بخش ۳ - در توحید باریتعالی گوید
ای که بر اسرار تو دانا کمند
کی رسد از عقل کس آنجا کمند
کیست درین مرحله تا آخرت
رهبر اول شده یا آخرت
چون همه ز اندیشه خود واپسند
کی بود اندیشهات از ما پسند
کی کند ادراک تو حاصل خرد
فهم کی این عشوه باطل خرد
در کف داود تو جان جبه چیست
علم تو داند که در آن جبه چیست
لطف تو بخشنده تخت از نواخت
یوسف جان رایت بخت از نو آخت
یافته از لطف تو جنت نعم
قهر تو لا گفته و رحمت نعم
بخشش تو نعمت و گنج روان
رنجش تو علت و رنج روان
تا شدی از بنده دین رنجکاه
یافته صد راحت ازین رنجگاه
گلبن تن را دهی از جان نوا
بلبل دل را رسد از آن نوا
نغمه شوقت دل عشاق راست
آمد از آن نغمه عشاق راست
بنده بیعشق تو مرد ار زنست
بهتر از آن بیغم و درد ارزنست
در مکش از کرده بد روز ما
شب مکن از هیبت خود روز ما
بخش ۲ - سحر حلال مولانا اهلی شیرازی: ای همه عالم بر تو بیشکوهبخش ۴ - در مناجات گوید: یا رب از احسان نظر از ما متاب
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.