آمد
تاراج طره او در هرچه بودم افتاد
و آسیب غمزه‌ی او در هرچه هستم آمد
زنار بت‌پرستی بربست دل چو ناگه
از روی بت نکوتر یاری به دستم آمد
وقت است اگر بر آرم افغان ز دل که بر من
حورا، پی‌ام نیامد زین بت‌پرستم آمد
بر گوشه‌ی بساطش بگرفت اثیر جایی
کز وی نگاه کردم افلاک پستم آمد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرغی یگانه بودم یاری به دستم آمد
الحق شگرف صیدی، ناگه به دستم آمد
هوش مصنوعی: روزی مرغی تنها و بی‌همتا بودم که ناگهان یک یار و دوست به دستم رسید. واقعاً جالب و حیرت‌انگیز است که چنین صیدی به دستم آمده است.
چون دید از جمالش چشمم گرفته مستی
با غمزه‌ی معربد در چشم مستم آمد
هوش مصنوعی: وقتی به زیبایی او نگاه کردم، چشمانم مست و سرگشته شد و با نگاهی غمزه‌آلود، در چشمانم نشسته و شور و شوقی به وجود آورد.
تاراج طره او در هرچه بودم افتاد
و آسیب غمزه‌ی او در هرچه هستم آمد
هوش مصنوعی: موهایش مانند دزدان به هر چیزی که داشتم آسیب زد و زیبایی نگاهش به هر آنچه که هستم آسیب رسانده است.
زنار بت‌پرستی بربست دل چو ناگه
از روی بت نکوتر یاری به دستم آمد
هوش مصنوعی: دلم به زنجیر بت‌پرستی بسته شد و وقتی که یاری از روی بت زیبا به سراغم آمد، این زنجیر پاره شد.
وقت است اگر بر آرم افغان ز دل که بر من
حورا، پی‌ام نیامد زین بت‌پرستم آمد
هوش مصنوعی: وقتی است که از دل خود فریاد بزنم، چونکه حورایی بر من نازل نشده و این بت که من پرستیده‌ام، به سراغم نیامده است.
بر گوشه‌ی بساطش بگرفت اثیر جایی
کز وی نگاه کردم افلاک پستم آمد
هوش مصنوعی: در گوشه‌ی میدانش جایی را گرفت که وقتی به آن نگاه کردم، دنیای زیرین برایم نمایان شد.