گنجور

بخش ۲۰ - رسیدن نامه جم بگل و تندی کردن او

ساقی از آن آب توکاتش برست
دل همه دم سوزد و جان خوشترست
مجمر تن ز اخگر قلب از چه سوخت
و اب رخ از این زر قلب از چه سوخت
گر زر دل را کنم از می سره
لشکر غم بشکنم از میسره
مرغ دل از شوق تو پروا کند
سوی گل از شوق تو پروا کند
نامه جزوی بسوی کل برد
چند جم این آرزوی گل برد
نامه جم را چو گل از ناز خواند
قاصد جم را بر خود باز خواند
گفت از این نامه پر غصه داد
کی دل کس فیصل این قصه داد
این سخن ار بشنود از باد، کی
غصه این را برد از یاد کی
ناوک کین بر تن وی کی زند
از پی مرگش همه کی کی زند
از همه گر گوهر وی برشود
بحر وی از آتش کی برشود
وز کند از حاصل کیوان سخن
ضد هم آید دل کی وان سخن
در نسب ار کم همه جم عم بود
خواتر او از همه جمعم بود
نسبت در گر کند او با رخام
گر همه ناپخته شد این بار خام
همسر من کی شود آن خام سر
در سر من میکند آن خام سر
کی بود از بیهده رو بر جمم
ریخته خون صد از او پرچمم
گو هوس از من مکن همدمی
گر همه جان باشی و جان هم دمی

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقی از آن آب توکاتش برست
دل همه دم سوزد و جان خوشترست
هوش مصنوعی: ای ساقی، از آب تو زودتر بگذری، زیرا دل همه در انتظار است و جان هم از آن لذت می‌برد.
مجمر تن ز اخگر قلب از چه سوخت
و اب رخ از این زر قلب از چه سوخت
هوش مصنوعی: تن من مانند آتشگاهی است که می‌سوزد، اما چرا قلبم به خاطر سوختن ابروهایم آتش گرفت؟ چرا قلبم به خاطر این زخم‌ها می‌سوزد؟
گر زر دل را کنم از می سره
لشکر غم بشکنم از میسره
هوش مصنوعی: اگر دل را از طلا بسازم، با نوشیدن شراب می‌توانم لشکر غم را شکست دهم.
مرغ دل از شوق تو پروا کند
سوی گل از شوق تو پروا کند
هوش مصنوعی: دل پرنده‌وار به شوق تو پرواز می‌کند و به خاطر تو به سوی گل‌ها می‌رود.
نامه جزوی بسوی کل برد
چند جم این آرزوی گل برد
هوش مصنوعی: نامه‌ای که بخشی از کل است، به کجا می‌برد؟ چند جویای خوشبختی مانند گل، این آرزو را دنبال می‌کنند.
نامه جم را چو گل از ناز خواند
قاصد جم را بر خود باز خواند
هوش مصنوعی: نامه‌ای که برای جم آمده بود، مانند گل زیبا و دل‌نواز بود و بنابراین قاصد، نامه را با افتادگی و احترام برای خودش نیز خواند.
گفت از این نامه پر غصه داد
کی دل کس فیصل این قصه داد
هوش مصنوعی: او گفت که از این نامه پر از اندوه داد، زیرا کسی در این داستان نمی‌تواند تصمیم‌گیری کند و قضاوت صحیحی انجام دهد.
این سخن ار بشنود از باد، کی
غصه این را برد از یاد کی
هوش مصنوعی: اگر این حرف را باد بشنود، آیا غصه‌اش از ذهن کسی خواهد رفت؟
ناوک کین بر تن وی کی زند
از پی مرگش همه کی کی زند
هوش مصنوعی: تیر انتقام بر بدن او چه کسی می‌زند، وقتی که همه به دنبال مرگ او هستند؟
از همه گر گوهر وی برشود
بحر وی از آتش کی برشود
هوش مصنوعی: اگر جواهر از جمیع موجودات به دست آید، آیا می‌توان از آتش، دریا به وجود آورد؟
وز کند از حاصل کیوان سخن
ضد هم آید دل کی وان سخن
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم از نتیجه کار کیوان (سیاره زحل) صحبت کنیم، سخنان متضاد و متناقضی به گوش می‌رسد که دل انسان را به تردید می‌اندازد.
در نسب ار کم همه جم عم بود
خواتر او از همه جمعم بود
هوش مصنوعی: در نسبت و خاستگاه خود اگرچه کم هستند، اما یاد و خاطره‌ ایشان برای من از همه جمعیت‌ها و گروه‌ها بیشتر است.
نسبت در گر کند او با رخام
گر همه ناپخته شد این بار خام
هوش مصنوعی: اگر او با سنگ مرمر نسبتی برقرار کند، حتی اگر همه چیز ناملایم و ناپخته باشد، این بار به او لطمه‌ای نخواهد زد.
همسر من کی شود آن خام سر
در سر من میکند آن خام سر
هوش مصنوعی: همسر من چه زمانی خواهد شد؟ آن فردی که با نادانی‌اش مرا در این افکار غرق کرده است.
کی بود از بیهده رو بر جمم
ریخته خون صد از او پرچمم
هوش مصنوعی: کیست که بیهوده بر سر من خون ریخته؟ صدها نفر از او به پرچم من پرچم زده‌اند.
گو هوس از من مکن همدمی
گر همه جان باشی و جان هم دمی
هوش مصنوعی: اگرچه تو به شدت خواهان منی، اما حتی اگر تمام وجودت را به من بدهی و لحظه‌ای در کنارم باشی، باز هم نمی‌توانی به من نزدیک شوی.