شمارهٔ ۷۲
هر آنکس را که دلداری چو آن سرو سهی باشد
نه پندارم که جانش را ز تیمار آگهی باشد
رهین منتش هستند در هر گوشه ئی صد دل
وگر نزدیک تر خواهی یکی ز ایشان رهی باشد
خوش افتاده است با بیماری عشقم چو چشم او
مباد آندم کزین بیماریم روز بهی باشد
سزد گرماه نوسازد رکاب از آسمان مرکب
هر آن دلرا که با سوداش کامی همرهی باشد
سخن کوته ندانم کرد، در هنگامه مهرش
کسی کز وی سخن گوید، چه جای کوتهی باشد
دماغی پر سمر دارم، از آن کهتر نوازیها
بگویم با تو، چون مجلس زنا اهلان تهی باشد
شبی در خدمتش بر آسمان، خواهم زدن خیمه
چو جام پرده در جفت سماع خر گهی باشد
اثیرا چون فلک گردت باسم بندگی تمکین
اگر تمکین کنی دور فلک را، ابلهی باشد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر آنکس را که دلداری چو آن سرو سهی باشد
نه پندارم که جانش را ز تیمار آگهی باشد
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند آن سرو خوش قامت و دلنشین، دلدار و محبوبی داشته باشد، تصور نمیکنم که از درد و رنجی که در دل دارد، آگاه باشد.
رهین منتش هستند در هر گوشه ئی صد دل
وگر نزدیک تر خواهی یکی ز ایشان رهی باشد
هوش مصنوعی: در هر جا که نگاه کنی، دلهای زیادی به خاطر لطف او وابسته و تحت تأثیر هستند. اگر به او نزدیکتر شوی، یکی از آن دلها به تو نزدیکتر خواهد شد.
خوش افتاده است با بیماری عشقم چو چشم او
مباد آندم کزین بیماریم روز بهی باشد
هوش مصنوعی: عشق من با بیماریام در هم آمیخته است، چون نمیخواهم چشمی بیفتد که لحظهای از این عشق رو به بهبودی باشد.
سزد گرماه نوسازد رکاب از آسمان مرکب
هر آن دلرا که با سوداش کامی همرهی باشد
هوش مصنوعی: اگر ماه در آسمان سوارکاران را برانگیزد، سزاوار است که دلهایی که با آرزوی کامیابی همراهند، از این نعمت بهرهمند شوند.
سخن کوته ندانم کرد، در هنگامه مهرش
کسی کز وی سخن گوید، چه جای کوتهی باشد
هوش مصنوعی: نمیدانم که در صحبتهای کوتاه باید چه بگویم، چون در زمان عشق او، هیچ کس جرات ندارد دربارهاش صحبت کند؛ چرا که در چنین حالتی، جایی برای سخن کوتاه باقی نمیماند.
دماغی پر سمر دارم، از آن کهتر نوازیها
بگویم با تو، چون مجلس زنا اهلان تهی باشد
هوش مصنوعی: من ذهنی پر از شگفتی دارم و میخواهم با تو دربارهی لذتهای زندگی صحبت کنم، اما چون جمع دوستان و اهل دل خالی است، نمیتوانم.
شبی در خدمتش بر آسمان، خواهم زدن خیمه
چو جام پرده در جفت سماع خر گهی باشد
هوش مصنوعی: شبی تصمیم دارم که در آسمان، در کنار او خیمه بزنم و چون پروانهای در حال رقص، در دل سماع غرق شوم، گاه بر روی سطح آسمان معلق میشوم.
اثیرا چون فلک گردت باسم بندگی تمکین
اگر تمکین کنی دور فلک را، ابلهی باشد
هوش مصنوعی: اگر بر تو ظرفیتی از محبت و بندگی باشد، باید به خودت اجازه بدهی که از محدودیتها و چرخشهای دنیا فراتر روی. اگر این کار را کنی، نادانی خواهد بود که در همین چرخشهای دنیا باقی بمانی.