گنجور

شمارهٔ ۶۲

از عشق تو بوی خون همی‌آید
دم نتوان زد که چون همی‌آید
هر بار دل آمدی کم از غم‌هات
این بار غمت فزون همی‌آید
چشم تو خدنگ بر کمان دارد
مانا که به عزم خون همی‌آید
بینایی چشم عقلت، چندان‌ست
کان جادو در فسون همی‌آید
دیدم سر زلف تو که باشد دل
جایی که فلک زبون همی‌آید
دل خانه‌ی من ببرد چِتوان کرد
و ز دست که از درون همی‌آید
می‌زد در جانم آسمان یعنی
کز تو ستمی کنون همی‌آید
عشق تو به حاجبی برون آمد
گفتا منشین برون همی آید
یک بار اثیر زخم خورد از تو
وین بار به آزمون همی‌آید

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از عشق تو بوی خون همی‌آید
دم نتوان زد که چون همی‌آید
هوش مصنوعی: از شدت عشقت بوی خون به مشام می‌رسد، و نمی‌توان دم برداشت، چون این احساس همواره در وجودم جاری است.
هر بار دل آمدی کم از غم‌هات
این بار غمت فزون همی‌آید
هوش مصنوعی: هر بار که به دل آمدی، کمتر از غم‌های تو بود، اما این بار غمت بیشتر از همیشه به من می‌رسد.
چشم تو خدنگ بر کمان دارد
مانا که به عزم خون همی‌آید
هوش مصنوعی: چشم تو همچون تیرکی است که بر گمان می‌زند و ثابت است که با نیت کشتن، به سمت هدف می‌آید.
بینایی چشم عقلت، چندان‌ست
کان جادو در فسون همی‌آید
هوش مصنوعی: توانایی دید و درک تو به اندازه‌ای است که حتی جادو و افسون نیز در دسترس توست.
دیدم سر زلف تو که باشد دل
جایی که فلک زبون همی‌آید
هوش مصنوعی: من دیدم که سر زلف تو چقدر زیباست و می‌خواهم بگویم که این زیبایی حتی به طور عمیق‌تری از آنچه که آسمان می‌تواند ببیند، تأثیرگذار است. دل من در جایی قرار دارد که حتی ستاره‌ها نیز به آن خیره می‌شوند.
دل خانه‌ی من ببرد چِتوان کرد
و ز دست که از درون همی‌آید
هوش مصنوعی: دل از خانه‌ام رفت و نمی‌دانم چه باید کرد، چرا که این احساس از درون خودم نشأت می‌گیرد.
می‌زد در جانم آسمان یعنی
کز تو ستمی کنون همی‌آید
هوش مصنوعی: در وجودم سر و صدای آسمان به گوش می‌رسد، گویی که از تو ظلم و سختی‌ای در راه است.
عشق تو به حاجبی برون آمد
گفتا منشین برون همی آید
هوش مصنوعی: عشق مثل پرده‌ای است که از بیرون در می‌آید و به من می‌گوید که در جای خود نمان، زیرا من همیشه از بیرون می‌آیم.
یک بار اثیر زخم خورد از تو
وین بار به آزمون همی‌آید
هوش مصنوعی: یک بار از تو آسیب دیده‌ام و حالا دوباره برای امتحان و آزمایش می‌آیم.