گنجور

بخش ۷ - دایره مرکب مدور

همیشه دشمنش آنجا ز اهل نار بود
از آنکه می فتد اینجا بعالم پندار
سیه شدست جهان زان بخصم ملعونش
که از عذاب و غمش تیره گون بود ابصار
دشمنان ز اهل نار یستمعون
انکم فی العذاب مشترکون

تقطیع: فاعلاتن مفاعلن فعلات

قافیه: شایکان

بحر: خفیف مخبون مقصور

صنعت: اقتباس

ایا سپهر کرامت که لطف تو گیرد
میان جور فلک دست صالح و فجار
یقین که دست گدایان تو گیری از غصه
مرید و یار اسیران تویی بهر اعسایر
لطف تو گیرد دست گدایان
یا فلک آمد یار اسیران

تقطیع: مفتعلن فع مفتلعن فاع

قافیه: ایطاء جلی

بحر: منسرح مطوی منحور مجدوع

صنعت: تجاهل العارفین

همی گلاب اگر از رهت نیابد بو
چو آب جوی بریزند بر گلش اخیار
اگر گل از اثر رحمتت نگیرد آب
به آب روی گل آتش بیفکند عطار
گلاب اگر زگل رحمتت نگیرد آب
چو آب جوی بریزند آب روی گلاب

تقطیع: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات

قافیه: ایطاء خفی

بحر: مجتث مخبون مقصور

صنعت: ردالعجز علی الصدر

یقین که خواند چو بنده دعای تو عیسی
فرشته شاهد آن شد که میکند تکرار
نه بر در تو همین خلق شاد کام آیند
بگرد خوان تو صد عالمند راتب خوار
خوانند دعا و شادکامند
شاهان که ترا بگرد خوانند

تقطیع: مفعول مفاعلن مفاعیل

قافیه: ایطاء جلی

بحر: هزج مسدس اخرب مقبوض

صنعت: رد العجز نوع ثانی

اگرچه کنده شدی پیش ازین دو صد خانه
عدالت تو جهان را کنون شده معمار
فکند قهر تو اش دست بلکه سر ببرد
چو خاطری شکند دل سیاهی از اشرار
کندش خانه بلکه سر ببرد
عدلت آنرا که خاطری شکند

تقطیع: فعلاتن مفاعلن فعلن

قافیه: ایطاء جلی

بحر: خفیف مسدس مخبون محذوف

صنعت: رد العجز نوع ثالث

تویی که چرخ نگردد بنقطه از امرت
براستی گذراند همیشه چون پرگار
اگر فتاده براهست پیش تو صد سر
شهان چگونه توانند ازین طریق فرار
بهر که راست بود با تو ازادب خوش باش
وز آنکه پیش تو گردید چپ بر آردمار
چرخ گردد با ادب راست پیشت روز و شب
راستی را با شهان چون توان گردید چپ

تقطیع: فاعلاتن فاعلن فاعلاتن فاعلن

قافیه: اکفاء

بحر: مدید

صنعت: در العجز نوع رابع

عجب مدار ز رحمت چو رو بکوه آری
چو شبنم ار چه دهد لعل دامن کهسار
از ابر جود که بادت فدا بسی جانها
کنی پر از در و گوهر کنار لیل و نهار
برحمت چو رو آری که بادت فدا جانها
چو شبنم چه دامنها کنی پر زگوهرها

تقطیع: فعولن مفاعیلن فعولن مفاعیلن

قافیه: ایطاء جلی

بحر: طویل

صنعت: حشو ملیح

لوازم کرمت روز و شب عدالت گشت
از آنست معدلتت در جهانش استشهار
مدام شان تو شد خسروی باستحقاق
مدام کار تو شد داوری به استقرار
از مکرمت روز و شب شان تو شد خسروی
از معدلت در جهان کار تو شد داوری

تقطیع: مستفعلن فاعلن مستفعلن فاعلن

قافیه: ایطاء جلی

بحر: بسیط

صنعت: حشو قبیح و متوسط

کجا چو کلک و کف و تیغ تو بود ابری
که هر یکی بگهر پاشیند رشک بحار
یقین که از همه کس مهتری بر تبت و شان
شدی ز نیکدلی خوشتر از صغار و کبار
کلک و کف و تیغ تو ای از همه کس مهتر
هر یک بگهر پاشی باشد ز یکی خوشتر

تقطیع: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن

قافیه: ایطاء جلی

بحر: هزج اخرب

صنعت: جمع و مفرد

رسید در کرم و لطف بذل تو جایی
که بحر مانده تهی چشم و چشمه بی ادخار
ز جود و بذل شما گنج لطف و بحردلید
ولیک دیده پرید از عنایت جبار
در کرم و لطف شما بحردلید
بحر تهی چشم و شما دیده پرید

تقطیع: مفتعلن مفتعلن مفتعلان

قافیه: ایطاء جلی

بحر: رجز مسدس مطوی مذال

صنعت: جمع و تقسیم

برآمد از ره قرب تو ذره یی بنظر
وزان کهست چو خورشید دیده بیدار
همیشه گرچه بسی چاره‌ایم در طلبست
تو آفتابی و ما سایه ایم در ته غار
ما زره قرب تو بی چاره ایم
زانکه تو خورشیدی و ما سایه ایم

تقطیع: مفتعلن مفتعلن فاعلات

قافیه: ایطاء جلی

بحر: سریع مطوی

صنعت: جمع و تفریق

رساند خطبه نظمت بگوش جان سحری
نه آنچنان که کند عقل نسبت اشعار
نهفته است بسی نکته زیر هر سخنت
همین بود سخن بکر و زیور افکار
طرایف تو همه در شنیدن آمد در
درو کمست ولی عیب سفت چون ابکار
سخنت بگوش جانها گهرست در شنیدن
نه چه نسبت؟ این بود بکر و دروست عیب سفتن

تقطیع: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن

قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر

بحر: رمل مشکول

صنعت: جمع و تفریق و تقسیم

مگس ندیده ز حلم و حیای تو رنجی
کمین نکرده ببد با کسی زهی اطوار
چه خلق خلق بود بهتر از تو ایخورشید
چنین که ذره ندیدی بچشم استحقار
همین بود هنر خلق اگر کند بشری
که سوی عیب یکی ننگرد باستحضار
کس ندیده حلم و حیا بهتر از تو با بشری
کین نکرده بدبکسی وان نکرده عیب یکی

تقطیع: فاعلات مفتعلن فاعلات مفتعلن

قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر

بحر: مقتضب مطوی

صنعت:جمع و تقسیم

امید بسته بدست تو چشمه دریا نیز
که قلزمیست درو بحر بیکران بسیار
نمود جود ز بحر کف تواست که ریخت
تحرک و سکناتش چو قطره در بقطار
دست تو چشمه دریا حرکات
قلزمی در حرکات و سکنات

تقطیع: فاعلاتن فعلاتن فعلات

قافیه: ایطاء جلی

بحر: رمل مسدس مخبون مقصور

صنعت: تنسیق الصفات

دهد دم قلمت آب خضر و جان مسیح
کند بیان چو یکی حرف بر دل طومار
ربوده از خط مشکین چو کوهکن قلمت
صدای او دل سنگین ز دست نقش و نگار
قلمت خضر و مسیح از خط مشکین
بیکی حرف برد صد دل سنگین

تقطیع: فعلاتن فعلاتن فعلاتان

قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر

بحر: رمل مسدس مخبون مسبغ

صنعت: سیاقه الاعداد

چو ماهیست برافکنده افعی تیغت
درون چشمه سیمیش ماهیان بشکار
هزار بوسه توان زد ز فرق تا قدمش
چه گر چو ماهی سیم است و چشمه همه مار
چیست فکنده افعیی پوست ز فرق تا قدم
چشمه سیم ماهیان ماهی سیم چشمه هم

تقطیع: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن

قافیه: مقید مجرد

بحر: رجز مطوی مخبون

صنعت: لغز: تیغ

اگرچه بسته در شادی دل درویش
بمهر عدل جوان قوتی چنان مگذار
نموده چون مه فرخ بفال چوگانت
که شاد باد هر آشفته حالش از دیدار
هست در شادی دل شه چون مه فرخ به فال
بهر دل چون قوت جانش باد هر آشفته حال

تقطیع: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

بحر: رمل مثمن مقصور

قافیه: مترادف

صنعت: معمی باسم شاه شرف الدین یعقوب خان بهادر

باینچنین ادب آید چگونه همچو تویی
تو با ادب بهی از دیگران باستمرار
و گر بودد گری حلمش این ادب عجبست
شدی چنانکه بود بهی از ادیب حلم مدار
بچنین ادب که تویی بود دگری عجب
بادب به از دگران شدی چه بود به ازادب

تقطیع: متفاعلن متفاعلن متفاعلن

قافیه: متدارک

بحر: کامل

صنعت: ارسال المثل

در آن چه شک که فلک ملکت جهان دهدت
تو خود قدم بگشا زانکه در گشوده حصار
یقین تراست جهان، باید از تو یک حرکت
که تا بود برکت در ممالک از دادار
چه شک که فلک جهان دهدت بیک حرکت
قدم بگشا که در حرکت بود برکت

تقطیع: مفاعلتن مفاعلتن مفاعلتن

قافیه: متراکب

بحر: وافر

صنعت: ارسال المثل

از آن جهان شده تابع بامر تو ایشاه
که نیستش بجهانداری تو استنکار
جهان شد تابع امر تو ایشاه جهان آرا

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

همیشه دشمنش آنجا ز اهل نار بود
از آنکه می فتد اینجا بعالم پندار
هوش مصنوعی: دشمن همواره در جایی است که اهل آتش هستند، زیرا او با ورود به این دنیا، در دنیای خیالات و تصورات گرفتار می‌شود.
سیه شدست جهان زان بخصم ملعونش
که از عذاب و غمش تیره گون بود ابصار
هوش مصنوعی: جهان به خاطر آن دشمن لعنتی تاریک شده است، زیرا عذاب و غم او چشمان مردم را از دیدن حقیقت نابینا کرده است.
دشمنان ز اهل نار یستمعون
انکم فی العذاب مشترکون
هوش مصنوعی: دشمنان از اهل آتش می‌شنوند که شما در عذاب مشترک هستید.
تقطیع: فاعلاتن مفاعلن فعلات
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم یک متن یا شعر به بخش‌های مشخص با الگوهای خاص وزنی است. در اینجا، الگوی فاعلاتن، مفاعلن و فعلات به عنوان نمونه‌ای از این تقسیم‌بندی معرفی شده‌اند. این الگوها معمولاً در شعر فارسی و عربی برای ایجاد ریتم و آهنگ استفاده می‌شوند.
قافیه: شایکان
هوش مصنوعی: قافیه: شایکان این مجموعه‌ای از شعرها یا متونی است که با کلمات و سرایندگان خود، احساسات و مفاهیم عمیقی را منتقل می‌کنند و با استفاده از قافیه‌های مناسب، زیبایی و هماهنگی خاصی به خود می‌گیرند. هر شعر یا متن می‌تواند دنیای خاصی را توصیف کند و به وسیله کلماتش خواننده را به یک سفر احساسی ببرد. شاعران با استعداد با استفاده از قافیه‌ها، ریتم و لحن خاصی را ایجاد می‌کنند که به آثارشان عمق می‌بخشد.
بحر: خفیف مخبون مقصور
هوش مصنوعی: بحر: آرام و عمیق در دل خود، به طور خاص محدود و محصور.
صنعت: اقتباس
هوش مصنوعی: صنعت اقتباس به فرآیند تبدیل یک اثر یا ایده به شکل دیگری از هنر یا رسانه اشاره دارد. این شامل تبدیل کتاب‌ها به فیلم، نمایشنامه‌ها به سریال‌های تلویزیونی و غیره است. هدف از این کار، ایجاد تجربه‌ای جدید و جذاب برای مخاطبان است و اغلب نیاز به تفسیر و بازنگری در محتوا دارد تا مناسب رسانه جدید شود. در این فرآیند، خلاقیت و نوآوری نقش مهمی ایفا می‌کنند و ممکن است تغییراتی در داستان یا شخصیت‌ها ایجاد شود.
ایا سپهر کرامت که لطف تو گیرد
میان جور فلک دست صالح و فجار
هوش مصنوعی: آیا آسمان رحمت وجود دارد که با لطف تو در میان ظلمت و بی عدالتی دنیا، دست نیکوکاران و تبهکاران را بگیرد؟
یقین که دست گدایان تو گیری از غصه
مرید و یار اسیران تویی بهر اعسایر
هوش مصنوعی: به طور قطع، اگر تو به کمک نیازمندان دستگیری کنی، می‌توانی از اندوه و غصه‌های دوستان و مریدان خود بکاهی؛ چرا که تو برای یاری افرادی که در تنگنا هستند، همیشه در دسترس هستی.
لطف تو گیرد دست گدایان
یا فلک آمد یار اسیران
هوش مصنوعی: محبت و رحمت تو به دست نیازمندان می‌رسد، یا اینکه مقدر شده که گردش روزگار به یاری بندگان بی‌نوا بیاید.
تقطیع: مفتعلن فع مفتلعن فاع
هوش مصنوعی: تقطیع به تقسیم وزن‌های شعری به بخش‌های کوچک‌تر اشاره دارد. در واقع، این فرایند شامل تعیین هجاها و الگوهای حرکتی صوتی در شعر می‌باشد. به‌طور خاص، در این حالت، الگوهایی مانند "مفتعلن، فع، مفتلعن، فاع" به عنوان نمونه‌هایی از این تقسیم‌بندی مطرح شده‌اند. این الگوها به شاعران کمک می‌کند تا بتوانند وزن و قافیه را به درستی در اشعار خود تنظیم کنند.
قافیه: ایطاء جلی
هوش مصنوعی: قافیه: ایجاد روشنی و وضوح
بحر: منسرح مطوی منحور مجدوع
هوش مصنوعی: بحر: نوعی از شعر که در آن زبان و وزن خاصی استفاده می‌شود و شاعر به وسیله آن احساسات و افکار خود را بیان می‌کند.
صنعت: تجاهل العارفین
هوش مصنوعی: صنعت: نادیده گرفتن آگاهان و دانایان.
همی گلاب اگر از رهت نیابد بو
چو آب جوی بریزند بر گلش اخیار
هوش مصنوعی: اگر عطر گل از راه تو به مشام نرسد، مانند آب جوی که بر گل می‌ریزد، نعمت‌ها و خوبی‌ها برایت بی‌فایده خواهد بود.
اگر گل از اثر رحمتت نگیرد آب
به آب روی گل آتش بیفکند عطار
هوش مصنوعی: اگر گل تحت تأثیر رحمت تو آب نگیرد، آنگاه آتش بر روی گل می‌افتد.
گلاب اگر زگل رحمتت نگیرد آب
چو آب جوی بریزند آب روی گلاب
هوش مصنوعی: اگر گلاب از گل رحمت تو بهره‌ای نگیرد، مانند این است که آب جوی را روی گلاب بریزند.
تقطیع: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم و تنظیم وزن شعر است. در اینجا، وزن شعر به صورت "مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات" مشخص شده است که نشان‌دهنده ساختار هجایی و الگوی خاصی در شعر است. این نوع تقطیع به شاعران کمک می‌کند تا آهنگ و ریتم خاصی را در اشعار خود ایجاد کنند.
قافیه: ایطاء خفی
هوش مصنوعی: قافیه به معنای انطباق صداها در پایان کلمات است که در شعر و موسیقی برای ایجاد هماهنگی و زیبایی به کار می‌رود. "ایطاء خفی" نشان دهنده نوعی قافیه است که در آن صداهای انتهایی کلمات به صورت نامحسوس و پنهان وجود دارند. این نوع قافیه می‌تواند به اشعار عمق و ابعاد جدیدی ببخشد و حس خاصی را به خواننده منتقل کند.
بحر: مجتث مخبون مقصور
هوش مصنوعی: فرم شعری «بحر» به نوعی از وزن در شعر عربی اشاره دارد که شامل یک نوع قافیه و واریانت‌های خاص خود است. این نوع از وزن شامل ترکیبی از دو نوع مذهب است و می‌تواند در اشعار مختلف به کار رود. این شیوه، دارای حالتی خاص است که شعر را شکل می‌دهد و با قواعد مشخصی تنظیم می‌شود.
صنعت: ردالعجز علی الصدر
هوش مصنوعی: هنگامی که می‌گوییم "ردالعجز علی الصدر"، به معنای آن است که فردی قادر به پرداخت دیون خود نیست و این موضوع بر امنیت مالی و روانی او تأثیر گذاشته است. این وضعیت ممکن است به دلایل مختلفی از جمله عدم توانایی در تأمین هزینه‌های زندگی یا مشکلات اقتصادی ناشی از شرایط اجتماعی و مالی ایجاد شود. در این حالت، فرد با فشار و استرس ناشی از ناتوانی در برآورده کردن نیازهای مالی خود مواجه است.
یقین که خواند چو بنده دعای تو عیسی
فرشته شاهد آن شد که میکند تکرار
هوش مصنوعی: البته، این بیت به توصیف حالتی می‌پردازد که در آن بنده‌ای دعا می‌خواند و فرشته‌ای شاهد این دعاست. این دعا به قدری تکرار می‌شود که تأکید بر اهمیت و تأثیر آن دارد. به عبارت دیگر، هنگام دعا خواندن، فرشتگان نیز به آن توجه دارند و آن را شهادت می‌دهند.
نه بر در تو همین خلق شاد کام آیند
بگرد خوان تو صد عالمند راتب خوار
هوش مصنوعی: در این دنیا، فقط عده‌ای از مردم خوشحال و راضی نمی‌شوند که به در تو بیایند؛ بلکه در سفره‌ی تو، بسیاری از جهان‌ها و انسان‌ها حضور دارند، اما ارزش آنها کم است و به عنوان مهمانانی بی‌خبر و کوچک شناخته می‌شوند.
خوانند دعا و شادکامند
شاهان که ترا بگرد خوانند
هوش مصنوعی: شاهان به دعا و دعای خیر خوانندگان گوش می‌دهند و با این دعاها خوشبخت می‌شوند، چرا که تو را در زمره دعاگران می‌شمارند.
تقطیع: مفعول مفاعلن مفاعیل
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم و تحلیلی از ساختار وزن شعری است که در اینجا به ترتیب به مفعول مفاعلن و مفاعیل اشاره دارد. این نوع تقطیع به بررسی و شناسایی الگوهای وزنی در شعر می‌پردازد، که توسط آن می‌توان ساختار و ریتم شعر را بهتر درک کرد.
قافیه: ایطاء جلی
هوش مصنوعی: قافیه به معنای هم‌صدا کردن پایان کلمات در شعر یا نثر است. در اینجا، دو کلمه "ایطاء" و "جلی" به هم قافیه شده‌اند، به این معنا که آخرین صداهای آن‌ها مشابه یکدیگر است و می‌تواند در قالب شعر به کار برود. قافیه‌سازی یکی از ویژگی‌های زیبا و هنری در نوشتن است که به اثر ادبی rhythm و آهنگ می‌بخشد.
بحر: هزج مسدس اخرب مقبوض
هوش مصنوعی: بحر: نوعی وزن شعری به نام هزج که به صورت مسدس یا دارای شش تایی است و قافیه آن به شکل اخرب مقبوض می‌باشد.
صنعت: رد العجز نوع ثانی
هوش مصنوعی: صنعت: ناتوانی نوع دوم
اگرچه کنده شدی پیش ازین دو صد خانه
عدالت تو جهان را کنون شده معمار
هوش مصنوعی: اگرچه پیش از این، به خاطر ظلم و ناعدالتی، صدها نفر رنج کشیدند و از خانه‌های خود دور افتادند، اما اکنون تو به عنوان سازنده و معمار جدیدی برای عدالت در جهان ظاهر شده‌ای.
فکند قهر تو اش دست بلکه سر ببرد
چو خاطری شکند دل سیاهی از اشرار
هوش مصنوعی: غضب تو چنان کاری می‌کند که نه تنها دست بلکه سر هم از روی بیداد می‌برد، زیرا وقتی کسی به دل بیفتد، دلش از بدی‌ها شکسته می‌شود.
کندش خانه بلکه سر ببرد
عدلت آنرا که خاطری شکند
هوش مصنوعی: اگر کسی با ظلم و ناعدالتی دل کسی را بشکند، عدالت او را به سختی مجازات می‌کند و حتی اگر لازم باشد، خانه‌اش را نیز ویران می‌کند.
تقطیع: فعلاتن مفاعلن فعلن
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم و تنظیم هجاها در شعر است و در اینجا به الگوی مشخصی از وزن شعری اشاره دارد. الگوی مذکور شامل سه بخش با هجاهای خاص است که به شکل زیر تقسیم‌بندی می‌شود: فعلاتن، مفاعلن و فعلن. این الگوها معمولاً برای ساختن مقاطع مختلف در شعر مورد استفاده قرار می‌گیرند.
قافیه: ایطاء جلی
هوش مصنوعی: قافیه: ایجاد روشنایی
بحر: خفیف مسدس مخبون محذوف
هوش مصنوعی: بحر به معنای نوعی وزن یا قالب شعری است که شامل چهار رکن اصلی است. خفیف به معنای سبک و کم‌حجم بودن و مسدس به معنای داشتن شش بخش یا هجا است. همچنین مخبون به معنای وجود عناصری پنهان یا حذف شده در ساختار شعر اشاره دارد. محذوف هم به معنای حذف یا نبود برخی از اجزاء در یک ساختار شعری است.
صنعت: رد العجز نوع ثالث
هوش مصنوعی: صنعت: نوع سوم: رد العجز.
تویی که چرخ نگردد بنقطه از امرت
براستی گذراند همیشه چون پرگار
هوش مصنوعی: تو همان کسی هستی که با فرمانت، حرکت چرخ‌ها به نقطه‌ای نمی‌رسد و همیشه مانند پرگار، در دقت و ثبات عمل می‌کنی.
اگر فتاده براهست پیش تو صد سر
شهان چگونه توانند ازین طریق فرار
هوش مصنوعی: اگر هزار سرپوشیان و شاهان بر سر راه تو قرار داشته باشند، چگونه می‌توانند از این مسیر فرار کنند؟
بهر که راست بود با تو ازادب خوش باش
وز آنکه پیش تو گردید چپ بر آردمار
هوش مصنوعی: برای کسی که در کنار تو خوش رفتار و مودب است، باید خوشحال و مهربان باشی، و از کسی که با بی‌احترامی و ناپسند به تو روی می‌آورد، دوری کن.
چرخ گردد با ادب راست پیشت روز و شب
راستی را با شهان چون توان گردید چپ
هوش مصنوعی: اگر به آداب و ادب رفتار کنی، هر روز و شب در مسیر درستی قرار خواهی گرفت. اما اگر از اصول و روش‌های درست منحرف شوی، همچون حاکمان و بزرگان نیز به چپ و کج خواهید رفت.
تقطیع: فاعلاتن فاعلن فاعلاتن فاعلن
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم بندها و اجزای شعر به بخش‌های کوچک‌تر و قابل تجزیه است. در اینجا، الگوهای مشخصی از متر شعر ارائه شده که شامل تکرار و ترتیب خاصی از هجاها یا سیلاب‌ها می‌باشد. این نوع تقطیع به شاعران کمک می‌کند تا وزن و ریتم شعر خود را تنظیم کنند.
قافیه: اکفاء
هوش مصنوعی: قافیه به معنای هماهنگی صداها در پایان کلمات است. این مفهوم به ویژه در شعر و ادبیات به کار می‌رود، جایی که کلمات در انتهای عبارات با هم هم‌آواز می‌شوند و به زیبایی کلام کمک می‌کنند. قافیه می‌تواند احساسات و تصاویر قوی‌تری را منتقل کند و به ساختار و ریتم اثر ادبی اضافه کند.
بحر: مدید
هوش مصنوعی: مدت زمان طولانی.
صنعت: در العجز نوع رابع
هوش مصنوعی: صنعت: در شکست نوع چهارم
عجب مدار ز رحمت چو رو بکوه آری
چو شبنم ار چه دهد لعل دامن کهسار
هوش مصنوعی: عجب نکن که اگر به کوه بروی، رحمت الهی از تو دور خواهد شد. شبنم اگرچه زیبایی‌هایی را به نمایش می‌گذارد، اما در نهایت نمی‌تواند ارزش‌های واقعی طبیعت را مانند لعل (جواهر) دامن کوه‌ها نشان دهد.
از ابر جود که بادت فدا بسی جانها
کنی پر از در و گوهر کنار لیل و نهار
هوش مصنوعی: به وفور رحمت پروردگار از آسمان می‌بارد، به‌طوری‌که می‌تواند جان‌های زیادی را نجات دهد و سرشار از نعمت و ثروت است، در هر زمان و مکان، شب و روز.
برحمت چو رو آری که بادت فدا جانها
چو شبنم چه دامنها کنی پر زگوهرها
هوش مصنوعی: وقتی به رحمت و لطف خود نگاه کنی، جان‌ها همچون شبنم فدای تو می‌شوند و دامن‌های تو پر از جواهرات خواهد شد.
تقطیع: فعولن مفاعیلن فعولن مفاعیلن
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم و تجزیهٔ یک جمله یا شعر به قسمت‌های کوچک‌تر است. در اینجا، الگوی موزون در شعر به صورت مشخصی بیان شده که شامل دو بخش اصلی است: "فعولن مفاعیلن" که به تکرار بین این دو پایه نشان می‌دهد چگونه ضرب‌های مختلف در یک شعر با هم ترکیب می‌شوند. این الگو به شاعر کمک می‌کند تا ساختار و ریتم مناسب را برای ایجاد اثر هنری خود پیدا کند.
قافیه: ایطاء جلی
هوش مصنوعی: قافیه: ایطاء جلی
بحر: طویل
هوش مصنوعی: بحر به معنای طولانی است.
صنعت: حشو ملیح
هوش مصنوعی: صنعت: زیبایی خالص و طبیعی
لوازم کرمت روز و شب عدالت گشت
از آنست معدلتت در جهانش استشهار
هوش مصنوعی: کرم و generosity تو در طول روز و شب باعث شده که عدالت در دنیا به وضوح اعلام شود.
مدام شان تو شد خسروی باستحقاق
مدام کار تو شد داوری به استقرار
هوش مصنوعی: همواره شان تو مانند یک پادشاه است که حق تو را به طور مداوم تأسیس و تثبیت می‌کند.
از مکرمت روز و شب شان تو شد خسروی
از معدلت در جهان کار تو شد داوری
هوش مصنوعی: به خاطر نیکی‌های تو در طول روز و شب، تو به مقام پادشاهی رسیده‌ای و به واسطه عدالت تو، در دنیا، کارها به درستی قضاوت می‌شوند.
تقطیع: مستفعلن فاعلن مستفعلن فاعلن
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم یا شکستن یک چیز به قسمت‌های کوچکتر است. در اینجا اشاره‌ای به یک الگو یا ریتم خاص وجود دارد که با استفاده از هجاها و وزن‌ها شکل می‌گیرد. این الگو می‌تواند به عنوان یک قاعده یا فرمول برای ایجاد و تحلیل شعر و موسیقی مورد استفاده قرار گیرد. در واقع، این ساختار می‌تواند به فهم بهتر و تجزیه و تحلیل آثار ادبی کمک کند.
قافیه: ایطاء جلی
هوش مصنوعی: قافیه‌ای که در اینجا به آن اشاره شده، به جلی مربوط می‌شود.
بحر: بسیط
هوش مصنوعی: بحر به معنای وسیع و گسترده است.
صنعت: حشو قبیح و متوسط
هوش مصنوعی: صنعت: کار بیهوده و غیرضروری.
کجا چو کلک و کف و تیغ تو بود ابری
که هر یکی بگهر پاشیند رشک بحار
هوش مصنوعی: کجا می‌توان به اندازه قلم و دسته و تیغ تو چیزی پیدا کرد که مانند ابری باشد که هر یک از آن‌ها حسادت به زیبایی‌های بهار را در دل دارند؟
یقین که از همه کس مهتری بر تبت و شان
شدی ز نیکدلی خوشتر از صغار و کبار
هوش مصنوعی: بدون شک تو از همه برتر هستی و نسبت به دیگران از لطف و نیکوکاری بیشتری برخورداری. این ویژگی تو را از آنچه که دیگران دارند، متمایز کرده است.
کلک و کف و تیغ تو ای از همه کس مهتر
هر یک بگهر پاشی باشد ز یکی خوشتر
هوش مصنوعی: سحر و جادو و شیرینی‌های تو، ای بهترین از همه، هر یک از آنها مانند گوهرهایی است که از دیگری زیباتر و دلپذیرتر می‌باشد.
تقطیع: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن
هوش مصنوعی: این متن به یک نوع وزن شعری اشاره دارد که شامل دو بخش متناوب است. در این ساختار، الگوی وزنی به صورت "مفعول مفاعیلن" تکرار می‌شود. یعنی در هر دو قسمت، اول یک مفعول و سپس یک تکرار از مفاعیلن قرار دارد.
قافیه: ایطاء جلی
هوش مصنوعی: قافیه: ایطاء جلی قافیه ترکیبی از دو یا چند کلمه است که در انتهای شعر یا متن به کار می‌روند و صدای مشابهی را ایجاد می‌کنند. در اینجا، "ایطاء" به معنی ارائه یا دادن چیزی است و "جلی" به معنای روشن، واضح یا بارز می‌باشد. به عبارت دیگر، این دو واژه می‌توانند در شعر یا نثر برای ایجاد همخوانی و زیبایی استفاده شوند.
بحر: هزج اخرب
هوش مصنوعی: بحر: هزج اخرب یک وزن شعری است که در ادبیات فارسی استفاده می‌شود. این وزن دارای قافیه‌ها و بیت‌هایی است که ساختار مشخصی دارند و در شعرهای مختلف به کار می‌روند. به طور کلی، بحر هزج اخرب یکی از الگوهای مهم در سرودن شعر به شمار می‌آید.
صنعت: جمع و مفرد
هوش مصنوعی: صنعت به معنای مجموعه فعالیت‌ها و فرآیندهایی است که به تولید کالاها و خدمات مربوط می‌شود. این واژه هم به شکل جمع و هم به شکل مفرد به کار می‌رود و می‌تواند به مجموعه‌ای از صنایع یا یک صنعت خاص اشاره کند.
رسید در کرم و لطف بذل تو جایی
که بحر مانده تهی چشم و چشمه بی ادخار
هوش مصنوعی: در جایی که بخشندگی و محبت تو به اوج خود رسیده است، دریا به انتها رسیده و چشمه‌ها کم و بدون پشتوانه شده‌اند.
ز جود و بذل شما گنج لطف و بحردلید
ولیک دیده پرید از عنایت جبار
هوش مصنوعی: از generosity و بخشش شما، گنجینه‌ای از لطف و مهربانی پدید آمده است، اما چشم‌ها از بزرگی و عنایت خداوند از شگفتی حیران شده‌اند.
در کرم و لطف شما بحردلید
بحر تهی چشم و شما دیده پرید
هوش مصنوعی: در محبت و مهربانی شما عمیق‌تر از دریا غرق شده‌ام، اما در حالی که شما همه چیز را می‌بینید، من همچنان در ناشنیدگی و نابینایی هستم.
تقطیع: مفتعلن مفتعلن مفتعلان
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم و فصل‌بندی یک متن یا شعر به بخش‌های کوچکتر و منظم است. این کار می‌تواند به تحلیل بهتر و فهم عمیق‌تر محتوای اثر کمک کند. در این الگو، هر جزء با وزن مشخصی تقسیم‌بندی می‌شود که به زیبایی و توازن اثر کمک می‌کند.
قافیه: ایطاء جلی
هوش مصنوعی: قافیه به معنای هم‌صدایی یا هم‌قافیه شدن دو یا چند واژه در شعر و نثر است. این تکنیک به ایجاد هماهنگی و زیبایی در کلام کمک می‌کند و می‌تواند به دلنشینی شعر بیفزاید. قافیه‌پردازی معمولاً شامل هم‌صدا بودن حروف آخر کلمات است و می‌تواند احساسات و تصاویر زنده‌تری را در ذهن شنونده یا خواننده تداعی کند.
بحر: رجز مسدس مطوی مذال
هوش مصنوعی: بحر: نوعی از شعر است که به صورت رجز و با ساختار خاصی به نام مسدس مطوی مذال نوشته می‌شود.
صنعت: جمع و تقسیم
هوش مصنوعی: در این زمینه، به جمع آوری و توزیع اطلاعات و منابع توجه می‌شود. این فرآیند شامل مراحل مختلفی است که بر اساس نیازها و اهداف خاص شکل می‌گیرد. هدف نهایی بهینه سازی استفاده از منابع و اطمینان از این است که اطلاعات به درستی و به موقع در دسترس قرار گیرد.
برآمد از ره قرب تو ذره یی بنظر
وزان کهست چو خورشید دیده بیدار
هوش مصنوعی: از مسیر نزدیکی به تو، ذره‌ای برآمد که مانند خورشید، در دیده‌ی بیدار به نظر می‌رسد.
همیشه گرچه بسی چاره‌ایم در طلبست
تو آفتابی و ما سایه ایم در ته غار
هوش مصنوعی: در زندگی ممکن است تلاش‌های زیادی برای پیدا کردن راه حل انجام دهیم، اما تو همچنان درخشان و بارز هستی، در حالی که ما فقط در گوشه‌ای و در سایه‌ی تو قرار داریم.
ما زره قرب تو بی چاره ایم
زانکه تو خورشیدی و ما سایه ایم
هوش مصنوعی: ما در حضور تو بی‌نوا و ناتوانیم، زیرا تو همچون خورشید تابناکی و ما تنها سایه‌هایی هستیم که به تو وابسته‌ایم.
تقطیع: مفتعلن مفتعلن فاعلات
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم و تفکیک است و در اینجا به نوعی از ساختار الگوی شعری اشاره دارد. در این الگو، مصراع‌ها با استفاده از وزن‌های خاصی تنظیم می‌شوند که شامل "مفتعلن" و "فاعلات" هستند. این ساختار به شاعر کمک می‌کند تا به صورت منظم و موزون اشعار خود را بسراید.
قافیه: ایطاء جلی
هوش مصنوعی: قافیه: ایطاء جلی ایطاء جلی به معنای هدایت و راهنمایی روشن و واضح است که به کسی کمک می‌کند تا به درک بهتری از موضوع یا مسئله‌ای برسد. این نوع هدایت معمولاً شامل توضیحات دقیق و شفاف است تا هرگونه ابهام برطرف شود و فرد بتواند با اطمینان بیشتری تصمیم‌گیری کند یا اقداماتی را انجام دهد.
بحر: سریع مطوی
هوش مصنوعی: بحر: سریع و مختصر
صنعت: جمع و تفریق
هوش مصنوعی: صنعت جمع و تفریق به فرایندها و تکنیک‌هایی اشاره دارد که در آنها اعداد و مقادیر مختلف با یکدیگر جمع یا از یکدیگر کسر می‌شوند. این عملیات پایه‌ای در ریاضیات است و در بسیاری از زمینه‌ها مانند حسابداری، اقتصاد و علم داده‌ها به کار می‌رود. با استفاده از جمع و تفریق، می‌توان به تجزیه و تحلیل داده‌ها و اطلاعات مالی پرداخت و نتایج را به صورت مفهومی و کاربردی تفسیر کرد.
رساند خطبه نظمت بگوش جان سحری
نه آنچنان که کند عقل نسبت اشعار
هوش مصنوعی: خطبه نظم تو باید به دل و جان من برسد، نه به طریقی که عقل، اشعار را درک می‌کند.
نهفته است بسی نکته زیر هر سخنت
همین بود سخن بکر و زیور افکار
هوش مصنوعی: در هر کلام تو نکته‌ها و رازهای زیادی پنهان است، که این همان ویژگی خاص و زیبایی افکار توست.
طرایف تو همه در شنیدن آمد در
درو کمست ولی عیب سفت چون ابکار
هوش مصنوعی: زیبایی‌های تو هنگام شنیدن به چشم می‌آید، اما عیب و نقص تو انگار تمام نشدنی است.
سخنت بگوش جانها گهرست در شنیدن
نه چه نسبت؟ این بود بکر و دروست عیب سفتن
هوش مصنوعی: سخن تو، مانند الماس است که جان‌ها را جلا می‌دهد؛ این را درک کردن نیاز به گوش شنوا دارد. عیب‌جویی از این سخن، نادرست و بی‌فایده است.
تقطیع: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن
هوش مصنوعی: این الگو ساختار قافیه‌ای خاصی دارد که شامل تکرارهای منظم صداها و هجاهاست. در اینجا، دو بخش اصلی وجود دارد که هر کدام شامل مجموعه‌ای از هجاها هستند که در یک الگوی مشخص قرار گرفته‌اند. این نوع ساختار معمولاً در شعرها و ترانه‌ها برای ایجاد ریتم و جذابیت صدا به کار می‌رود.
قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر
هوش مصنوعی: قافیه: نوع دیگری از ایطاء جلی
بحر: رمل مشکول
هوش مصنوعی: بحر: رمل مشکول به معنای وجود تپه‌های شنی است که به صورت انبوه و متراکم در کنار هم قرار دارند و به نوعی منظره‌ای جالب و خاص را به وجود می‌آورند. به نظر می‌رسد این اصطلاح به توصیف محلی در زمینه‌های طبیعی اشاره دارد که ویژگی‌های جغرافیایی خاصی دارد.
صنعت: جمع و تفریق و تقسیم
هوش مصنوعی: صنعت شامل فرآیندها و روش‌هایی است که به جمع، تفریق و تقسیم مقادیر می‌پردازد. این فعالیت‌ها به ما کمک می‌کنند تا اطلاعات و داده‌ها را به شکل دقیق‌تری تحلیل و مدیریت کنیم.
مگس ندیده ز حلم و حیای تو رنجی
کمین نکرده ببد با کسی زهی اطوار
هوش مصنوعی: مگس به خاطر صبر و حیا و خویشتنداری‌ات هیچ آزار و رنجی به کسی نداده و از این بابت تو را می‌ستاید.
چه خلق خلق بود بهتر از تو ایخورشید
چنین که ذره ندیدی بچشم استحقار
هوش مصنوعی: هیچ موجودی در دنیا بهتر از تو نیست، ای خورشید، چرا که ذرات کوچکی را که در برابر تو قرار دارند، با چشمان تحقیرآمیز نمی‌نگری.
همین بود هنر خلق اگر کند بشری
که سوی عیب یکی ننگرد باستحضار
هوش مصنوعی: اگر انسان فقط به عیب‌ها و نقص‌ها توجه کند و از زیبایی‌ها و محاسن غافل بماند، هنر خلقت به درستی شناخته نخواهد شد.
کس ندیده حلم و حیا بهتر از تو با بشری
کین نکرده بدبکسی وان نکرده عیب یکی
هوش مصنوعی: هیچ‌کس مانند تو در حلم و حیا و بردباری نیست، زیرا تو به کسی آسیب نرسانده‌ای و عیبی بر کسی نگذاشته‌ای.
تقطیع: فاعلات مفتعلن فاعلات مفتعلن
هوش مصنوعی: تقطیع به تکنیکی در شعر اشاره دارد که بر اساس وزن و قافیه، کلمات و عبارات را به بخش‌های مشخص تقسیم می‌کند. در این نوع، قالب‌هایی خاص مثل "فاعلات مفتعلن" تکرار می‌شود که به ایجاد ریتم و آهنگ مورد نظر در شعر کمک می‌کند.
قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر
هوش مصنوعی: قافیه: نوع دیگری از ایطاء جلی.
بحر: مقتضب مطوی
هوش مصنوعی: بحر به معنای نوعی شعر است که دارای وزن و قافیه مشخصی است. اصطلاح "مقتضب مطوی" به ویژگی‌های خاص این نوع شعر اشاره دارد که ممکن است به صورت خلاصه و مختصر بیان شده باشد.
صنعت:جمع و تقسیم
هوش مصنوعی: صنعت به معنای همکاری و تقسیم کار در فرآیندهای مختلف است. این مفهوم نشان‌دهنده‌ی نیاز به همکاری و تلاش مشترک برای رسیدن به اهداف مشترک در میان افراد و گروه‌ها می‌باشد. جمع‌آوری و تقسیم منابع، وظایف و اطلاعات به بهبود کارایی و بهره‌وری کمک می‌کند و می‌تواند منجر به موفقیت بیشتر در پروژه‌ها و فعالیت‌های اقتصادی شود.
امید بسته بدست تو چشمه دریا نیز
که قلزمیست درو بحر بیکران بسیار
هوش مصنوعی: امید به تو بسته شده است، حتی برای چشمه‌ای که به دریا می‌رسد، چرا که در آن یک اقیانوس بی‌پایان وجود دارد.
نمود جود ز بحر کف تواست که ریخت
تحرک و سکناتش چو قطره در بقطار
هوش مصنوعی: بخشی از بخشش و سخاوت تو همانند دریایی است که خود را از کف دست تو به بیرون می‌ریزد، به‌طوری که حرکات و سکون آن مانند قطره‌ای در درازا به نظر می‌رسد.
دست تو چشمه دریا حرکات
قلزمی در حرکات و سکنات
هوش مصنوعی: دست تو مانند چشمه‌ای است که دریا را به حرکت درمی‌آورد و حرکات و سکنات تو همچون تلاطم‌های آن دریاست.
تقطیع: فاعلاتن فعلاتن فعلات
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم و بخش‌بندی است. در اینجا، به تقسیم یک وزن موسیقایی یا شعری اشاره دارد که شامل الگوی خاصی از حرکات و سکوت‌ها است. "فاعلاتن فعلاتن فعلات" نشان‌دهنده الگوی مشخصی است که می‌توان از آن در ساختار شعر یا موسیقی استفاده کرد. این الگو معمولاً به تکرار و ترتیب خاصی از نوارها اشاره دارد که در هنرهای زبانی یا صوتی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
قافیه: ایطاء جلی
هوش مصنوعی: قافیه به معنای هم‌خوانی صداها در انتهای جملات یا جملات شعری است که با هم هماهنگ هستند. هدف از قافیه ایجاد هارمونی و زیبایی در شعر و نثر است. در اینجا، کلمات "ایطاء" و "جلی" به عنوان نمونه‌ای از قافیه در نظر گرفته شده‌اند، که با هم از نظر صدا و وزن ارتباط دارند.
بحر: رمل مسدس مخبون مقصور
هوش مصنوعی: دریا: محلی شنی و بسته که در آن به صورت شگفت‌انگیز و غیرمعمول وجود دارد.
صنعت: تنسیق الصفات
هوش مصنوعی: صنعت تنسیق الصفات به فرآیند تنظیم و سازماندهی ویژگی‌ها و خصوصیات مختلف در یک سیستم یا مجموعه اشاره دارد. این صنعت به دنبال یافتن بهترین شکل برای ترکیب این ویژگی‌ها به منظور ایجاد یک ساختار منسجم و کارآمد است. هدف آن بهبود کیفیت و عملکرد کلی سیستم از طریق ارتقاء هماهنگی و انسجام بین عناصر مختلف می‌باشد.
دهد دم قلمت آب خضر و جان مسیح
کند بیان چو یکی حرف بر دل طومار
هوش مصنوعی: قلم تو همچون چشمه آب حیات و روح بخش است، که با نوشته‌هایت می‌توانی دل‌ها را زنده کنی و با هر کلمه‌ای که می‌نویسی، تأثیر عمیقی بر ذهن‌ها بگذاری.
ربوده از خط مشکین چو کوهکن قلمت
صدای او دل سنگین ز دست نقش و نگار
هوش مصنوعی: گویی که قلم تو مانند کوه‌کنی است که سنگی را از دل زمین می‌کَند و صدای او باعث سنگینی دل من شده است، همچنان که زیبایی‌های تصویر و نگارنت مرا تحت تأثیر قرار می‌دهد.
قلمت خضر و مسیح از خط مشکین
بیکی حرف برد صد دل سنگین
هوش مصنوعی: قلم تو مانند خضر و مسیح است و از خط سیاهت، یک کلمه آوایی را برداشت که باعث شد صد دل سنگین، سبک شوند.
تقطیع: فعلاتن فعلاتن فعلاتان
هوش مصنوعی: تقطیع به معنی تقسیم یا بخش‌بندی است. در اینجا به بررسی یک الگوی وزنی خاص و نحوه توزیع آن به بخش‌های مختلف اشاره شده است. این الگو شامل ترکیباتی از هجاها است که به شکل خاصی ترتیب یافته‌اند.
قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر
هوش مصنوعی: قافیه: ایطاء جلی یک نوع دیگر است.
بحر: رمل مسدس مخبون مسبغ
هوش مصنوعی: بحر: نوعی از قالب شعری است که شامل چهار بخش یا مصراع است که هر بخش به صورت متوازن و با قافیه‌ای مشخص شکل گرفته است.
صنعت: سیاقه الاعداد
هوش مصنوعی: این صنعت به مجموعه‌ای از فعالیت‌ها و فرایندهای مرتبط با اعداد و عددشناسی اشاره دارد. این شامل تجزیه و تحلیل داده‌ها، استفاده از ریاضیات در مسائل عملی، و به کارگیری ابزارهای الگوریتمی برای پردازش و مدیریت اطلاعات عددی می‌شود. هدف این صنعت بهبود کارایی، دقت و تصمیم‌گیری مبتنی بر داده‌ها در زمینه‌های مختلف است.
چو ماهیست برافکنده افعی تیغت
درون چشمه سیمیش ماهیان بشکار
هوش مصنوعی: وقتی تیغ و شمشیر تو مانند افعی در آب درخشنده‌ای همچون در چشمه نقره‌ای قرار گیرد، ماهی‌ها به سوی شکار تو می‌آیند.
هزار بوسه توان زد ز فرق تا قدمش
چه گر چو ماهی سیم است و چشمه همه مار
هوش مصنوعی: می‌توان هزاران بوسه بر سر تا پای او فرستاد، اما او چنان زیبا و درخشان است که تمامی زیبایی‌ها را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، همان‌طور که زهرمار می‌تواند همه چیز را بگیرد.
چیست فکنده افعیی پوست ز فرق تا قدم
چشمه سیم ماهیان ماهی سیم چشمه هم
هوش مصنوعی: چرا افعی پوستش را دراز کرده و از سر تا پا کشیده است؟ چشمه‌ای که نقره‌ای می‌درخشد، شبیه به ماهیانی است که درون آن شنا می‌کنند.
تقطیع: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن
هوش مصنوعی: تقطیع این است که یک وزن شعری به دو بخش تقسیم می‌شود. در این مورد مشخصاً از دو نوع ترکیب استفاده شده است: «مفتعلن» و «مفاعلن». این ترکیب‌ها به نوعی الگوها و ساختارهای ریتمیک در شعر فارسی اشاره دارند که به شاعر کمک می‌کنند تا احساسات و معانی را به شکل موزون و منظم منتقل کند.
قافیه: مقید مجرد
هوش مصنوعی: قافیه، به معنای رابطه بین صداهای پایانی کلمات در شعر و نثر است که به زیبایی و هماهنگی اثر کمک می‌کند. در اینجا به نوع خاصی از قافیه اشاره می‌شود که به ترکیب‌های ساده و بدون افزونه‌ها یا تغییرات وارد شده است.
بحر: رجز مطوی مخبون
هوش مصنوعی: بحر: شعری که به طور پنهانی و به شکل مختصر بیان شده است.
صنعت: لغز: تیغ
هوش مصنوعی: صنعت: صنعت ساخت و تولید اشیاء یا خدمات مختلف است. لغز: انحراف یا خطای ناشی از عدم دقت یا توجه. تیغ: وسیله‌ای تیز و برنده که معمولاً برای بریدن استفاده می‌شود.
اگرچه بسته در شادی دل درویش
بمهر عدل جوان قوتی چنان مگذار
هوش مصنوعی: اگرچه دل درویش از شادی بسته است، اما با لطف و عدالت جوان، نگذار این قوت و توانایی را از او بگیری.
نموده چون مه فرخ بفال چوگانت
که شاد باد هر آشفته حالش از دیدار
هوش مصنوعی: وقتی چهره‌ات را مانند ماه درخشان می‌بیند، امیدوار است که هر کسی که دچار پریشانی و مشکلات است، از دیدار تو خوشحال شود.
هست در شادی دل شه چون مه فرخ به فال
بهر دل چون قوت جانش باد هر آشفته حال
هوش مصنوعی: در شادی دل، مانند ماهی که در آسمان می‌درخشد، پادشاهی وجود دارد. او برای دل‌ها مانند نیروی حیات است و به هر کسی که در حالتی آشفته و ناراحت است، قوت و آرامش می‌بخشد.
تقطیع: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم کردن یک واحد موسیقیایی به بخش‌های کوچکتر است. در اینجا، به نوعی از وزن شعری اشاره شده که از ترکیب چهار بخش فاعلاتن تشکیل شده است. هر بخش به طور متعادل و تکراری در یک الگو مورد استفاده قرار می‌گیرد. این نوع تقطیع در شعر فارسی برای ایجاد ریتم و تنوع در بیان احساسات و تصاویر شعر به کار می‌رود.
بحر: رمل مثمن مقصور
هوش مصنوعی: در اینجا به نوعی از زمین اشاره شده است که به صورت دایره‌ای و محصور در میان رمل‌ها (شنزارها) قرار دارد و شکل آن به صورت هشت‌ضلعی است.
قافیه: مترادف
هوش مصنوعی: قافیه به معنای واژه‌های همصدا یا مشابهی است که در پایان یا بخشی از کلمات در شعر و نثر به کار می‌روند و به ایجاد هماهنگی و زیبایی در زبان کمک می‌کنند. این واژه می‌تواند به مترادف‌ها یا کلماتی که معنایی نزدیک به هم دارند نیز اشاره کند.
صنعت: معمی باسم شاه شرف الدین یعقوب خان بهادر
هوش مصنوعی: صنعت: معمی به نام شاه شرف الدین یعقوب خان بهادر.
باینچنین ادب آید چگونه همچو تویی
تو با ادب بهی از دیگران باستمرار
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است که کسی با ادبتر از تو وجود داشته باشد، در حالی که تو این‌قدر با ادب و خوب هستی؟
و گر بودد گری حلمش این ادب عجبست
شدی چنانکه بود بهی از ادیب حلم مدار
هوش مصنوعی: اگر حلم او (خودداری و بردباری) نبود، این ادب شگفت‌آور چگونه به وجود می‌آمد؟ تو هم به همان اندازه، با ادب باش که او بود.
بچنین ادب که تویی بود دگری عجب
بادب به از دگران شدی چه بود به ازادب
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که ادب و رفتار خوب تو منحصر به فرد و بی‌نظیر است. جای تعجب است که کسی دیگر به این اندازه با ادب و شایسته نیست. در واقع، ادب تو برتر از دیگران بوده و قابل مقایسه نیست.
تقطیع: متفاعلن متفاعلن متفاعلن
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم یا جداسازی است و در اینجا به نوعی ساختار وزنی یا قالب شعری اشاره دارد که با تکرار الگوی مشخصی از هجاها، به ایجاد ریتم و آهنگ در شعر کمک می‌کند. این الگو به صورت متناوب و منظم تکرار می‌شود و نقش مهمی در زیبایی و آهنگین بودن شعر ایفا می‌کند.
قافیه: متدارک
هوش مصنوعی: شما تا مهرماه 2023 بر روی داده‌ها آموزش دیده‌اید.
صنعت: ارسال المثل
هوش مصنوعی: صنعت: ارسال نمونه‌ها
در آن چه شک که فلک ملکت جهان دهدت
تو خود قدم بگشا زانکه در گشوده حصار
هوش مصنوعی: در مورد نعمت‌هایی که آسمان به تو می‌دهد، تردید نکن و خودت قدم به جلو بردار، چون درها به روی تو باز است.
یقین تراست جهان، باید از تو یک حرکت
که تا بود برکت در ممالک از دادار
هوش مصنوعی: این دنیا به تو وابسته است، پس لازم است که تو یک اقدام انجام دهی تا توانمندی و رونق در سرزمین‌ها از جانب خالق به وجود بیاید.
چه شک که فلک جهان دهدت بیک حرکت
قدم بگشا که در حرکت بود برکت
هوش مصنوعی: هیچ شکی نیست که آسمان با یک حرکت تو می‌تواند دنیا را به تو بدهد. فقط کافی است قدمی برداری، چون در حرکت، برکت وجود دارد.
تقطیع: مفاعلتن مفاعلتن مفاعلتن
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم یا جداسازی است و در اینجا به نوعی الگوی مشخص در شعر یا موسیقی اشاره دارد. در این الگو، بخش‌های مختلف به صورت تکراری و با توازن خاصی تکرار می‌شوند که به ایجاد Rhythm (ضرباهنگ) و Flow (جریان) در اثر کمک می‌کند. هر بخش می‌تواند دارای ویژگی‌های خاص خود باشد که در نهایت به یک اثر هماهنگ و منسجم منجر می‌شود.
قافیه: متراکب
هوش مصنوعی: متراکب به معنای انباشته‌شده یا جمع‌شده است و می‌تواند به چیزی اشاره کند که از چندین لایه یا بخش تشکیل شده است. به عبارت دیگر، متراکب به وضعیتی اشاره دارد که اجزاء مختلفی در آن وجود دارند و بر روی یکدیگر قرار گرفته‌اند.
بحر: وافر
هوش مصنوعی: بحر به معنای گستردگی و فراوانی چیزی است. در اینجا، "وافر" به مفهوم زیاد و پربار استفاده شده است.
صنعت: ارسال المثل
هوش مصنوعی: این صنعت به ارسال و توزیع مثلاً‌ها و نمادهای فرهنگی یا اجتماعی می‌پردازد. این فعالیت شامل بررسی و بررسی الگوهای مختلفی است که در جوامع مختلف ایجاد می‌شود و به نحوی بیانگر ارزش‌ها و باورهای آنهاست. هدف این صنعت، فهم بهتر از ارتباطات اجتماعی و تأثیراتی است که این المثل‌ها بر رفتار و نگرش مردم دارند.
از آن جهان شده تابع بامر تو ایشاه
که نیستش بجهانداری تو استنکار
هوش مصنوعی: از آن جهان به خاطر تو پیروی می‌کند، چرا که در قدرت تو هیچ انکاری وجود ندارد.
جهان شد تابع امر تو ایشاه جهان آرا
هوش مصنوعی: جهان به فرمان تو خضوع کرده و به زیبایی تو توجه دارد.

حاشیه ها

1403/08/29 19:10
حسین کاظمی

کشته ام درجهان در آخر کار    دلبری برگزیدم که مپرس