شمارهٔ ۳۵ - مدح سلطان ارسلان بن طغرل - مطلع دوم
ای آفتاب عالم روزت خجسته باد
عالم بنو، ز ظلمت بیداد رسته باد
پشتی که جز بخدمت درگاه تو دوتاست
الا به عذر پیری، در هم شکسته باد
راهی کزو بمنزل جاهت توان رسید
بر مسرعان حادثه، آن راه بسته باد
هر کاو دهد ز دست، سر رشته ولات
هرکس که هست، رشته عمرش گسسته باد
هر دل، که سر ز مهر تو برتافت چون کمان
از تیر مرگ، چون جگر توز، خسته باد
بستان طراز ملکت، اعنی نسیم عدل
از عدل زلف چتر سیاه تو، جسته باد
بر چشمه سنان تو، خورشید تیغ زن
ز آلایش کسوف ابد، روی شسته باد
بادام وار با تو کسی، کاو دو دل بود
چشمش برون کشیده زناخن چو پسته باد
هر گل که پیرهن بدرد، در بهار عدل
از دست تیغ سبز قبای تو دسته باد
کم کرده ی امید جهان گوهر کرم
در خاک درگه تو امل باز جسته باد
شاخی که بند یابد از او، میوه امید
از بیخ اصطناع تو آن شاخ رسته باد
اعنی که بامداد چو سر بر کند زخواب
گوید جهان، که خلقت شاهت خجسته باد
شمارهٔ ۳۴ - مدح سلطان ارسلان بن طغرل - مطلع نخست: ای عید ملک و ملت عیدت خجسته بادشمارهٔ ۳۶ - مدح سلطان ارسلان بن طغرل - مطلع سوم: ای شاه شیر زهره، شکارت خجسته باد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای آفتاب عالم روزت خجسته باد
عالم بنو، ز ظلمت بیداد رسته باد
هوش مصنوعی: ای خورشید تابناک، روز تو خوش و مبارک باشد. امیدوارم جهانی از ظلم و ستم رها شود و به نور و روشنی برسد.
پشتی که جز بخدمت درگاه تو دوتاست
الا به عذر پیری، در هم شکسته باد
هوش مصنوعی: تنها به خاطر سن و سالی که دارم، میگویم که پشتم از شدت خدمت به تو دیگر تاب و توان ندارد و باید بشکند.
راهی کزو بمنزل جاهت توان رسید
بر مسرعان حادثه، آن راه بسته باد
هوش مصنوعی: راهی که از آن میتوان به منزلت و مقام تو رسید، برای شتابزدهها و حوادث سریع، آن راه بسته باشد.
هر کاو دهد ز دست، سر رشته ولات
هرکس که هست، رشته عمرش گسسته باد
هوش مصنوعی: هر کسی که در زندگیاش به دیگران آسیب بزند و ریشه و بنیاد خوبیها را لطمه بزند، امید به ادامه عمرش کمرنگ میشود و عمرش به سر خواهد آمد.
هر دل، که سر ز مهر تو برتافت چون کمان
از تیر مرگ، چون جگر توز، خسته باد
هوش مصنوعی: هر دلی که به زیبایی تو دل بسته است، به مانند کمان از تیر مرگ آسیبپذیر و خسته خواهد بود.
بستان طراز ملکت، اعنی نسیم عدل
از عدل زلف چتر سیاه تو، جسته باد
هوش مصنوعی: بستانی که نشانه ملک و حکومت است، به این معناست که نسیم عدالت از موهای سیاه تو مانند چتری گسترده در حال وزیدن است.
بر چشمه سنان تو، خورشید تیغ زن
ز آلایش کسوف ابد، روی شسته باد
هوش مصنوعی: در درخشش چشمانت، مانند خورشیدی هستی که تیغش را به دوش میکشد و از گرد و غبار کسوف جاودان پاک شده است.
بادام وار با تو کسی، کاو دو دل بود
چشمش برون کشیده زناخن چو پسته باد
هوش مصنوعی: کسی مانند بادام با تو هست که دو دل دارد و چشمانش از ناخن مثل دانهی پسته بیرون آمده است.
هر گل که پیرهن بدرد، در بهار عدل
از دست تیغ سبز قبای تو دسته باد
هوش مصنوعی: هر گلی که در سایهی زیبایی تو آسیب ببیند، در بهار عدالت، به وسیلهی شمشیر سبز تو به دست باد سپرده میشود.
کم کرده ی امید جهان گوهر کرم
در خاک درگه تو امل باز جسته باد
هوش مصنوعی: امید زندگی کم شده است، اما به لطف کرم و بخشش تو، آرزوها هنوز در خاک درگاه تو رونق پیدا کردهاند.
شاخی که بند یابد از او، میوه امید
از بیخ اصطناع تو آن شاخ رسته باد
هوش مصنوعی: هر درختی که به ریشهاش وابسته است، میوهای به بار میآورد که نشاندهنده امید و آیندهای روشن است. این درخت با تکیه به ریشهاش میتواند شکوفا شود و میوههایی را عرضه کند که خبر از خوشی و موفقیت میدهد.
اعنی که بامداد چو سر بر کند زخواب
گوید جهان، که خلقت شاهت خجسته باد
هوش مصنوعی: به محض اینکه صبح از خواب بیدار میشود، جهان میگوید: "خلق و وجود تو، ای شاه، مبارک و پرخیر و برکت باشد."