شمارهٔ ۴۳ - در مقام عشق فرماید
عشق برآورد گرد، از سر مردان مرد
گر تو، بسر زنده ی از سر این راه، گرد
فرد شو از هر دو کون تا بقبولی رسی
طالب مشرک مباش در ره مطلوب فرد
و الله، کافسار حکم بر سر دوران کنی
بر در او گر تو را، عشق بود پایمرد
صدق تو، گو، تا ز عجز با تو بشویند دست
نار، ز تولید حرق، آب ز تاثیر برد
مهربتت آرزوست، جان کن و ره رواز آنک
موده این موزه کیست چاره رو رهنورد
پیرهن روح تو جز عمل خیر نیست
چونکه بیفشاند جسم جامه جسم از نورد
روز قضا چون روی مفلس نا محترم
زین عمل ارکانت را چرخ چو معزول گرد
صبح قیامت دمید خیز و بیاور چو صبح
یک دم و صد آه کرم، یک لب و صد باد سرد
چهره چو زرنیخ داراشک چو شنگرف وپس
نقش گذاری نمای بر فلک لاجورد
گر همه دستی بگیر بوسه این جام درد
ور همه پائی بساز توشه این راه درد
عالم کشف و بسیط این همه قدس است و نور
بنده لونی و لام آن همه موم است و، ارد
گرد هوای نبرد بر رخ مردان نکوست
زلف عروسان طبع خوش نبود زیر گرد
از دل پر خون طلب جاه حقیقی چو لعل
بر در صورت ملاف همچو زر از روی زرد
نقش به افتاد خود، میطلبی پیشه کن
بارکشی چون بساط زخم پذیری چونرد
کاب تواضع نمای عربده شعله را
رخت بدوزخ برد در صف تنگ نبرد
جز دم تقطیع نیست نطق نهنک هوا
زین دو طرف هر چه دید هر دو بیکدم بخورد
بلبلی از سر بنه زانکه سوی باغ قدس
دام تو گفت است گفت بال تو گرداست گرد
نام طلب کن اثیر تا که بمانی چو روح
وین سخن از نام او بشنود و عکس وطرد
شمارهٔ ۴۲ - مدح ارسلان بن طغرل: چیست از احسان که خورشید کرم با من نکردشمارهٔ ۴۴ - مدح اتابک علاءالدین محمد خداوند مراغه: هرکه بر منهاج عزمی رای مقصد میکند
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق برآورد گرد، از سر مردان مرد
گر تو، بسر زنده ی از سر این راه، گرد
هوش مصنوعی: عشق باعث شده است که مردان بزرگ و با اراده، احساساتی عمیق و ناب پیدا کنند. اگر تو هم بخواهی، میتوانی از این مسیر عشق و زندگی را درک کنی.
فرد شو از هر دو کون تا بقبولی رسی
طالب مشرک مباش در ره مطلوب فرد
هوش مصنوعی: از هر دو سر دوگونگی دور شو تا به قبولیت برسی، و در راهی که به خواستهات میرسد، مسلمانِ غیرمذهبی نباش.
و الله، کافسار حکم بر سر دوران کنی
بر در او گر تو را، عشق بود پایمرد
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که اگر انسانی با عشق و علاقه واقعی به سمت هدفی برود و در راه آن پایدار و استوار باشد، حتی در مواجهه با سختیها و چالشها، میتواند به خواستههایش دست یابد. عشق و پشتکار، کلید رسیدن به موفقیت هستند.
صدق تو، گو، تا ز عجز با تو بشویند دست
نار، ز تولید حرق، آب ز تاثیر برد
هوش مصنوعی: درستکاری و صداقت تو باعث میشود که آتش بیخود نتواند به تو آسیب برساند و از قدرت سوختن خود عقب بنشیند. آب نیز نمیتواند تاثیری بر روی آتش بگذارد و به این ترتیب تو از آسیب در امان خواهی بود.
مهربتت آرزوست، جان کن و ره رواز آنک
موده این موزه کیست چاره رو رهنورد
هوش مصنوعی: محبت و مهربانی تو برایم آرزویی بزرگ است، پس جانانه تلاش کن و راهی را برای رسیدن به آن بگشای. بدان که اینجا کسی نیست که به من کمک کند و راهنمایی کند.
پیرهن روح تو جز عمل خیر نیست
چونکه بیفشاند جسم جامه جسم از نورد
هوش مصنوعی: پیرهن روح تو تنها با اعمال نیک زینت مییابد، زیرا که وقتی جسم از نور رهایی یابد، این لباس بر آن میافکند.
روز قضا چون روی مفلس نا محترم
زین عمل ارکانت را چرخ چو معزول گرد
هوش مصنوعی: روز سرنوشت وقتی فرامیرسد و تو بیخبر از آن هستی، مانند شخص بیپول و بیحرمتی به نظر میرسد. به خاطر این عمل، چرخ روزگار تو را همچون فردی بیقدرت و از کار افتاده بیاهمیت میکند.
صبح قیامت دمید خیز و بیاور چو صبح
یک دم و صد آه کرم، یک لب و صد باد سرد
هوش مصنوعی: صبح قیامت فرا رسیده است، بشتاب و بیا، چون صبح که با یک لحظه و صد آرزو همراه است، تنها یک لب و صد نسیم سرد وجود دارد.
چهره چو زرنیخ داراشک چو شنگرف وپس
نقش گذاری نمای بر فلک لاجورد
هوش مصنوعی: این شعری به توصیف زیبایی و جذابیت چهره کسی میپردازد. چهرهاش چون زرنیخ درخشان است و اشکهایش مانند شنگرف، رنگین و زیباست. سپس به این نکته اشاره میشود که آن چهره نقش و نگاری است که بر آسمان لاجوردی نمایان میشود. به طور کلی، تصویر زیبایی از چهره و احساسات آن ارائه میدهد.
گر همه دستی بگیر بوسه این جام درد
ور همه پائی بساز توشه این راه درد
هوش مصنوعی: اگر هرکس دستی به طرف این جام درد بزند، با بوسهای آن را بچشد، و اگر همه پاهای خود را برای پیمودن این راه درد به کار بگیرند، توشهای از آن فراهم میشود.
عالم کشف و بسیط این همه قدس است و نور
بنده لونی و لام آن همه موم است و، ارد
هوش مصنوعی: این دنیا پر از حقایق و معانی عمیق است که همه نشاندهندهی پاکی و روشنی هستند. انسانها با وجود خود رنگ و جلوهای از این معانی را به نمایش میگذارند و در واقع، شبیه موم هستند که قابلیت تغییر و شکلپذیری دارند.
گرد هوای نبرد بر رخ مردان نکوست
زلف عروسان طبع خوش نبود زیر گرد
هوش مصنوعی: در هوای جنگ، چهره مردان نیکو زیباست، اما زلف عروسها در طبع خوش زیر گرد و غبار نمیتواند همچنین زیبایی داشته باشد.
از دل پر خون طلب جاه حقیقی چو لعل
بر در صورت ملاف همچو زر از روی زرد
هوش مصنوعی: از دل پر از اندوه و درد، خواستهام که مقام و اعتبار واقعی را به دست آورم، مانند لعلها که در درخشش و زیبایی خود بهچشم میآیند. همچنین، همانطور که زر زرد در نما و جلوه خود است، میخواهم به تکامل و رشد دست یابم.
نقش به افتاد خود، میطلبی پیشه کن
بارکشی چون بساط زخم پذیری چونرد
هوش مصنوعی: برای بدست آوردن موفقیت و پیشرفت، باید آماده مواجهه با چالشها و دردها باشی، زیرا در این مسیر، نقش تو به عنوان فردی پر تلاش و با اراده، اهمیت زیادی دارد. در واقع، تقاضای تو برای پیشرفت به صبر و تحمل نیاز دارد، مثل کسی که در شرایط سخت، بار سنگینی را به دوش میکشد.
کاب تواضع نمای عربده شعله را
رخت بدوزخ برد در صف تنگ نبرد
هوش مصنوعی: عبارت به این معناست که در نتیجه تواضع و فروتنی، افرادی که به خود میبازند میتوانند مانند شعله آتش به دوزخ راه پیدا کنند و در صفی باریک از نبرد قرار بگیرند. به طور کلی، میتوان این را به یادآوری قدرت تواضع و تأثیر آن بر سرنوشت افراد تعبیر کرد.
جز دم تقطیع نیست نطق نهنک هوا
زین دو طرف هر چه دید هر دو بیکدم بخورد
هوش مصنوعی: فقط صداهایی که به طور شفاف و واضح نمیشوند، وجود دارد. هوا از دو سمت، هر آنچه را که میبیند، در یک لحظه میبلعد.
بلبلی از سر بنه زانکه سوی باغ قدس
دام تو گفت است گفت بال تو گرداست گرد
هوش مصنوعی: بلبل از سر بنه، یعنی خود را از درد و رنج برهان، زیرا مقصد تو باغ بهشت است و دام تو حقیقتی است که بال و پر تو را در بر گرفته است. در واقع، این پیغام از آزادی و رهایی از قید و بندها و حرکت به سوی کمال و سعادت میگوید.
نام طلب کن اثیر تا که بمانی چو روح
وین سخن از نام او بشنود و عکس وطرد
هوش مصنوعی: برای اینکه مانند روح پایدار بمانی، نام او را طلب کن. این سخن از نام اوست که شنیده میشود و اثر آن در تو باقی میماند، در حالی که دیگران از آن دور میشوند.