شمارهٔ ۵۷
شام از طرب رخت سحر گردد
زهر، از مدد لبت شکر گردد
از عشق غلامی تو هر ماهی
سر تا به قدم همه کمر گردد
خورشید اگرچه داشت ناموسی
در دور تو کارهاش برگردد
چون دایره گرد نقطهی لعلت
در میگردم اگر نه برگردد
دفعش بکنم چو زور و زر باشد
گر طبع تو گرد شور و شر گردد
از تنگدلی به دست حال من
ور مردمیام از این بتر گردد
در عشق تو سیم خشک میباید
تا کار بدان چو زرّ تر گردد
منظور جهان اثیر در عشقت
شب هست که از در نظر گردد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شام از طرب رخت سحر گردد
زهر، از مدد لبت شکر گردد
هوش مصنوعی: اگر شب با شادی بگذرد، صبح مانند زهر تلخ خواهد بود، اما از لطف و زیبایی لبانت، تمام تلخیها به شیرینی تبدیل میشود.
از عشق غلامی تو هر ماهی
سر تا به قدم همه کمر گردد
هوش مصنوعی: از عشق تو، هر ماهی با تمام وجودش به خضوع و بندگی درمیآید و همه چیزش تحت تأثیر عشق تو قرار میگیرد.
خورشید اگرچه داشت ناموسی
در دور تو کارهاش برگردد
هوش مصنوعی: اگرچه خورشید در دور تو حرمت و ویژگی خاصی دارد، اما کارهایش به سمت تو برمیگردد.
چون دایره گرد نقطهی لعلت
در میگردم اگر نه برگردد
هوش مصنوعی: اگر دایرهای وجود داشته باشد که نقطه قرمزی در وسط آن باشد، من به دور آن نقطه میچرخم، حتی اگر آن نقطه برنگردد.
دفعش بکنم چو زور و زر باشد
گر طبع تو گرد شور و شر گردد
هوش مصنوعی: اگر تو قدرت و ثروت را به کار گیری، میتوانم مشکلات را از خود دور کنم؛ حتی اگر ذات تو پر از شور و هیجان باشد.
از تنگدلی به دست حال من
ور مردمیام از این بتر گردد
هوش مصنوعی: حال من به خاطر تنگدلی و سختیهایی که دارم، روز به روز بدتر میشود و این وضعیت نه تنها برای من، بلکه برای دیگران هم آزاردهنده است.
در عشق تو سیم خشک میباید
تا کار بدان چو زرّ تر گردد
هوش مصنوعی: در عشق تو باید مانند سیم خشک باشم تا کار به خوبی و پرارزش شود.
منظور جهان اثیر در عشقت
شب هست که از در نظر گردد
هوش مصنوعی: جهان معنوی و روحانی در عشق تو به مانند شبی است که از دید پنهان میشود.

اثیر اخسیکتی