گنجور

شمارهٔ ۶۵

هر محتشمی پایه عشق تو ندارد
هر پر جگری تاب عتاب تو نیارد
زودا که شود در خم چوگان بلاگوی
آن سر که سرش ناخن سودای تو یارد
در باغ امل عشق تو پاداش اجل شد
هرکس دِرَود هرچه در آنجا که بکارد
بیداد کنی بر من و یک بار نپرسی
زآن کو، چو تو بیداد کنی، بر تو گمارد
یکتا شده ام پشت الف وار و لیکن
پیش تو چه گویم که الف هیچ ندارد
گر زآن که گران بشمری این پایه نگویی
تا عشق تو ما را ز بزرگان بشمارد
او را چه زیان دارد اگر نقش اثیری
از سنگ فرو ریزد و بر آب نگارد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر محتشمی پایه عشق تو ندارد
هر پر جگری تاب عتاب تو نیارد
هوش مصنوعی: هر کسی که مقام و منزلت بالایی دارد، نمی‌تواند عشق تو را تحمل کند و هیچ‌کس با دل پر از احساس نمی‌تواند خشم تو را تاب آورد.
زودا که شود در خم چوگان بلاگوی
آن سر که سرش ناخن سودای تو یارد
هوش مصنوعی: چقدر زود است که در پیچش چوگان، آن سر که عشق تو را در دل دارد، آسیب ببیند.
در باغ امل عشق تو پاداش اجل شد
هرکس دِرَود هرچه در آنجا که بکارد
هوش مصنوعی: در باغ آرزوها، عشق تو نتیجه مرگ و زندگی شد. هر کسی هر چیزی را که در آنجا بکارد، پاداش خواهد گرفت.
بیداد کنی بر من و یک بار نپرسی
زآن کو، چو تو بیداد کنی، بر تو گمارد
هوش مصنوعی: تو بر من ستم می‌کنی و حتی یکبار هم نمی‌پرسی که حال من چگونه است، اما اگر تو به ظلم ادامه دهی، کسی هم هست که پاسخ بدی‌هایت را بدهد.
یکتا شده ام پشت الف وار و لیکن
پیش تو چه گویم که الف هیچ ندارد
هوش مصنوعی: من در دنیای الف و حرف‌ها تنها و منحصر به فرد شده‌ام، اما وقتی پیش تو هستم نمی‌دانم چه بگویم، زیرا الف هیچ ارزش و معنایی ندارد.
گر زآن که گران بشمری این پایه نگویی
تا عشق تو ما را ز بزرگان بشمارد
هوش مصنوعی: اگر عشق تو را ارزان بشمارم، نمی‌توانی بگویی که من از بزرگ‌ترها کمترم.
او را چه زیان دارد اگر نقش اثیری
از سنگ فرو ریزد و بر آب نگارد
هوش مصنوعی: او را چه ضرر دارد اگر تصویری از سنگ روی آب بیفتد و بر آن نقش ببندد؟