شمارهٔ ۸۰ - مدح سید فخرالدین عربشاه «علاءالدوله»
به بست کله سحابی بر آسمان کرم
کزو گشاده نقاب است گلستان کرم
بجای نامه رسید آفتاب در منقار
همای صبح سعادت ز آشیان کرم
بانس جان هنر هدهدی کمر در بست
به پیش تخت سلیمان انس جان کرم
عطیه ایست ز صاحب خراج خطه ی نور
ز بس جریده ی تاریخ اختران کرم
ز عزم مرتبتش آستین فشان بر چرخ
کشیده دامن رفعت در آسمان کرم
علای دولت عالی عربشه آنکه شده است
بزرگ نامش فهرست داستان کرم
خجسته فخر جهان فخر دین که با کف او
زمانه را به یقین میرسد کمال کرم
سخی کفی که یک انگشت او به معنی جود
هزار حاتم طائی است در جهان کرم
کسی که نایره سهم اوست گر نه فلک
مباد دود بر آرد ز دودمان کرم
امل دو اسبه بصد میل گردش استقبال
چو دید از شرف و فضل دیده بان کرم
زهی ثنای تو پیوسته در ضمیر سخن
زهی دعای تو همواره بر زبان کرم
برای حکم چو تو عادلی نهاد قدر
چهار بالش اقبال در مکان کرم
خدای داند و بس تا چه دستگاه و بهاست
ز رای پیر تو در دولت جوان کرم
مباد چشم بدی، موی در نمیگنجد
میان طبع لطیف تو و میان کرم
شمال عدل تو بود، ارنه کی وفا کردی
بنقل کشتی اوقات، بادبان کرم
ز مغز نعمت و برّ تو باد آکنده
اگر شکسته شود جرم استخوان کرم
قضا. رکابا، بگسست بار گیر عمل
مرا هم از سر میدان امتحان کرم
لقب سواد کریم العراق بسپارند
کجا سزد قصب السبقشان عنان کرم
فکنده صلصله لاف در جهان چو، درای
ندیده هرگز کردی ز کاروان کرم
ز راه فضل بیان کرم توان کردن
زبان، کدام فضول است در بیان کرم
اگر ستانه این خاندان خلل گیرد
نعوذ بالله، بس وای خاندان کرم
اگر نه مایه پذیرد ز آفتاب کفت
چنان شمر که فرو گل رسید کان کرم
بجز در تو امل در نشد به هیچ دری
که تازه روی نخندید میزبان کرم
ز خوان اشرف یک بیت زله برگیرم
ز پرده های فلک بگذرد فغان کرم
به بوی فضل و کرم خاندان رها کردم
که روی فضل سیه باد و خانمان کرم
کمر برای کرم بر میان چرا بستم
که بسته بادا، زنار بر میان کرم
کرم نماند، خداوند را بقا بادا
که خرم است ز آثار او روان کرم
اگر ز چهره ی این رمز پرده بر گیرم
ز پرده های فلک بگذرد فغان کرم
کریم طبعاً مشاطه امید توئی
نقاب باز کن از چهره ی نهان کرم
محاق خورده شود کوگب بقای جهان
اگر نه دست و دلت را بود قران کرم
کف تو معجز عیسی است هین که محتاجم
علی الخصوص در این آخرالزمان کرم
همیشه تا دل شاد است پادشاه سخن
همیشه تا کف راد است پاسبان کرم
ز دست راد تو بادا، چو فخر خواهد کرد
به بیش و کم سخن شادمان کرم
مدام ریختن آب خام طبعان را
ببارگاه سخای تو پخته نان کرم
چو خامه جمله زبان گشته ذکر این تشریف
بتازه کردن تاریخ باستان کرم
شمارهٔ ۷۹ - مدح کمال الدین زنجانی معروف به تعجیلی، وزیر سلطان رکن الدین طغرل: ایا چو ذات خرد جوهرت عدیم مثالشمارهٔ ۸۱ - مدح شاه علاءالدوله فخرالدین عربشاه: تا منت توست هم نشینم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به بست کله سحابی بر آسمان کرم
کزو گشاده نقاب است گلستان کرم
هوش مصنوعی: در آسمان، رنگارنگی مانند رنگهای یک گلستان دیده میشود که جوانههای زیبا و درخشان را به نمایش میگذارد. این تصویر نشاندهنده زیبایی و طراوتی است که در عالم وجود دارد.
بجای نامه رسید آفتاب در منقار
همای صبح سعادت ز آشیان کرم
هوش مصنوعی: به جای اینکه نامهای برسد، صبح با نوری درخشان چون پرندهای خوشبخت از آشیانه کرم بیرون آمده است.
بانس جان هنر هدهدی کمر در بست
به پیش تخت سلیمان انس جان کرم
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و هنرمندی هدهد اشاره میکند که با فرح و دلشاد به پیشگاه سلیمان میرود و برای او ناز و کرم میکند. این تصویر نشاندهندهی شوق و عشق به هنر و زیبایی در مقابل بزرگی و قدرت است. هدهد به عنوان نمادی از آگاهی و درایت، در این صحنه نقش مهمی ایفا میکند.
عطیه ایست ز صاحب خراج خطه ی نور
ز بس جریده ی تاریخ اختران کرم
هوش مصنوعی: این متن به نوعی هدیه یا بخشش اشاره دارد که از شخصی صاحب اختیار در منطقه ای روشن و نورانی به دست آمده است. به دلیل مرور زمان و ثبت آن در تاریخ، این هدیه به مانند ستاره ای در آسمان به یادگار مانده است.
ز عزم مرتبتش آستین فشان بر چرخ
کشیده دامن رفعت در آسمان کرم
هوش مصنوعی: به خاطر اراده و مقام بلندش، آستین بالا زده و دامن بلندی از نعمت و بزرگواری را در آسمان کشیده است.
علای دولت عالی عربشه آنکه شده است
بزرگ نامش فهرست داستان کرم
هوش مصنوعی: عظمت و بزرگی این فرد عرب به خاطر شهرت و نام بزرگی است که در داستانهای کرم و بخشندگیاش دارد.
خجسته فخر جهان فخر دین که با کف او
زمانه را به یقین میرسد کمال کرم
هوش مصنوعی: زندگی درخشان و پر افتخار او، افتخاری برای دین است، زیرا با وجود او، زمان به یقین به اوج کرم و بخشش میرسد.
سخی کفی که یک انگشت او به معنی جود
هزار حاتم طائی است در جهان کرم
هوش مصنوعی: انسان بخشندهای که با کمترین کمک خود میتواند به اندازه گنجایش هزاران بخشنده بزرگ مانند حاتم طائی در دنیا اثرگذار باشد.
کسی که نایره سهم اوست گر نه فلک
مباد دود بر آرد ز دودمان کرم
هوش مصنوعی: کسی که در زندگیاش سختی و مشکلات او را محاصره کرده، اگر هنگام رسیدن به خوشبختی یا موفقیت به او لطف نشود، به یادگار از نسلهای گذشته، فقط غم و اندوه برای او باقی میماند.
امل دو اسبه بصد میل گردش استقبال
چو دید از شرف و فضل دیده بان کرم
هوش مصنوعی: اسب دوانی با قدرت و سرعت بسیار، وقتی به سمت محبوبش میرود، به خاطر مقام و فضلی که دارد، با دقت و مراقبت به استقبال او میآید.
زهی ثنای تو پیوسته در ضمیر سخن
زهی دعای تو همواره بر زبان کرم
هوش مصنوعی: ستایش تو همیشه در دل کلام من جاری است و دعای تو همواره بر زبان بخشش من میچرخد.
برای حکم چو تو عادلی نهاد قدر
چهار بالش اقبال در مکان کرم
هوش مصنوعی: برای تصمیمگیری، تو بسیار عادل هستی و از این رو، چهار بال اقبال در دنیای کرم به هر کس ارزانی داشته شده است.
خدای داند و بس تا چه دستگاه و بهاست
ز رای پیر تو در دولت جوان کرم
هوش مصنوعی: فقط خداوند میداند که چقدر نظام و ارزش وجود دارد از اندیشهی فرد سالخوردهات در حکومت جوانان نیکوکار.
مباد چشم بدی، موی در نمیگنجد
میان طبع لطیف تو و میان کرم
هوش مصنوعی: مبادا که چشم ستمگری به تو آسیب برساند، چرا که موی تو در دل لطافت خدادادیات و در وجود مهربانیات نمیگنجد.
شمال عدل تو بود، ارنه کی وفا کردی
بنقل کشتی اوقات، بادبان کرم
هوش مصنوعی: شمال پرتو عدالت تو بود، وگرنه چطور میتوانستی زمانها را با نیکیهای خود سپری کنی؟
ز مغز نعمت و برّ تو باد آکنده
اگر شکسته شود جرم استخوان کرم
هوش مصنوعی: اگر نعمت و خوبی تو مثل مغز در انسان وجود داشته باشد، حتی اگر گوشت و استخوان او خراب شود، باز هم آن خوبی از بین نمیرود.
قضا. رکابا، بگسست بار گیر عمل
مرا هم از سر میدان امتحان کرم
هوش مصنوعی: کار مقدر من یکباره از دستم رفت و دیگر نمیتوانم به امتحانها ادامه دهم، پس لطف کن و بار گناهانم را از دوش من بردار.
لقب سواد کریم العراق بسپارند
کجا سزد قصب السبقشان عنان کرم
هوش مصنوعی: لقب «سواد» به کریم عراق داده میشود؛ اما آیا راست است که پیشتازان در بخش بخشندگی، از او پیشی بگیرند؟
فکنده صلصله لاف در جهان چو، درای
ندیده هرگز کردی ز کاروان کرم
هوش مصنوعی: در جهان، صدایی شبیه به زنجیر و لافهایی به گوش میرسد که گویا هیچکس از کاروان بخشش و مهربانی خبر ندارد و چنین لاف زدنها، گویی از طرف کسی است که هرگز آن را در عمل نچشیده است.
ز راه فضل بیان کرم توان کردن
زبان، کدام فضول است در بیان کرم
هوش مصنوعی: برای بیان بخشایش و نیکوکاری، نیاز به دانش و آگاهی است. ولی آیا کسی که به سخنوری میپردازد، واقعاً در این زمینه کارشناس است؟
اگر ستانه این خاندان خلل گیرد
نعوذ بالله، بس وای خاندان کرم
هوش مصنوعی: اگر خانوادهای دچار مشکل شود، باید بترسیم که برکت و کرامت آن خانواده از بین برود.
اگر نه مایه پذیرد ز آفتاب کفت
چنان شمر که فرو گل رسید کان کرم
هوش مصنوعی: اگر بر افراشته نشود از تابش آفتاب، باید او را مانند سرزمین شمر تصور کرد که در زیر خاک، کرم آن را میخورد.
بجز در تو امل در نشد به هیچ دری
که تازه روی نخندید میزبان کرم
هوش مصنوعی: به جز در وجود تو، امیدی به هیچ جایی نیست، زیرا که فقط تو هستی که با لبخند تازه و زیبا میدرخشی و مانند میزبان مهربان، گرم و دلپذیر هستی.
ز خوان اشرف یک بیت زله برگیرم
ز پرده های فلک بگذرد فغان کرم
هوش مصنوعی: از سفرهی والا یک بیت شعر برمیدارم که فریاد کرم از پس پردههای آسمان عبور کند.
به بوی فضل و کرم خاندان رها کردم
که روی فضل سیه باد و خانمان کرم
هوش مصنوعی: به خاطر عطر و بوی نیکوی خانواده، از چیزهایی که سرشار از فضیلت نیستند دوری کردم، زیرا آنها را در فضیلت بینصیب و فقیر یافتم.
کمر برای کرم بر میان چرا بستم
که بسته بادا، زنار بر میان کرم
هوش مصنوعی: چرا کمرم را به خاطر کرم محکم بستم، وقتی که ممکن است آن کرم، دچار مشکل شود و دچار ضرر و زیان گردد؟
کرم نماند، خداوند را بقا بادا
که خرم است ز آثار او روان کرم
هوش مصنوعی: در این دنیا چیزی دائمی نیست و تنها خداوند است که باقی میماند. او با آثار و نشانههایش، شادی و خوشی را در دلها میافزاید.
اگر ز چهره ی این رمز پرده بر گیرم
ز پرده های فلک بگذرد فغان کرم
هوش مصنوعی: اگر من از چهرهی این راز پرده بردارم، صدای نالهی عشق به آسمانها خواهد رسید.
کریم طبعاً مشاطه امید توئی
نقاب باز کن از چهره ی نهان کرم
هوش مصنوعی: ای کریم، ناامیدی را کنار بگذار و چهرهی پنهان خود را نمایان کن.
محاق خورده شود کوگب بقای جهان
اگر نه دست و دلت را بود قران کرم
هوش مصنوعی: اگر قسمتی از نور خورشید محو شود، آیا بقای دنیا از بین میرود؟ نه، اگر تو از سرمایههای خود به درستی استفاده کنی و دلت به کتاب خدا وابسته باشد، دنیا پایدار خواهد ماند.
کف تو معجز عیسی است هین که محتاجم
علی الخصوص در این آخرالزمان کرم
هوش مصنوعی: دست تو همچون معجزه عیسی (ع)، کارساز است، پس توجه کن که من به ویژه در این زمانه آخر الزمان به کمک تو نیاز دارم.
همیشه تا دل شاد است پادشاه سخن
همیشه تا کف راد است پاسبان کرم
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل شاد باشد، سخن به خوشی جاری است و هرگاه بخشش و کرم وجود داشته باشد، نگهبان آن خواهد بود.
ز دست راد تو بادا، چو فخر خواهد کرد
به بیش و کم سخن شادمان کرم
هوش مصنوعی: اگر تو به من لطف کنی و اشارهای به خوبیهایت داشته باشی، سعادتمندی و شادکامی من نمایان خواهد شد، حتی اگر در مقام فخر و برتری نسبت به دیگران باشد.
مدام ریختن آب خام طبعان را
ببارگاه سخای تو پخته نان کرم
هوش مصنوعی: همواره آب زندگی و احساسات خام انسانها به درگاه سخاوت و generosity تو میریزد تا غذای کمال و فضیلت را بدست آورد.
چو خامه جمله زبان گشته ذکر این تشریف
بتازه کردن تاریخ باستان کرم
هوش مصنوعی: وقتی قلم به زبان آمده، به ذکر این عظمت میپردازد و تاریخ کهن را با تازهکردن یاد میآورد.

اثیر اخسیکتی