گنجور

شمارهٔ ۴۲ - مدح ارسلان بن طغرل

چیست از احسان که خورشید کرم با من نکرد
هرچه از احسان تو نامش دانی او، احسن نکرد
از نشیب چاه آزم بر سپهر ماه برد
رستم توران گشای این لطف، با بیژن نکرد
آفرین باد، آفرین، بر خسرو مغرب که خصم
ز آهن تیغش وطن جز در دل آهن نکرد
با زبان ناطق من کرد لطفی کافتاب
در بهاران، با زبان ابکم سوسن نکرد
ناصحم را هیچ دردی بود، کاو، مرهم نساخت
حاسدم را هیچ سوری بود، کان شیون نکرد
رایض انعام او بنشست با زین دو تنگ
از مراد من بزین در، ابلق تو سن نکرد
رنگریز لطف او، نغنوده با اشعار من
مذهب این طارم پر، شمع بی روزن نکرد
خود کم من گیر، کس دانی که ز انبای هنر
گوش در نعتت مقر، امن مستوطن نکرد
هیچ، اختر دید با بزم خودش، گردون نساخت
هیچ، گوهر دید با ذیل خودش، معدن نکرد
هیچ، سنگی دید اصلی زاده، تا چون آفتاب
روی از پیرایه تنویر پیراهن نکرد
هیچکس را دوست خواندی تا بفرط عاطفت
دوستان راازحسد، خوش خوش براودشمن نکرد
ابکم جودش لسن شد پس چرا گوید اثیر
من که در فطرت لسن بودم وی ام السن نکرد
تا گمان ناید تو را کاین لطف ها در حق من
بهر تحصیل رضای ایزد ذوالمن نکرد
چشم دل بگشای و لطف ایزدی بر وی به بین
تا بدانی کانچه کرد از مردمی با من نکرد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چیست از احسان که خورشید کرم با من نکرد
هرچه از احسان تو نامش دانی او، احسن نکرد
هوش مصنوعی: زیبایی و کرم خورشید با من چه بوده که احسان تو را نمی‌توان از آن بیشتر دانست؛ زیرا آنچه از لطف تو نامیده می‌شود، همان‌قدر که باید، نبوده است.
از نشیب چاه آزم بر سپهر ماه برد
رستم توران گشای این لطف، با بیژن نکرد
هوش مصنوعی: رستم، با شجاعت و مهارت خود، از عمق چاه آزمون عبور کرده و به عرش و آسمان همچون ماه رسیده است. او با لطف و بزرگواری خود، بیژن را یاری کرده و به دستاوردهای بزرگ دست یافته است.
آفرین باد، آفرین، بر خسرو مغرب که خصم
ز آهن تیغش وطن جز در دل آهن نکرد
هوش مصنوعی: باریکلا بر خسروی مغرب که دشمنانش را فقط با شمشیر آهنینش به زانو درآورده و به جز در دل آهنینش هیچ جای دیگری را تسخیر نکرده است.
با زبان ناطق من کرد لطفی کافتاب
در بهاران، با زبان ابکم سوسن نکرد
هوش مصنوعی: با کلام گویای من، لطفی مانند آفتاب در بهار انجام شد، اما با زبان خاموش و بی‌صدا، هیچ گلی مانند سوسن به وجود نیامد.
ناصحم را هیچ دردی بود، کاو، مرهم نساخت
حاسدم را هیچ سوری بود، کان شیون نکرد
هوش مصنوعی: ناصح من هیچ دردی نداشت که بخواهد درمانی کند، و حسود من نیز هیچ غم و اندوهی نداشت که شکایتی بکند.
رایض انعام او بنشست با زین دو تنگ
از مراد من بزین در، ابلق تو سن نکرد
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که پادشاه یا حاکم (رایض انعام) بر پشت حیوانی نشسته و با زین، که به شکلی تنگ بر بدن حیوان سوار شده، به این فکر است که خواسته‌هایش را برآورده کند. اما در این میان، حیوان نتوانسته است به خاطر فشار زین یا ناتوانی از انجام خواسته‌های او، به خوبی عمل کند. این بیان از یک نوع نامناسبی و ناتوانی در برآوردن خواسته‌ها حکایت دارد.
رنگریز لطف او، نغنوده با اشعار من
مذهب این طارم پر، شمع بی روزن نکرد
هوش مصنوعی: محبت و kindness او مانند رنگی است که به شعرهایم زیبایی می‌بخشد، اما این زیبایی در تاریکی و بی‌نوری نمی‌تواند شعله‌ور بماند.
خود کم من گیر، کس دانی که ز انبای هنر
گوش در نعتت مقر، امن مستوطن نکرد
هوش مصنوعی: کمتر به خودت بپرداز و از دیگران نپرس که چه کسی در وصف تو به نوشتن شعر پرداخته و از این کار آرامش و اطمینان پیدا نکرده است.
هیچ، اختر دید با بزم خودش، گردون نساخت
هیچ، گوهر دید با ذیل خودش، معدن نکرد
هوش مصنوعی: هیچ‌کس با ستاره‌ها و آسمانش کاری نکرد و هیچ‌کس هم با زیبایی‌های خود، جواهر و گنجینه‌ای نیافرید.
هیچ، سنگی دید اصلی زاده، تا چون آفتاب
روی از پیرایه تنویر پیراهن نکرد
هوش مصنوعی: هیچ چیز، مانند سنگی که از آن فرزند اصلی زاده شده باشد، نمی‌تواند پوشش و زینت را از تن خود برطرف کند تا همچون آفتاب درخشان باشد.
هیچکس را دوست خواندی تا بفرط عاطفت
دوستان راازحسد، خوش خوش براودشمن نکرد
هوش مصنوعی: هیچ‌کس را به خاطر محبت و عاطفه‌ات دوست نخوان، زیرا این کار ممکن است باعث شود که بر سر حسادت دوستان، دشمنان خوشحال شوند.
ابکم جودش لسن شد پس چرا گوید اثیر
من که در فطرت لسن بودم وی ام السن نکرد
هوش مصنوعی: اگر دست و دلبازیش زبان من شده، پس چرا کسی به من می‌گوید که جذبه‌ام از آنِ من است، در حالی که من به طور طبیعی باید با لحن و زبان صحبت می‌کردم و او به من اجازه این را نداده است؟
تا گمان ناید تو را کاین لطف ها در حق من
بهر تحصیل رضای ایزد ذوالمن نکرد
هوش مصنوعی: این کارهای خوب و لطف‌هایی که در حق من شده، به خاطر جلب رضایت خداوند نیست.
چشم دل بگشای و لطف ایزدی بر وی به بین
تا بدانی کانچه کرد از مردمی با من نکرد
هوش مصنوعی: چشم دل خود را باز کن و نعمت‌های الهی را بر او بنگر، تا بفهمی که آنچه او با من کرده، از روی انسانیت نیست.