گنجور

شمارهٔ ۶۸

که را هجرت به پرسش کمتر آید
ز خون دل کنارش کم تر آید
نیارم بست در روی غمت در
که چون باد از ره روزن در آید
فرو شد در پیت روزم چه باک است
تو را باید کزین کاری بر آید
بمن خنجر کشی الا توترسی
که یک باری شکارت لاغر آید
عنان جور لختی سست بر گیر
که هر کاو تیز تازد در سر آید
ز آه من حذر کن کان دل آور
اگر زخمی زند کاریگر آید
مرا بد عهد خواندی سهل باشد
تو آن گفتی که از من در خور آید
زنی در یکدیگر زلف و کمت غم
گرم صد کار در یکدیگر آید
تو میگوئی دهانی دارم، الا
ندانم تاکسی را باور آید
گر این گردد درست ای بسا شکفتا
که در پایش در و گوهر در آید
اثیر آب و گل مهرش بدیدی
بیفکن تخم زین آبی بَر آید

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

که را هجرت به پرسش کمتر آید
ز خون دل کنارش کم تر آید
هوش مصنوعی: کسی که به سفر و دوری می‌رود، کمتر از درد و رنج دلش شکایت می‌کند و از عاطفه و محبت آنکه در کنارش بوده، کمتر می‌گوید.
نیارم بست در روی غمت در
که چون باد از ره روزن در آید
هوش مصنوعی: نمی‌توانم در برابر غم تو درب را ببندم، زیرا همچون بادی که از درزها وارد می‌شود، غم تو همیشه به سراغم خواهد آمد.
فرو شد در پیت روزم چه باک است
تو را باید کزین کاری بر آید
هوش مصنوعی: اگر روزها در سختی و مشکلات غرق شوند، برای من نگران‌کننده نیست؛ بلکه این تو هستی که باید از این وضعیت کاری انجام دهی.
بمن خنجر کشی الا توترسی
که یک باری شکارت لاغر آید
هوش مصنوعی: تو به من خنجر می‌زنی، اما نترس که یک بار شکار تو به ضعف و ناتوانی خواهد رسید.
عنان جور لختی سست بر گیر
که هر کاو تیز تازد در سر آید
هوش مصنوعی: کمی دست از سخت‌گیری بردار و با柔ندگی رفتار کن، زیرا هر کسی که با شتاب و تندخویی پیش برود، سرانجام به مشکلاتی دچار می‌شود.
ز آه من حذر کن کان دل آور
اگر زخمی زند کاریگر آید
هوش مصنوعی: از آه و ناله‌ی من دوری کن، چرا که دل‌نواز است. اگر کسی به تو آسیب برساند، آهنگساز زندگی‌ات به درد می‌آید.
مرا بد عهد خواندی سهل باشد
تو آن گفتی که از من در خور آید
هوش مصنوعی: تو به راحتی مرا انسانی بی‌وفا نامیدی، ولی باید بدانی که تو هم چیزی گفتی که شایسته من نبود.
زنی در یکدیگر زلف و کمت غم
گرم صد کار در یکدیگر آید
هوش مصنوعی: زنی در هم پیچ و تاب مو و کمان ابرو، غم و شادی را با هم در خود دارد و هر دو کار را به خوبی انجام می‌دهد.
تو میگوئی دهانی دارم، الا
ندانم تاکسی را باور آید
هوش مصنوعی: تو می‌گویی که من دهان دارم، اما نمی‌دانم آیا این حرف به کسی قابل قبول خواهد بود یا نه.
گر این گردد درست ای بسا شکفتا
که در پایش در و گوهر در آید
هوش مصنوعی: اگر این اتفاق به درستی بیفتد، به یقین چیزهای ارزشمند و زیبا از آن به وجود خواهد آمد.
اثیر آب و گل مهرش بدیدی
بیفکن تخم زین آبی بَر آید
هوش مصنوعی: اگر تأثیر آب و گل او را مشاهده کنی، تخم محبتش را بپاش تا از این آب، گیاه محبت بروید.