گنجور

شمارهٔ ۶

گرچه سوگندان خوری، کاکنون نکوتر دارمت
من نیم ز آنها، بحمدالله که باور دارمت
شه رخی خوردم بهرچم بوداکنون خوشتر آنک
عشق می گوید کزین صد لعب دیگر دارمت
ای که همچون خاک راهم، زیر پای آورده‌ای
گر مرا دستی بود، با جان برابر دارمت
همچو نور خور، تو را بر دیده منزل گه کنم
حیله این باشد چو بتوانم که در خوردارمت
گویمت همسایه ی وصلم بخواهی داشتن
گوی از یک خان و مان داری پر از زردارمت
زر مگر معذور داری، لیک از دریای طبع
گر اجازت میدهی تا غرق گوهر دارمت
دست بر هم میزدی دیروز و می گفتی اثیر
گر جهانت بفکند من حاضرت بردارمت
گر هزاران آیت و افسون به من برخوانده‌ای
با منت این در نگیرد چون من از بردارمت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گرچه سوگندان خوری، کاکنون نکوتر دارمت
من نیم ز آنها، بحمدالله که باور دارمت
هوش مصنوعی: هرچند که قسم‌های زیادی خورده‌ای، اکنون بهتر از قبل به تو محبت می‌کنم. من از آن دسته نیستم، خوشبختانه که ایمان دارم به تو.
شه رخی خوردم بهرچم بوداکنون خوشتر آنک
عشق می گوید کزین صد لعب دیگر دارمت
هوش مصنوعی: من به خاطر زیبایی چهره‌ات عاشق شدم، اما اکنون خوشحال‌ترم که عشق می‌گوید: از این بازی‌ها و نمایش‌ها فراتر می‌روم و تو را به شکلی عمیق‌تر دوست دارم.
ای که همچون خاک راهم، زیر پای آورده‌ای
گر مرا دستی بود، با جان برابر دارمت
هوش مصنوعی: ای کسی که مرا مانند خاک پای خود قرار داده‌ای، اگر دست من به تو برسد، با تمام وجودم تو را گرامی می‌دارم.
همچو نور خور، تو را بر دیده منزل گه کنم
حیله این باشد چو بتوانم که در خوردارمت
هوش مصنوعی: من مانند نور خورشید، تو را بر چشم خود جای می‌دهم و تصمیم دارم این کار را با تدبیری انجام دهم تا بتوانم به تو دسترسی پیدا کنم.
گویمت همسایه ی وصلم بخواهی داشتن
گوی از یک خان و مان داری پر از زردارمت
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی همسایه وصال و نزدیکی من باشی، باید بگویی که در خانه و کاشانه‌ات پر از نعمت و ثروت است.
زر مگر معذور داری، لیک از دریای طبع
گر اجازت میدهی تا غرق گوهر دارمت
هوش مصنوعی: اگر طلا را عذر و بهانه‌ای داری، اما اگر از خصلت خود بخواهی و اجازه دهی، می‌توانم به دریا غرق در گوهر شوم و تو را غرق در ثروت کنم.
دست بر هم میزدی دیروز و می گفتی اثیر
گر جهانت بفکند من حاضرت بردارمت
هوش مصنوعی: دیروز با هم بودیم و تو گفتی که اگر دنیا تو را به زمین بیندازد، من آماده‌ام تا تو را یاری کنم.
گر هزاران آیت و افسون به من برخوانده‌ای
با منت این در نگیرد چون من از بردارمت
هوش مصنوعی: اگر هزاران نشانه و سحر بر من بخوانی، این کار برای من اثر ندارد، چون من از تو دوری می‌کنم.