گنجور

شمارهٔ ۶۱

وصلش مرا قرین سعادت نمیکند
چون بیند التفات زیادت نمیکند
خوی زمانه دارد از آن در ره وفا
بسیار می بکوشم و عادت نمیکند
بیمار اوست دل نه بدین است نالشم
زان ناله میکند که عیادت نمیکند
گفت ای فلان ز من بسلامی بسنده کن
گردم به این و هم بسعادت نمیکند
بر من سلام کی کند آن کاو نظر کنون
در آسمان ز کبر و سیادت نمیکند
گفتم که زنده می شمرد وصل تو مرا
گفتا خودت نماز ولادت نمیکند
گه گه تعهدی کندم لعل تو و لیک
بی معنی است چون بارادت نمیکند
گفتم که کارم از تو به جان است گفت اثیر
کس گوش سوی زرق و عبادت نمیکند
کافر نمی شوم که دم و عشوه کار اوست
من باورم بلفظ شهادت نمیکند

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وصلش مرا قرین سعادت نمیکند
چون بیند التفات زیادت نمیکند
هوش مصنوعی: برای من، وصل او به خوشبختی نمی‌انجامد، زیرا او به من توجهی نمی‌کند و درکم نمی‌کند.
خوی زمانه دارد از آن در ره وفا
بسیار می بکوشم و عادت نمیکند
هوش مصنوعی: زمانه به من چنین می‌آموزد که در مسیر وفا و صداقت تلاش زیادی کنم، اما همچنان دست و دلم به این عادت نمی‌گیرد.
بیمار اوست دل نه بدین است نالشم
زان ناله میکند که عیادت نمیکند
هوش مصنوعی: دل من در رنج و درد است و این ناله‌های من از بی‌نظارتی اوست که به عیادت من نمی‌آید.
گفت ای فلان ز من بسلامی بسنده کن
گردم به این و هم بسعادت نمیکند
هوش مصنوعی: شخصی به من گفت: "فلانی، فقط با سلام کردن به من اکتفا کن." من این را می‌پذیرم و می‌دانم که فقط با همین کار، به سعادت نخواهم رسید.
بر من سلام کی کند آن کاو نظر کنون
در آسمان ز کبر و سیادت نمیکند
هوش مصنوعی: آن کسی که اکنون در آسمان است و به خاطر مقام و خودبزرگ‌بینی‌اش بر من سلام نخواهد کرد.
گفتم که زنده می شمرد وصل تو مرا
گفتا خودت نماز ولادت نمیکند
هوش مصنوعی: گفتم که در کنار تو زنده می‌مانم، او پاسخ داد که خودت باید برای تولد تازه‌ات تلاش کنی.
گه گه تعهدی کندم لعل تو و لیک
بی معنی است چون بارادت نمیکند
هوش مصنوعی: گاهی اوقات به عشق تو وعده‌ای می‌دهم، اما این وعده بی‌فایده است چون تو محبت و علاقه‌ای نشان نمی‌دهی.
گفتم که کارم از تو به جان است گفت اثیر
کس گوش سوی زرق و عبادت نمیکند
هوش مصنوعی: در این بیت، گوینده به شخصی اشاره می‌کند و می‌گوید که او به شدت به او وابسته است و عشقش برایش بسیار مهم است. شخص دیگر جواب می‌دهد که او به چیزهای بیهوده و ظاهری توجهی ندارد و به دنبال حقیقت و معنویات است، و به همین خاطر به این زرق و برق‌ها اهمیت نمی‌دهد. در واقع، گوینده در پی توجه و محبت است در حالی که شخص مقابل دلسوزی بیشتری نسبت به عمق و واقعیت زندگی دارد.
کافر نمی شوم که دم و عشوه کار اوست
من باورم بلفظ شهادت نمیکند
هوش مصنوعی: من به خاطر زیبایی و فریب آن شخص، کافر نخواهم شد؛ زیرا من ایمانم به سخنی است که به زبان می‌آورد و نه به فقط ظواهر.