گنجور

شمارهٔ ۹ - مخمس

این همه خشم تو ای عاشقکش بی باک چیست
دل ز خشمت خاک شد این زهر بی تریاک چیست
جر دل غیر از نگاه دیده بی باک چیست
دیده را گر با تو کار افتاد دل غمناک چیست
مرغ عاشق میشود پیراهن گل چاک چیست
ایکه در خوبی نباشد همعنانت هیچکس
کی ز فتراک تو عاشق بگسلددست هوس
میروی شاهانه و غوغای خلق از پیش و پس
ابلق حسن ار بزیر زین یوسف بود بس
عالمی گرد سمندت دست بر فتراک چیست
شمع رویت کز وجود ما اثر باما نهشت
او بود مقصود خواه از کعبه و خواه از کنشت
آتشین رویت بهشت ماست ای حوری سرشت
خلق میگویند آتش ره ندارد در بهشت
ای بهشت عاشقان این روی آتشناک چیست
آن دولب کز آب خضر و چشمه کوثر نهند
تا بکی بگشایی و خلقی ز حسرت جان دهند
خلق اگر در فکر آن کز زهر مردن و ارهند
مرده تریاک را بسیار عزت می نهند
تو ازین لب مهره بگشاد مهره تریاک چیست
عالمی را کرده یی از حسن خود پر شور و شر
بسکه خون عاشقان میریزی ای رشک قمر
چرخ در خون از شفق دامان کشد شام و سحر
گر ز رشک روی تو مه را شده پاره جگر
این نشانیهای خون بر دامن افلاک چیست
گر بجرم عشق با اهلی نمیگویی سخن
ای گل نو رسته بشنو پند پیران کهن
گلبن امید غمخواران مکن از بیخ و بن
گر حسن قدر تو را نشناخت او را عفو کن
پیش عفو شامل تو جرم مشتی خاک چیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.