شمارهٔ ۳۶
هرکه در دامن تو آویزد
نه چنان افتد او که برخیزد
عشق تو صد هزار صف شکند
که یکی گرد برنیانگیزد
بالبت کش خدای توبه دهاد
هیچ گویم که باز نستیزد
طمع توبه، خود که یارد داشت
چو از او دیدنی همی ریزد
جان سرگشته رحبه می طلبد
تا ز جودت دو اسبه بگریزد
هرکه حال اثیر بنیوشد
از سر کوی تو، به پرهیزد
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هرکه در دامن تو آویزد
نه چنان افتد او که برخیزد
هوش مصنوعی: هر کسی که به دامن تو چنگ بزند، به گونهای نمیافتد که نتواند بلند شود.
عشق تو صد هزار صف شکند
که یکی گرد برنیانگیزد
هوش مصنوعی: عشق تو به اندازهای قوی و عمیق است که حتی اگر صد هزار مانع و مشکلی وجود داشته باشد، هیچ کدام نمیتوانند به آن آسیب بزنند یا از شدت آن کم کنند.
بالبت کش خدای توبه دهاد
هیچ گویم که باز نستیزد
هوش مصنوعی: به معنای این است که خداوند در عالم توبه و پشیمانی، به طور بینظیری از بندگانش در میگذرد و اگر کسی از کردههای خود پشیمان شود، به او فرصتی داده میشود تا بازنگردد و از خطای خود دوری کند.
طمع توبه، خود که یارد داشت
چو از او دیدنی همی ریزد
هوش مصنوعی: هر کس که امید توبه دارد، وقتی که از ناپسندیها و اشتباهاتش آگاه میشود، از آن عمل خود بیشتر وا میماند و دچار ناامیدی میشود.
جان سرگشته رحبه می طلبد
تا ز جودت دو اسبه بگریزد
هوش مصنوعی: دل حیران و بیقرار به دنبال راهی است تا از بخشش و generosity تو فرار کند.
هرکه حال اثیر بنیوشد
از سر کوی تو، به پرهیزد
هوش مصنوعی: هر کسی که از حال و هوای تو باخبر شود و به سمت تو بیاید، به دوری و دوری از تو فکر میکند.