بخش ۱۷ - صفت ملک زاده که نامش جم بود
ساقی از آن نوگل باغم نواز
خاطر این بلبل با غم نواز
سوزم ازین مشعل شب سوز چند
تا سحر از اول شب سوز چند
از رخ خورشید کن آن طره باز
پرده کش از دیده آن جره باز
بازکن آنزلف دل آرا چو شست
گرچه شد آن بند دل اما خو شست
کی که چو او حاکم و والی نژاد
ابن عممی داشته عالی نژاد
همسر سرو آن گل نوخاسته
بر گل او سنبل نو خاسته
لعل وی از سبره تر خازنیش
حافظ آن لعل شکر خازنیش
از پی او کز غم او خسته بود
خاطرش از نشتر مو خسته بود
از لب خود داخل گل قند کرد
خسته دلی مایل گلقند کرد
لشکر خط تاخته بر رومیان
هند وی او بسته از آن رومیان
ناوک او را سر مه پی سپر
نی زده بر ناوک و بر نی سه پر
ماهی جان جوشن آن پیکرش
ناوک او رشته جان پی گرش
جم لقب از جمجمه افزون ز جاه
یوسف وی آمده بیرون ز چاه
جم شده هم گلرخ و هم پیلتن
کرده خم اندر بر جم پیل تن
وارث ملک از همه خیر آگهی
رغبت ملک آمده ویرا گهی
بخش ۱۶ - صفت دخترکی که نامش گل بود: ساقی از آن می که به از تازه گلبخش ۱۸ - رفتن جم بشکار و عاشق شدن بر گل: ساقی ازان گلشن گل رنگ رنگ
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ساقی از آن نوگل باغم نواز
خاطر این بلبل با غم نواز
هوش مصنوعی: ای ساقی، از گلهای تازه باغم، نوازش کن خاطر این بلبل را که با درد و احساس غم به سر میبرد.
سوزم ازین مشعل شب سوز چند
تا سحر از اول شب سوز چند
هوش مصنوعی: از شدت غم و اندوهی که دارم میسوزم، این آتش شب تا چند صبح دیگه مرا میسوزاند.
از رخ خورشید کن آن طره باز
پرده کش از دیده آن جره باز
هوش مصنوعی: از چهره خورشید پرده را کنار بزن و جلوهاش را به نمایش بگذار، همچنان که پرندهای آزاد میتواند خود را نمایان کند.
بازکن آنزلف دل آرا چو شست
گرچه شد آن بند دل اما خو شست
هوش مصنوعی: موی دلربا و زیبا را باز کن، اگرچه دل در این بند گرفتار شده است، اما هنوز خوش است.
کی که چو او حاکم و والی نژاد
ابن عممی داشته عالی نژاد
هوش مصنوعی: کسی که مانند او حاکم و ولایتی با اصل و نژاد خوب داشته باشد، بسیار نیکو و با افتخار است.
همسر سرو آن گل نوخاسته
بر گل او سنبل نو خاسته
هوش مصنوعی: همسر درخت سرو، همانند گلی تازهروییده است و بر روی گل او، سنبلی نو شکفته شده است.
لعل وی از سبره تر خازنیش
حافظ آن لعل شکر خازنیش
هوش مصنوعی: راز و زیبایی او از جنس شراب و شیرینیهای دلنشین است و حافظ به خوبی نگهدار این زیبایی و جذابیت است.
از پی او کز غم او خسته بود
خاطرش از نشتر مو خسته بود
هوش مصنوعی: او به دنبال کسی است که به خاطر غمش دلش خسته و رنجور شده و جانش را از درد عشقش به تنگ آمده است.
از لب خود داخل گل قند کرد
خسته دلی مایل گلقند کرد
هوش مصنوعی: عاشق ناامید با لب هایش طعمی شیرین و خوشایند را با گل قند ترکیب کرد.
لشکر خط تاخته بر رومیان
هند وی او بسته از آن رومیان
هوش مصنوعی: لشکری که به سوی رومیان هندی حملهور شده، او هم به وسیلهی آن رومیان بسته شده است.
ناوک او را سر مه پی سپر
نی زده بر ناوک و بر نی سه پر
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف لحظهای از عشق و دلدادگی میپردازد. او با تصویرسازی از تیر و کمان، اشاره به احساسات عمیق و پرشور دارد. تیرهایی که به سمت معشوق پرتاب میشوند، نمادی از عشق و اشتیاقی هستند که به قلب عاشق وارد میشوند و بر او تأثیر عمیق میگذارند. این تصویر به خوبی حس و حال عاشقانه را منتقل میکند.
ماهی جان جوشن آن پیکرش
ناوک او رشته جان پی گرش
هوش مصنوعی: ماهی جان، مانند زرهای محافظتی برای آن پیکر است و تیر او روح را به خود متصل میسازد.
جم لقب از جمجمه افزون ز جاه
یوسف وی آمده بیرون ز چاه
هوش مصنوعی: جم با مقام و عنوانش از جمجمهاش بیشتر است و همچنین یوسف با عظمت و شهرتش از چاه بیرون آمده است.
جم شده هم گلرخ و هم پیلتن
کرده خم اندر بر جم پیل تن
هوش مصنوعی: گلرخ و دلاوری در کنار یکدیگر جمع شدهاند و قامتشان به گونهای خم شده که گویی به هم نزدیکتر میشوند.
وارث ملک از همه خیر آگهی
رغبت ملک آمده ویرا گهی
هوش مصنوعی: وارث، دانای تمام خوبیهاست و از جانب ملک، به او اشتیاقی برای حکومت و رهبری وجود دارد.