شمارهٔ ۶۰
جان نقش رخ تو بر بصر دارد
تن نیز غم تو بر جگر دارد
من خاک دل خودم که از عزت
خاک قدم تو تاج سر دارد
در خدمت تو زمانه معذور است
کز رحمت خویش بیشتر دارد
هر کاو رخ و زلف آنچنان بیند
کی دل دهدش که دیده بر دارد
پیش تو ز جان خبر نمیدارم
بررس ز خیال گاو خبر دارد
حال دل من ز من چه پرسی
زلف تو جواب خود ز بردارد
گر مینهدت اثیر می بینی
تن نه که از این دو صد دگر دارد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جان نقش رخ تو بر بصر دارد
تن نیز غم تو بر جگر دارد
هوش مصنوعی: روح من به تصویر چهرهات بستگی دارد و بدنم نیز غم تو را در دل تحمل میکند.
من خاک دل خودم که از عزت
خاک قدم تو تاج سر دارد
هوش مصنوعی: من خود را به عنوان خاکی میبینم که از مقام و ارزش پای تو به خود میبالد و افتخار میکند.
در خدمت تو زمانه معذور است
کز رحمت خویش بیشتر دارد
هوش مصنوعی: در خدمت تو، زمانه باید معذرتخواهی کند، زیرا رحمت تو فوقالعاده بیشتر از آن چیزی است که انسانها میتوانند تصور کنند.
هر کاو رخ و زلف آنچنان بیند
کی دل دهدش که دیده بر دارد
هوش مصنوعی: هر کسی که زیبایی و جاذبههای چهره و موی او را ببیند، بهراحتی دل میدهد و نگاهش را نمیتواند از او برگیرند.
پیش تو ز جان خبر نمیدارم
بررس ز خیال گاو خبر دارد
هوش مصنوعی: در حضور تو، از جان خود دیگر اطلاعی ندارم و فقط به خیال گاو میاندیشم.
حال دل من ز من چه پرسی
زلف تو جواب خود ز بردارد
هوش مصنوعی: حالم از اوضاع خودم بد است، و تو چه میپرسی؟ موهای تو به خودی خود پاسخی برای همهٔ سوالات است.
گر مینهدت اثیر می بینی
تن نه که از این دو صد دگر دارد
هوش مصنوعی: اگر خدای نکرده، به تو آسیب برسد، بدان که این تنها یک مشکل در تن تو نیست، بلکه تأثیرات و پیامدهای بیشتری دارد که باید به آنها توجه کنی.