گنجور

بخش ۱۵ - آغاز داستان

ساقی از الطاف تو می بر کف است
وز تف دل دجله خون در کف است
میبرد آب دل ریشم خمار
مرهم ریشم نه و پیشم خم آر
میدهد این غمزده کامش شراب
می همه خیر تن و نامش شر آب
شیره تا کم ده و بین شورها
تا همه شیرین کنم این شورها
حرف من از وادی رونق شنو
تا کند این بادیه رو نقش نو
خوانده ام از دفتر صاحبدلان
گوش کن ای دلبر صاحبدل آن
قصه شاهنشهی از حد زنگ
تیغ وی از خون همه در حد زنگ
کی لقب از خانه و کوی کیان
بنده نار او شده خوی کی آن
ملک خود آراسته از جاه خویش
واقف بیگانه و آگاه خویش
لشگر او تاخته در کار زار
دشمن خود ساخته در کارزار
زر بر او خاک در از پایمال
سوده بر افلاک سر از پای مال
آمده زان سیم و زر آتش پرست
آفت پروانه در آتش پرست
آنشه سنگین دل بی باک زاد
گوهری از فطرت خود پاک زاد

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقی از الطاف تو می بر کف است
وز تف دل دجله خون در کف است
هوش مصنوعی: امشب، ساقی از خوبی‌ها و رحمت‌های تو شاداب و دلگرم است و در دلش، از عشق و احساساتش، غم و اندوهی مانند خون در دجله به جا مانده است.
میبرد آب دل ریشم خمار
مرهم ریشم نه و پیشم خم آر
هوش مصنوعی: آب دل من می‌برد حالم را، ریشم پر از درد و خمار است. نه مرهمی برایم هست و نه کسی که خم به ابرو بیاورد.
میدهد این غمزده کامش شراب
می همه خیر تن و نامش شر آب
هوش مصنوعی: شراب، این غم زده را آرامش می‌بخشد و به او لذت می‌دهد، اما در عین حال، او را از حقیقت تلخ زندگی دور نمی‌کند.
شیره تا کم ده و بین شورها
تا همه شیرین کنم این شورها
هوش مصنوعی: شیرینی را به اندازه‌ای که لازم است اضافه کن تا تمام تلخی‌ها و ناامیدی‌ها به شیرینی تبدیل شوند.
حرف من از وادی رونق شنو
تا کند این بادیه رو نقش نو
هوش مصنوعی: آنچه من می‌گویم را از سرزندگی و نشاط بشنو، تا اینکه این مسیر جدید را با خط و نقشی تازه پر کند.
خوانده ام از دفتر صاحبدلان
گوش کن ای دلبر صاحبدل آن
هوش مصنوعی: از کتاب دل‌سوزان مطالعه کرده‌ام، گوش کن ای محبوب دل‌آگاه.
قصه شاهنشهی از حد زنگ
تیغ وی از خون همه در حد زنگ
هوش مصنوعی: داستان پادشاهی که از شدت زخم‌ها و خونریزی‌هایش، تمام آنچه بر تن دارد به رنگ زنگار درآمده است.
کی لقب از خانه و کوی کیان
بنده نار او شده خوی کی آن
هوش مصنوعی: کیان و سرزمین آنها با عنوان و نشانی مشخص شده‌اند. کسی که در آنجا زندگی می‌کند، تحت تأثیر احساسات و ویژگی‌های درونی‌اش قرار می‌گیرد. این جمله به نوعی به رابطه انسان با محل زندگی‌اش اشاره دارد و بر تأثیر عواطف و روحیات بر روی آن فرد تأکید می‌کند.
ملک خود آراسته از جاه خویش
واقف بیگانه و آگاه خویش
هوش مصنوعی: پادشاه با زیبایی و جاه و مقام خود آشنایی دارد و در عین حال دیگران نیز به خوبی او را می‌شناسند و از موقعیتش آگاه هستند.
لشگر او تاخته در کار زار
دشمن خود ساخته در کارزار
هوش مصنوعی: لشگری که او فرماندهی‌اش را بر عهده دارد، در میدان جنگ به سوی دشمن خود هجوم آورده و آماده نبرد است.
زر بر او خاک در از پایمال
سوده بر افلاک سر از پای مال
هوش مصنوعی: زر بر او خاک است و او بر افلاک، یعنی در حقیقت، طلایی که نشان از ارزش و عظمت دارد، در برابر خاک و زمین است و در عین حال، به اوج آسمان‌ها نیز دست یافته است. این بیان نمادین از دوگانگی زندگی و ارزش‌های مادی و معنوی صحبت می‌کند.
آمده زان سیم و زر آتش پرست
آفت پروانه در آتش پرست
هوش مصنوعی: شخصی با زرق و برق طلا و نقره آمده است، مانند پروانه‌ای که به سمت آتش می‌رود و از زیبایی آن جذب می‌شود.
آنشه سنگین دل بی باک زاد
گوهری از فطرت خود پاک زاد
هوش مصنوعی: آن شخص دلیر و نترس، به‌طور طبیعی و بدون هیچ‌گونه تردید، از ذات و طبیعت خود جوهری ارزشمند و خالص به‌دست آورده است.