گنجور

شمارهٔ ۲۷ - مدح

اقتدارش رایت خورشید بر گردون زده است
بارگاهش خیمه جمشید بر هامون زده است
خاک درگاهش چو عقد گلستان از باد صبح
آتش اندر آبروی لولوی مکنون زده است
طرف حکم اوست هر دُر شب افروزی که صنع
تا قیامت بر ستام ابلق گردون زده است
زّر احسانش که موزون نیست در معیار وهم
در سرا ضرب ضمیر من زر موزون زده است
از پی کامش هوا بر کارگاه اعتدال
مهره ی بر روی این دیبای سقلاطون زده است
هر که معجون خلاف اوسرشته است آسمان
زهره داروی فنا- حالی بر آن معجون زده است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اقتدارش رایت خورشید بر گردون زده است
بارگاهش خیمه جمشید بر هامون زده است
هوش مصنوعی: قدرت و عظمت او مانند پرچم خورشید در آسمان است و کاخ و سلطنت او همچون خیمه جمشید بر اراضی وسیع و دل‌انگیز گسترده شده است.
خاک درگاهش چو عقد گلستان از باد صبح
آتش اندر آبروی لولوی مکنون زده است
هوش مصنوعی: خاک درگاه او مانند عطر گلستان است که در نسیم صبح، زیبایی خاصی به خود گرفته و آتش عشق را در دل موجودات پنهان زنده کرده است.
طرف حکم اوست هر دُر شب افروزی که صنع
تا قیامت بر ستام ابلق گردون زده است
هوش مصنوعی: حکم و قدرت او در دست کسی است که شب‌ها را روشن می‌کند و زیبایی‌های خلقت تا پایان دنیا بر عرش آسمان نمایان است.
زّر احسانش که موزون نیست در معیار وهم
در سرا ضرب ضمیر من زر موزون زده است
هوش مصنوعی: احسان و نیکی او به قدری باارزش است که نمی‌توان آن را با معیارهای عادی سنجید؛ در ذهن من، به یک وزن و قاعده خاصی رسیده و تأثیر عمیقی گذاشته است.
از پی کامش هوا بر کارگاه اعتدال
مهره ی بر روی این دیبای سقلاطون زده است
هوش مصنوعی: در پی رسیدن به خواسته‌اش، هوای او بر کارگاه تعادل، نقش و اثر خود را بر روی این پارچه‌ای که با دقت بافته شده، به جا گذاشته است.
هر که معجون خلاف اوسرشته است آسمان
زهره داروی فنا- حالی بر آن معجون زده است
هوش مصنوعی: هر کس که نقیض و ضد خود را به وجود آورده، آسمان یعنی کائنات، دارویی برای فنا و نابودی او فراهم کرده است، در حالیکه آن معجون یا ترکیب به او تأثیر گذاشته است.