شمارهٔ ۳۸
دوستی یکدل و دمساز نماند
مونس محرم و همراز نماند
تاز ده بر هدف سینه ما
چرخ را هیچ یک انداز نماند
گر یکی راست زبانی چوعیار
که چو زر در دهن کز بماند
گرچه ز آسایش در روی زمین
نای کردار جز آواز نماند
هم نماند غم و محنت باکس
جاودان چون طرب و نازنماند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوستی یکدل و دمساز نماند
مونس محرم و همراز نماند
هوش مصنوعی: دیگر دوستی با قلب واحد و همدل وجود ندارد و دوستی که رازهای یکدیگر را به اشتراک بگذارد، پیدا نمیشود.
تاز ده بر هدف سینه ما
چرخ را هیچ یک انداز نماند
هوش مصنوعی: برو و تیرت را به سمت قلب ما بزن، زیرا دیگر هیچ چیز نمیتواند ما را متوقف کند.
گر یکی راست زبانی چوعیار
که چو زر در دهن کز بماند
هوش مصنوعی: اگر کسی سخن راست و درست بگوید، مانند یاری است که مانند طلا بر زبانش میماند.
گرچه ز آسایش در روی زمین
نای کردار جز آواز نماند
هوش مصنوعی: هرچند که در این دنیا، آرامش چندانی وجود ندارد و دیگر عمل و کرداری از ما باقی نمانده، تنها صدای ماست که باقی مانده است.
هم نماند غم و محنت باکس
جاودان چون طرب و نازنماند
هوش مصنوعی: غم و درد نمیتوانند برای همیشه باقی بمانند، مانند شادی و زیبایی که ماندگار نیستند.