گنجور

بخش ۳

هوا بسبزه گهر ریخت بلبل آب از چشم
تو لاله وار نشین چشم جان پر خون دار
دگر بروی خوش گل که دیده دوخته مرغ
چو دیده ز آتش گل سوخت پاو سر هموار
بسکه بلبل چشم بر روی خوش گل دوخته
لاله وارش چشم پرخون زآتش گل سوخته

تقطیع: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

قافیه: محجوب

بحر: رمل مثمن محذوف

صنعت: تشبیه مطلق

وجود نافه گل را بخور مشک دهد
ز شمع غنچه اگر شعله سرکشد زانوار
لبان غنچه بجو گر شراب مشکین بوست
چو لاله هر چه بر افروخت چهره دوست مدار
نافه گر مشک دهد غنچه چرا مشکین بوست؟
شمع اگر شعله دهد لاله چه افروخته روست؟

تقطیع: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلات

قافیه: معروف و مجهول جلی

بحر: رمل مثمن مخبون مقصور، صدر و ابتدا هر دو سالم

صنعت: تشبیه اضمار

تو نرگسش که بود سحر سامری بنگر
ولیکن این بود از عین دلبری بیمار
نرگسش بود سحر سامری
لیکن این بود عین دلبری

تقطیع: فاعلن فعل فاعلن فعل

قافیه: اختلاف توجیه

بحر: متدارک مقطوع

صنعت: تاکید مدح بما یشبه الذم

پی چه بسته زبان گشته گم ز خود بلبل
مگر گشاده زبان صاحب یمین و یسار
نظام دین علی شیر بیشه اسلام
که یافت لوح و قلم از شعارش استظهار
امور حشمت ازو خاتمه پذیرفته
رموز حکمت ازو ناشنفته در اسرار
بی زبان کشته ز خود بلبل دلسوخته رفته
مگر از صاحب سیف و قلم اشعار شنفته

تقطیع: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن

قافیه: اختلاف حذو

بحر: رمل مثمن مخبون، صدر سالم

صنعت: تخلص

مروجی که چنان تازه ساخت جان سخن
که بسته چشم خرد از تصورش افکار
ملایک از طلب همدمیش بر در و بام
ملوک از طمع محرمیش بر در بار
تازه جان سخن از همدمیش
بسته چشم خرد از محرمیش

تقطیع: فاعلاتن فعلاتن فعلن

قافیه: نفاذ

بحر: رمل مسدس مخبون محذوف، صدر و ابتدا سالم

صنعت: استعاره

یقین که هم علم عدل بر فرازد وی
یقین که هم جگر ظلم را گدازد زار
رمیده است کنون از ممالکش زان جور
که او بامر تدارک سرش کند بردار
علم عدل فرازد ممالکش
جگر ظلم گدازد تدارکش

تقطیع: فعلاتن فعلاتن مفاعلن

قافیه: اختلاف اشباع

بحر: غریب مخبون

صنعت: مدح موجه

عجب مدار ز دستش که کرده ام مانند
به بحر نیل که جاری بود از و انهار
لطایف کرمش کام خلق شهری داد
کف عنایت او شد چو بحری از ایثار
دستش که دهد کام خلق شهری
بحری که بود هر کفیش بحری

تقطیع: مفعول مفاعیل فاعلاتن

قافیه: اختلاف حرف قید

بحر: قریب اخرب

صنعت: ایهام

یکی که وی نهدش زهر فی المثل در دست
بگو بنوش که در کام اوست نوش گوار
شراب در دهن دوستانش نوشین طعم
شکر ببخت بد دشمنانش نیش خمار
زهر در دست دوستانش نوش
نوش در کام دشمنانش نیش

تقطیع: فاعلاتن مفاعلن فعلات

قافیه: اختلاف ردف

بحر: خفیف مسدس مخبون اصلم مسبغ- صدر و ابتدا سالم

صنعت: استعاره

یگانه آ سخنت را چو پیک باد آرد
دلی که مرده بود زنده سازد آن گفتار
رسانده یی تو بدان پایه سخن کامروز
جهان گرفته قیامت زصیت استشهار
بجز تو کیست که آرد بنظم بیگه و گه
گهر نثار کند کوه کوه بر احرار
سخنت چو باد آرد سوی خاکسار گه گه
دل مرده زنده سازد چه قیامت است وه وه

تقطیع: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن

قافیه: مکرر

بحر: رمثل مثمن جزوی مشکول جزوی سالم

صنعت: متضاد

اگر چه دل بتوا برار را قرین خواند
ولی کمند بدین حسن اعتقاد بر آر
دل تو ره بحق از عرش و انجمش بیش است
بعالمی که کمند از گمان درو اخیار
دل تو خواند بعرش وانجم
و نحن اقرب الیه منکم

تقطیع: فعول فعلن فعول فعلن

قافیه: مقید مجرد

بحر: متقارب مقبوض اثلم

صنعت: اقتباس

وکیل رزق تویی ای بزرگوار از لطف
نسیم خلق تو این مژده داد در اقطار
خیال فتنه و غمزش گرفته است گلاب
به شیشه کرده ز پاست گلاب از آن عطار
گلاب وار از لطفت گرفته است گل آب
نسیم خلق تو در شیشه کرده است گلاب

تقطیع: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات

قافیه: ایطاء خفی

بحر: مجتث مخبون مقصور

صنعت: رد العجزعلی الصدر نوع اول

و رای طبع تو در از سخن که میبارد
تو طوطیی بسخن گفتن و شکر منقار
از آنجهت که نبودت زروی معنی مثل
نبود عقلش ازین دعوی تو استکبار
هنر بعهد تو دلجوترست و زیباتر
ستم ز عدل تو رنجور تر ز بو تیمار
در از سخنت نبود دلجوتر و زیباتر
طوطی بسخن گفتن نبود ز تو دلجوتر

تقطیع: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن

قافیه: ایطاء جلی

بحر: هزج مثمن اخرب

صنعت: ردالعجز نوع ثانی

دم مجادله تنها نه شورت از فضل است
که تیغ قهر تو بشکست قلب صد قهار
بدست فضل تو نقد هنر کرمها نیست
که هست گنج نهانت کرامت از دو ار
تنها نه دشت هنر کرمها
تیغ تو شکست قلب تنها

تقطیع: مفعول مفاعلن فعولن

قافیه: ایطاء جلی نوعی دیگر

بحر: هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف

صنعت: رد العجز نوع رابع

وجود نه فلکت خاک ره بهر قدمی
ستاده خیل ملک بر درت باستحضار
در تو بوسه دهد کعبه گر صفا جوید
چنانکه بر قدمت چهره می نهد زوار
نه فلکت خاک قدم بوسه دهد
خیل ملک بر قدمت چهره نهد

تقطیع: مفتعلن مفتعلن مفتعلن

قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر

بحر: رجز مسدس مطوی

صنعت: رد العجز نوع ثالث

عقود گوهر و دامان زر تو افشانی
به خلق یا شده ریزان ز باد برگ بهار
دری که بر سر خاصان کف تو میبارد
نریخت ابر چنان ژاله و ندید بحار
زر، تو فشانی بر سر خاصان
یا شده ریزان برگ بهاران

تقطیع: مفتعلن فع مفتعلن فاع

قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر

بحر: منسرح مطوی مثمن منحور مجذوع

صنعت: تجاهل العارف

و جاهتت فلک از چهره ملک جوید
که آدمی نبود اینچنین تمام عیار
یقین که یک قدم اندر سحر همی نچمند
که سوی تو ندمند آیتی ذوی الاذکار
چه فلک چه ملک قدمی نچمند
که دمی دعا سوی تو ندمند

تقطیع: فعلن فعلن فعلن فعلان

قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر

بحر: رکض الخیل عروض و ضرب مذال

صنعت: جمع منفرد

دل عدوی تو در آتشی چو شمع آمد
که جان نبرد از آن سوختن بصد اصرار
ولیکنش بتر از این هلاک میخواهم
بزاریی که نیارد حدیث استغفار
لییم خصم تو از مدبری دم کشتن
امید نیست که ایمان بدر برد ز انکار
عدویت چو شمع آمد ولیکن دم کشتن
که جانرا بصد زاری نیارد بدر بردن

تقطیع: فعولن مفاعیلن فعولن مفاعیلن

قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر

بحر: طویل

صنعت: جمع و تفریق

تویی که ما بثنای تو عاجزیم آری
که دید چون تو خداوندی از صغار و کبار
اگر بمدح نه شایسته ایم جز ما نیست
سزای مدح که ما بنده ایم و خدمتکار
ما بثنای تو نه شایسته ایم
چون تو خداوندی و ما بنده ایم

تقطیع: مفتعلن مفتعلن فاعلات

قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر

بحر: سریع مطوی موقوف

صنعت: تفریق و تقسیم

وجود کس نبود همچو خلق و مردمیت
که این نگفت به تلخی و آن نکرد آزار
دگر چو همتت اندر جهان ندیده کسی
نکرده در همه عمر التماسی از اغیار
همچو خلق و مردمیت در جهان ندیده کسی
کاین نگفته تلخی و آن رد نکرده ملتمسی

تقطیع: فاعلات مفتعلن فاعلات مفتعلن

قافیه: ایطاء جلی نوعی دیگر

بحر: مقتضب مطوی

صنعت: جمع و تقسیم

سواد کلک تو هندوستانش در دستست
چنین که ریزد از اینگونه قطره ها بقطار
ترا ز لطف خداوندی آمد این حشمت
که برده است از آن بحر درفشان ذخار
قیاس خلق چه نامد ید ترا چشمه
که بخشش تو دوانید چشمه را در غار
دوستان دست خداوندیش می نامید
نی نی اینقطره ده آن بحر فشانش دانید

تقطیع: فاعلاتن فعلاتن فاعلاتن فعلان

قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر

بحر: رمل مثمن مخبون عروض و ضرب اصلم مسبغ، صدر و ابتداء سالم

صنعت: جمع و تفریق و تقسیم

درون دشمن جاهت که بر قرار مباد
نیافت هیچ دل از سوز حسرتش جز نار
رفیق خصم تو نبود بجز دل بریان
بهر چه دیده گریان او کند تیمار
دشمنت را مباد جز دل بریان
هیچ دل سوز بهر دیده گریان

تقطیع: فاعلاتن مفاعلن فعلاتان

قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر

بحر: خفیف مسدس مخبون، صدر و ابتدا سالم عروض و ضرب مسبغ

صنعت: سحر حلال

تو خضر راهروانی بدانش و تحقیق
تو شیلی و تو جنید از دلایل اطوار
شک و یقین نبرد راه در کمالاتت
که در مقام عنایت نمودی استقرار
تو خضر رهروانی در کمالات
تو شبلی و جنیدی در مقامات

تقطیع: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل

قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر

بحر: هزج مسدس عروض و ضرب مقصور

صنعت: تنسیق الصفات

یقین ربوده کلک تو صورت ما نیست
که سوزد از حسدش چون خطت کند اظهار
از آنکه زلف تو خال و خطیست رنگینش
بسوخت صد دل سنگین و نسخ کرد اغیار
بود کلک ترا خال و خط رنگین
که سوزد حسن خطت صد دل سنگین

تقطیع: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلان

قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر

بحر: هزج مسدس، عروض و ضرب مسبغ

صنعت: سیاقه الاعداد

رکاب خنک فلک پیش رخش تست کران
که در هزیمت از او رفته شیر در پیکار
به پیش حمله او باد و آب سست تکند
اگر چه هست به تن همچو سنگ زیر سوار
پیش رخشت کش مبادا سست تک
در هزیمت رفته شیران همچو سگ

تقطیع: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

قافیه: اکفاء

بحر: رمل مسدس محذوف

صنعت: حشو ملیح

جهان کیش برکت گرد مملکت گردد
بسعی اگر حرکت ناید از تو چون پرگار
ولایت از حرکات قلم کنی معمور
از آن زحق برکت میرسد به استکثار
برکت کلک ترا از حرکت
حرکت از تو و از حق برکت

تقطیع : فعلاتن فعلاتن فعلن

قافیه: متراکب

بحر: رمل مسدس مخبوب محذوف

صنعت: ارسال المثل

در آنچه نیست بنفشه چو خط مکتوبت
چه شک که نیست چو مهر پیمبری طومار
تو فارغی و نظر چهره سوسنیش سفید
از آن بشارت و امید کاورد اخبار
چیست بنفشه رسته در غنچه سوسن سفید
مهر پیمبری برو پیک بشارت و امید

تقطیع: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلان

قافیه: مترادف

بحر: رجز مطوی مخبون، عروض و ضرب مذال

صنعت: لغز: نامه

دل کریم توام در دل افکند این ظن
که بارد از کرمت بر سرم در شهوار
شود امید مرا هم دل تو حاجت بخش
که پاشیم گهر القصه بر سر و دینار
مبین درین که رهی بر ستوده خود راز انک
بریده است به شایستگی ره پندار
کریما دل کند این ظن مرا هم دل درین بسته
که زر بر سر مرا پاشی که باری هست شایسته

تقطیع: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن

قافیه: متواتر

بحر: هزج مثمن سالم

صنعت: معما باسم امیر نظام الدین علی- حسن طلب

نه من که طی نکند کس محیط خط ثبات
که بر سپهر کشد کلک تو همی ادوار
دلیل ثابته و رهنمای سایره است
دلت که دایره چرخ ازو بود دوار
طی نکند ثابته و سایره
گر بکشد کلک تو یک دایره

تقطیع: مفتعلن مفتعلن فاعلن

قافیه: متدارک

بحر: سریع مطوی مکشوف

صنعت: اضمار قبل الذکر

یقین ز قدر فلک شد که بنده درگاه
تر از بهر سرافرازی است لیل و نهار
فلک شد بنده درگاهت از بهر سرافرازی

دایره مجتلبه

نکرده ایم بجز مدحتت ستایش کس
روا نباشدم این شیوه هم مگر ناچار
کی بجز مدحت ستایش روا باشد مرا

دایره مختلفه

زبان چه میکنم آخر اگر نه بیگه و گه
ثنای تو نکنم در سخن همی تکرار
چه کنم اگر به ثنای تو نکنم سخن

دایره موتلفه

یقین که کار تو را شد ز علم شرع اساس
یقین که کام ترا شد ز حلم و صبر حصار
کار ترا شد ز علم کام ترا شد زحلم

دایره مشتبهه

رفیق گشت ترا فضل و لطف یزدانی
نگاهدار تو باشد حراست جبار
ترا لطف یزدان نگهدار باشد

دایره متفقه

بطوع من نگشایم کمر ازین خدمت
بصدق مدح تو کارم بود نه از اعسار
من نگشایم کمر از مدح شاه

دایره منتزعه

اگر خط تو دیده به سر من نهاده ام چه عجب
زمانه بر خط تو سر نهد باستفخار
دو دیده روشن از آن بر در تو ساید چرخ
که کرده سجده ظاهر ترا اولوالابصار
کر خط تو دیده بنده نادرا
بر خط تو سجده کرده ظاهرا

تقطیع: مفاعیلن مفاعیلن فعولن، فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

بحر: رمل مسدس محذوف – هزج مسدس محذوف

قافیه: اول مقید بتاسیس ثانی مطلق بتاسیس

صنعت: التدویر

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هوا بسبزه گهر ریخت بلبل آب از چشم
تو لاله وار نشین چشم جان پر خون دار
هوش مصنوعی: بلبل به خاطر زیبایی‌های طبیعت و اشک‌های تو مانند لاله‌ای در باغ نشسته و از چشم جانش پر از خون شده است. حالت طبیعت به حدی زیبا و سرشار از رنگ و رونق است که اشک‌هایش را برجسته‌تر می‌کند.
دگر بروی خوش گل که دیده دوخته مرغ
چو دیده ز آتش گل سوخت پاو سر هموار
هوش مصنوعی: تو به زیبایی خودت ادامه بده، چرا که وقتی پرنده‌ای به تو نگاه می‌کند، مانند این است که بر اثر آتش، گل پژمرده شده و پا و سرش به زمین افتاده است.
بسکه بلبل چشم بر روی خوش گل دوخته
لاله وارش چشم پرخون زآتش گل سوخته
هوش مصنوعی: بلبل به زیبایی گل بسیار علاقه‌مند است و به خاطر آن دائماً به او نگاه می‌کند. این دلدادگی و عشق او به گل باعث شده که چشمانش به شدت تحت تأثیر قرار بگیرند و از شدت احساساتش، چشمانش مانند لاله‌ای بسوزند.
تقطیع: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
هوش مصنوعی: ساختار شعری که به آن اشاره شده، نشان‌دهنده نوعی قالب شعری خاص است که از چهار بخش تشکیل شده و هر بخش به تکرار یک الگو می‌پردازد. این نوع تقطیع می‌تواند در شعرهای مختلف برای ایجاد قافیه و ریتم استفاده شود.
قافیه: محجوب
هوش مصنوعی: محجوب به معنای کسی است که به دلایلی نمی‌تواند احساسات یا نظرات خود را به راحتی ابراز کند و معمولاً درون‌گرا یا کم‌حرف است. این واژه به افراد یا چیزهایی اشاره دارد که به‌طور خاص و به نوعی از دیگران پنهان مانده‌اند.
بحر: رمل مثمن محذوف
هوش مصنوعی: بحر: نوعی وزن شعری است که در آن از رمل (یک قاعده وزنی) با حذف برخی از اجزا استفاده می‌شود و به شکل مثمن (هشت پایه) تحقق پیدا می‌کند.
صنعت: تشبیه مطلق
هوش مصنوعی: صنعت: تشبیه مطلق به معنی برقراری ارتباط و مقایسه‌ای است که در آن دو یا چند چیز بدون قید و شرط به یکدیگر مرتبط می‌شوند. این نوع تشبیه می‌تواند به درک بهتر مفاهیم و داشتن تصویر واضح‌تری از آن‌ها کمک کند.
وجود نافه گل را بخور مشک دهد
ز شمع غنچه اگر شعله سرکشد زانوار
هوش مصنوعی: اگر عطر و بوی گل را استشمام کنی، مشک را نیز حس خواهی کرد. همچنین اگر شعله‌ای از شمع غنچه روشن شود، جلب توجه می‌کند و زیبایی خاصی به آن می‌بخشد.
لبان غنچه بجو گر شراب مشکین بوست
چو لاله هر چه بر افروخت چهره دوست مدار
هوش مصنوعی: اگر لبانت مانند غنچه است و عطر شراب مشکین را دارد، پس همچون لاله که به زیبایی می‌درخشد، هرگز فراموش نکن که چهره دوست توجه و محبت را می‌طلبد.
نافه گر مشک دهد غنچه چرا مشکین بوست؟
شمع اگر شعله دهد لاله چه افروخته روست؟
هوش مصنوعی: اگر نافه (بوی خوش) گلابی از گل به مشام برسد، به چه دلیل گلبرگ‌ها بوی خوشی دارند؟ و اگر شمعی نورافشانی کند، چه دلیلی دارد که گل لاله اینگونه خود را می‌سوزاند و درخشندگی‌اش را به نمایش می‌گذارد؟
تقطیع: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلات
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم و بخش‌بندی است که در اینجا به نوعی از الگوی آوایی اشاره دارد. در این الگو، چهار بخش به نام "فاعلاتن" و سه بار "فعلاتن" تکرار شده است. هر بخش دارای ریتم و وزن خاصی است که در شعر و موسیقی برای خلق تاثیرات هنری به کار می‌رود. این نوع تقطیع معمولاً در آثار ادبی و هنری برای ایجاد هماهنگی و توازن در ساختار مورد استفاده قرار می‌گیرد.
قافیه: معروف و مجهول جلی
هوش مصنوعی: قافیه به معنای ریتم و هماهنگی صداها در پایان کلمات است. در ادبیات، قافیه به دو نوع تقسیم می‌شود: قافیه معروف که در آن الگو و شکل خاصی دارد و قافیه مجهول که در آن قافیه‌ها ممکن است به صورت ناگهانی یا غیرقابل پیش‌بینی ظاهر شوند.
بحر: رمل مثمن مخبون مقصور، صدر و ابتدا هر دو سالم
هوش مصنوعی: بحر: نوعی از شعر که دارای وزن خاصی است و در آن قافیه‌ها به شکل معینی درآورده شده‌اند. در این فرم، مصرع‌ها و ابیات از لحاظ ساختاری و وزنی به دقت تنظیم شده و هر دو بخش اصلی شعر سالم و درست نوشته شده‌اند.
صنعت: تشبیه اضمار
هوش مصنوعی: در این متن به شباهت‌ها و تفاوت‌های بین چیزها یا ایده‌ها اشاره شده است. هدف از این تشبیه، نشان دادن جنبه‌های مشترک یا متفاوت بین دو یا چند مورد خاص است. این روش به درک بهتر موضوعات کمک می‌کند و می‌تواند باعث ایجاد بصیرت‌های تازه‌ای در مورد روابط و ویژگی‌ها شود. از این طریق، می‌توان به بررسی دقیق‌تری از مسایل پرداخت و از تحلیل‌های سطحی فراتر رفت.
تو نرگسش که بود سحر سامری بنگر
ولیکن این بود از عین دلبری بیمار
هوش مصنوعی: به نرگس او که مانند سحر سامری است نگاه کن، اما باید بدانید که این زیبایی از چشمان دلربایش است که دل را بیمار کرده.
نرگسش بود سحر سامری
لیکن این بود عین دلبری
هوش مصنوعی: چشمانش مانند نرگس در سحرگاهان زیباست، اما این زیبایی تنها جلوه‌ای از دلربایی اوست.
تقطیع: فاعلن فعل فاعلن فعل
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم یک شعر به بخش‌های کوچک‌تر بر اساس وزن و قافیه است. در اینجا، الگوی مورد نظر شامل الگوی "فاعل" به معنای یک بخش یا واحد قافیه و "فعل" به معنای یک بخش دیگر است که به صورت منظم تکرار می‌شود. این فرایند به شاعران کمک می‌کند تا به ساختار و ریتم شعر خود نظم بیشتری ببخشند.
قافیه: اختلاف توجیه
هوش مصنوعی: قافیه: تفاوت در توضیح و تبیین.
بحر: متدارک مقطوع
هوش مصنوعی: بحر: مفهومی که به حالت یا وضعیت متوقف و قطع شده اشاره دارد.
صنعت: تاکید مدح بما یشبه الذم
هوش مصنوعی: صنعت: تاکید بر تمجید به روشی که به انتقاد شباهت دارد.
پی چه بسته زبان گشته گم ز خود بلبل
مگر گشاده زبان صاحب یمین و یسار
هوش مصنوعی: بلبل به چه دلیل خاموش است و از خود بی‌خبر شده است؟ آیا زبانش از سوی صاحب یمین و یسار آزاد نشده است؟
نظام دین علی شیر بیشه اسلام
که یافت لوح و قلم از شعارش استظهار
هوش مصنوعی: علی، که رهبری دین اسلام را به عهده دارد، مانند شیر مقتدر و نیرومند است. او از نشانه‌ها و نشانه‌گذاری‌های دین، قدرت و علم خود را دریافت کرده است.
امور حشمت ازو خاتمه پذیرفته
رموز حکمت ازو ناشنفته در اسرار
هوش مصنوعی: دنیا و مسائل آن به لطف او به پایان می‌رسد و رازهای حکمت نیز به خوبی از او پنهان نمانده است.
بی زبان کشته ز خود بلبل دلسوخته رفته
مگر از صاحب سیف و قلم اشعار شنفته
هوش مصنوعی: بلبل دلسوخته به خاطر درد و رنج خودش بی‌زبان و بی‌صدا شده است، شاید از کسی که قدرت نوشتن و سخن گفتن دارد، شعرهایی شنیده باشد که حال او را بهتر کند.
تقطیع: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم و تفکیک یک چیز است. در اینجا، به نظر می‌رسد که اشاره به یک الگوی خاص در موسیقی یا شعر دارد که با تکرار مجموعه‌های مشخصی از هجاها یا نواها همراه است. این الگو ممکن است برای تعیین ریتم و ساختار شعر یا آهنگ مورد استفاده قرار گیرد.
قافیه: اختلاف حذو
هوش مصنوعی: قافیه به معنای هماهنگی صداها و حروف در بخش‌های پایانی کلمات است. اختلاف حذو به تفاوتی اشاره دارد که ممکن است در ترتیب یا شکل کلمات ایجاد شود، به طوری که قافیه شکسته یا تغییر کند. این مسئله می‌تواند در شعر یا متن‌های ادبی تأثیرگذار باشد و باعث ایجاد تنوع در ساختار و آهنگ کلمات شود.
بحر: رمل مثمن مخبون، صدر سالم
هوش مصنوعی: بحر: رمل مثمن مخبون، صدر سالم به معنی نوعی وزن شعری است که با قافیه و ساختار خاصی تعریف شده است. در این نوع شعر، بیت‌ها به صورت منظم و هماهنگ با یکدیگر ترکیب می‌شوند و از تکرار و تنوع استفاده می‌شود. "صدر سالم" به قسمت اول بیت اشاره دارد که باید به درستی و بدون نقص ساخته شود.
صنعت: تخلص
هوش مصنوعی: صنعت به معنای هنر و کارهای دستی است که در آن مهارت و خلاقیت به کار گرفته می‌شود. تخلص هم به معنی نام مستعار یا لقب شاعران و نویسندگان است که برای شناخت بهتر آنها استفاده می‌شود.
مروجی که چنان تازه ساخت جان سخن
که بسته چشم خرد از تصورش افکار
هوش مصنوعی: مروجی که به گونه‌ای تازه و جدید روح کلام را بیان کرد، که عقل و تفکر آدمی توانایی تصور آن را نداشته باشد.
ملایک از طلب همدمیش بر در و بام
ملوک از طمع محرمیش بر در بار
هوش مصنوعی: فرشتگان به خاطر دوستی و همراهی با او در اطراف در و بام پادشاهان گردش می‌کنند، و پادشاهان به امید نزدیک شدن و بهره‌مندی از محرمیت او در درگاهش حضور دارند.
تازه جان سخن از همدمیش
بسته چشم خرد از محرمیش
هوش مصنوعی: در آغاز گفتگو، او از همراهی خود با دیگران و وابستگی به آنها سخن می‌گوید و در این حال، عقلش را از آشنا بودن با رازهای پنهان آن همراهی بسته می‌بیند.
تقطیع: فاعلاتن فعلاتن فعلن
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم یک اثر یا متن به بخش‌های کوچک‌تر است تا ساختار و ریتم آن بهتر قابل درک باشد. در این روش، هر بخش از اثر به صورت جداگانه تحلیل می‌شود تا الگوهای موجود در آن مشخص گردد. به طور خاص، در توصیف چیزی مانند فاعلاتن، فعلاتن و فعلن، این تقسیمات به نوعی بیانگر قواعد و متدولوژی‌های موجود در شعر و ادبیات هستند که به شکل‌دهی به وزن و آهنگ اثر کمک می‌کنند.
قافیه: نفاذ
هوش مصنوعی: قافیه به معنای گنجایش و توانایی در دسترسی، تاثیرگذاری یا ورود به یک مکان یا موقعیت خاص می‌باشد.
بحر: رمل مسدس مخبون محذوف، صدر و ابتدا سالم
هوش مصنوعی: بحر: یک نوع ساختار شعری است که از وزن و قافیه خاصی برخوردار است و شامل بخش‌هایی به نام رمل می‌شود. در اینجا، رمل به صورت مسدس و مخبون (احتمالاً به معنای عدم وجود هجای مشخصی یا حذف هجای خاصی) توصیف شده است و در آغاز و انتهای آن، وزن اصلی و سالم حفظ شده است.
صنعت: استعاره
هوش مصنوعی: صنعت استعاره به معنای استفاده از تصاویر و نمادها برای انتقال مفاهیم و ایده‌هاست. در این رویکرد، می‌توانیم از توصیفاتی که معمولاً برای یک حوزه خاص استفاده می‌شود، در زمینه‌های دیگر بهره بگیریم تا تجربه و برداشت جدیدی ایجاد کنیم. این روش به ما کمک می‌کند تا ویژگی‌ها یا احساسات یک موضوع را از طریق ارتباط با موضوعات دیگر درک کنیم و به درک عمیق‌تری از آنچه که داریم، برسیم.
یقین که هم علم عدل بر فرازد وی
یقین که هم جگر ظلم را گدازد زار
هوش مصنوعی: قطعاً علم و دانش به اوج خود خواهد رسید و ظلم و ستم را به طور کامل از بین می‌برد و نابود خواهد کرد.
رمیده است کنون از ممالکش زان جور
که او بامر تدارک سرش کند بردار
هوش مصنوعی: اکنون به خاطر ستمی که بر او رفته، از سرزمینش فرار کرده است تا اینکه تلاش کند مشکلاتش را حل کند.
علم عدل فرازد ممالکش
جگر ظلم گدازد تدارکش
هوش مصنوعی: علم و انصاف باعث رونق و پیشرفت کشورها می‌شود، در حالی که ظلم و بی‌عدالتی به مردم آسیب می‌زند و آنها را رنج می‌دهد.
تقطیع: فعلاتن فعلاتن مفاعلن
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم و بررسی ترتیب و الگوی هجایی یک شعر یا متن است. در اینجا، سه نوع الگو با نام‌های "فعلاتن"، "فعلاتن" و "مفاعلن" وجود دارد که هر کدام نشان‌دهنده یک الگوی خاص از هجاها و وزن‌های شعری هستند. این الگوها به شعرها ریتم و قوام می‌بخشند و برای شاعر کمک می‌کنند تا آثار خود را به شکل منظم‌تری بسازند.
قافیه: اختلاف اشباع
هوش مصنوعی: تفاوت بین اشباع و عدم اشباع به این معناست که در مورد اشباع، یک چیز به حدی رسیده که دیگر نمی‌تواند بیشتر شود، در حالی که در عدم اشباع هنوز ظرفیت یا امکان برای دریافت یا جذب بیشتر وجود دارد. به عبارتی، در حالت اشباع، فضای خالی یا ظرفیت باقی نمانده است، ولی در حالت عدم اشباع، هنوز جا برای تکمیل یا افزایش وجود دارد.
بحر: غریب مخبون
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به تماشا یا تحسین دریایی می‌پردازد که به‌طور غیرمنتظره و دراماتیک به زیبایی و معنایی عمیق دست پیدا کرده است. این دریا به نوعی حاوی رازها و جذابیت‌های نهفته است که بیننده را به خود جذب می‌کند.
صنعت: مدح موجه
هوش مصنوعی: صنعت: تقدیر به‌جا و منطقی.
عجب مدار ز دستش که کرده ام مانند
به بحر نیل که جاری بود از و انهار
هوش مصنوعی: شگفتا که از او چه انتظاری دارم، او مانند آب نیل که در دریا می‌جوشد، در عواطف و احساساتم جریانی دارد.
لطایف کرمش کام خلق شهری داد
کف عنایت او شد چو بحری از ایثار
هوش مصنوعی: لطف و کرم او، خواسته‌های مردم شهر را برآورده ساخت و این لطف و محبتش مانند دریا بود که از بخشش سرشار است.
دستش که دهد کام خلق شهری
بحری که بود هر کفیش بحری
هوش مصنوعی: هرگاه که دست او به کسی کمک کند، به مانند دریاچه‌ای است که از هر دستانش، آب می‌ریزد و به دیگران زندگی می‌بخشد.
تقطیع: مفعول مفاعیل فاعلاتن
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم و بررسی ساختار وزنی اشعار است. در این مورد خاص، به یک الگوی خاص شعری اشاره شده که شامل مفاعیل و فاعلات است. این الگو به نوعی از وزن در شعر تعلق دارد که با ترکیب این اجزا، ریتم و آهنگ خاصی به شعر می‌بخشد.
قافیه: اختلاف حرف قید
هوش مصنوعی: قافیه به معنای تفاوت در حرف قید است.
بحر: قریب اخرب
هوش مصنوعی: بحر: نزدیک به پایان.
صنعت: ایهام
هوش مصنوعی: صنعت ایهام به معنای به کارگیری واژه‌ها یا عبارات به گونه‌ای است که دارای معانی چندگانه باشند و این امر می‌تواند به ایجاد جذابیت و زیبایی در ادبیات، شعر و هنر کمک کند. ایهام معمولاً به خاطر وجود دو یا چند معنا در یک جمله یا عبارت، از طرف مخاطب مورد تفسیر قرار می‌گیرد و به این ترتیب فضل هنری و زبانی را به نمایش می‌گذارد. این تکنیک می‌تواند در داستان‌نویسی، شعر و حتی گفتار روزمره به کار رود تا پیام‌ها به شیوه‌ای خلاقانه و چندلایه منتقل شوند.
یکی که وی نهدش زهر فی المثل در دست
بگو بنوش که در کام اوست نوش گوار
هوش مصنوعی: شخصی که زهر را به دست دیگری می‌دهد، به او بگو که این نوشیدنی خوشمزه است، در حالی که در واقع برای او ضرر خواهد داشت.
شراب در دهن دوستانش نوشین طعم
شکر ببخت بد دشمنانش نیش خمار
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر اشاره می‌کند که در حالتی که دوستانش شراب دلپذیری می‌نوشند و از آن لذت می‌برند، دشمنانش به خاطر مشکلاتی که دارند، دچار مشکلات و ناخرسندی هستند. به نوعی، خوشی و لذت دوستانش در تضاد با بدبختی و ناکامی دشمنانش قرار دارد.
زهر در دست دوستانش نوش
نوش در کام دشمنانش نیش
هوش مصنوعی: دوستانش ممکن است به او آسیب برسانند و مانند زهر در دست آن‌ها باشد، اما دشمنانش به او لطف و مهربانی می‌کنند و مانند نوشی شیرین در کام آن‌هاست.
تقطیع: فاعلاتن مفاعلن فعلات
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم یک شعر یا متن به واحدهای کوچک‌تر است که معمولاً شامل وزن و قافیه می‌شود. در اینجا به نوع خاصی از الگوی وزن شعر اشاره شده است که ترکیبی از هجاها و برش‌های موزون را تشکیل می‌دهد. این نوع تقطیع به شکل فاعلاتن مفاعلن فعلات تنظیم شده است، که نشان‌دهنده نوع خاصی از ضرب‌آهنگ و ریتم در شعر است.
قافیه: اختلاف ردف
هوش مصنوعی: قافیه به معنای هماهنگی صداها و هجاهای پایانی کلمات در شعر و نثر است. این هماهنگی می‌تواند به ایجاد ساختار و زیبایی در ادبیات کمک کند. اختلاف ردف به حالتی اشاره دارد که در آن، صداهای مشابه در انتهای کلمات به ترتیب مشخصی نمی‌آیند و به این ترتیب تنوع و جذابیت بیشتری به اثر ادبی می‌بخشند.
بحر: خفیف مسدس مخبون اصلم مسبغ- صدر و ابتدا سالم
هوش مصنوعی: بحر: نوعی وزن شعری است که شامل هجاهای خاصی می‌باشد. این وزن به شکل ویژه‌ای تنظیم شده و شامل سه بخش اصلی است که در هر بخش به یک الگوی خاص پیروی می‌کند. در این قالب، ابتدا و انتهای آن به شکل سالم و درست قرار دارند.
صنعت: استعاره
هوش مصنوعی: صنعت به عنوان یک استعاره به کار می‌رود.
یگانه آ سخنت را چو پیک باد آرد
دلی که مرده بود زنده سازد آن گفتار
هوش مصنوعی: به مانند نسیم ملایم، سخنان تو می‌تواند روحی را که مرده است دوباره زنده کند.
رسانده یی تو بدان پایه سخن کامروز
جهان گرفته قیامت زصیت استشهار
هوش مصنوعی: تو به آن مرحله از سخن رسیده‌ای که امروز جهان به خاطر شرایط خاص و وضعیتی که دارد، در حال قیامت است.
بجز تو کیست که آرد بنظم بیگه و گه
گهر نثار کند کوه کوه بر احرار
هوش مصنوعی: جز تو هیچ‌کس نیست که به نظم درآورد و در هر زمانی، گوهر را بر کوه‌ها نثار کند.
سخنت چو باد آرد سوی خاکسار گه گه
دل مرده زنده سازد چه قیامت است وه وه
هوش مصنوعی: اگر سخن تو مانند باد به سمت خاکسار (فروتن) بیفتد، گاهی دل مرده را زنده می‌کند، چه شگفتی و چه حالتی است!
تقطیع: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن
هوش مصنوعی: این الگو شامل ترکیب‌هایی از هجاها است که در آن نوعی ریتم و قافیه خاصی وجود دارد. هر بخش به صورت مشخصی از هجاها تشکیل شده که به صورت متوالی تکرار می‌شوند. این نوع ساختار عموماً در شعر ایرانی به کار می‌رود و برآیند آن حس خاصی از آهنگ و قافیه را به اشعار می‌دهد.
بحر: رمثل مثمن جزوی مشکول جزوی سالم
هوش مصنوعی: بحر: مانند مثمن، قسمتی از آن مشکل و قسمتی دیگر سالم است.
صنعت: متضاد
هوش مصنوعی: صنعت در اینجا به معنای فعالیت‌ها و فرآیندهای تولیدی و اقتصادی است، و کلمه "متضاد" به موضوعاتی اشاره دارد که با صنعت در تضاد یا مخالف هستند. به عبارت دیگر، مواردی که ممکن است با مفهوم یا اهداف صنعت همخوانی نداشته باشند یا در تضاد با آن قرار بگیرند.
اگر چه دل بتوا برار را قرین خواند
ولی کمند بدین حسن اعتقاد بر آر
هوش مصنوعی: اگرچه دل زیبایی معشوق را به خود نزدیک می‌داند، اما در دل او بسان یک دام، اعتقادی به این زیبایی وجود دارد.
دل تو ره بحق از عرش و انجمش بیش است
بعالمی که کمند از گمان درو اخیار
هوش مصنوعی: دل تو از آسمان و ستاره‌ها فراتر می‌رود و به جهانی می‌رسد که در آن، زنجیرهای گمان، ویران‌کننده‌اند و افراد نیکوکار وجود ندارند.
دل تو خواند بعرش وانجم
و نحن اقرب الیه منکم
هوش مصنوعی: دل تو به آسمان و ستاره‌ها ندا داد، و ما به او نزدیک‌تر از شما هستیم.
تقطیع: فعول فعلن فعول فعلن
هوش مصنوعی: این الگو ریتمی خاص دارد که شامل تکرار بخش‌های صوتی مختلف است. بخش اول "فعول" و بخش دوم "فعلن" به طور متناوب تکرار می‌شوند. این نوع تقطیع در موسیقی یا شعر به ایجاد الگوهای ملودیک و آهنگین کمک می‌کند.
قافیه: مقید مجرد
هوش مصنوعی: قافیه به معنای هماهنگی و هم‌صدایی صداها در انتهای کلمات است. این عنصر مهم در شعر و ادب به ایجاد حس ریتم و زیبایی کمک می‌کند. مقید و مجرد از نظر معنایی به حالت و ویژگی کلمات اشاره دارند. مقید به معنای وابسته و دارای قید و شرط است، در حالی که مجرد به معنای آزاد و بدون قید و شرط تلقی می‌شود.
بحر: متقارب مقبوض اثلم
هوش مصنوعی: بهار: فصل تازگی و تحول، جایی که طبیعت با شکوفه‌ها و رنگ‌ها زندگی دوباره‌ای می‌یابد. در این زمان، فضای خارج به آرامی پر از صداهای شادی‌بخش و عطر گل‌ها می‌شود، و همه جا نشاط و زندگی جریان می‌یابد. این فصل نمایان‌گر عشق و امید است و فرصتی است برای شروع‌های جدید و تجدید حیات.
صنعت: اقتباس
هوش مصنوعی: صنعت اقتباس به فرآیندی اشاره دارد که در آن یک اثر اصلی، مانند کتاب، فیلم یا دیگر اشکال هنری، به یک نسخه جدید یا فرمت دیگری تبدیل می‌شود. این تغییر می‌تواند شامل تفسیر، بازنویسی یا بازآفرینی داستان و شخصیت‌ها باشد و هدف آن ایجاد تجربه‌ای تازه برای مخاطبان جدید یا ارائه دیدگاه‌های متفاوت در مورد کار اصلی است. این صنعت دارای چالش‌ها و مسئولیت‌هایی است، از جمله حفظ هویت اثر اصلی و احترام به حقوق خالق آن.
وکیل رزق تویی ای بزرگوار از لطف
نسیم خلق تو این مژده داد در اقطار
هوش مصنوعی: ای بزرگوار، تو وکیل روزی و روزی‌ات را تعیین می‌کنی. لطف نسیم که به ما می‌رسد، به ما نوید می‌دهد که در دوردست‌ها برکات و روزی‌ها وجود دارد.
خیال فتنه و غمزش گرفته است گلاب
به شیشه کرده ز پاست گلاب از آن عطار
هوش مصنوعی: تصور زیبایی و جذابیت او باعث شده که عطر گل در شیشه حس غم و فتنه را به یاد بیاورد. این عطر که از دستان عطار به دست آمده، نمادی از زیبایی و عاشقی است.
گلاب وار از لطفت گرفته است گل آب
نسیم خلق تو در شیشه کرده است گلاب
هوش مصنوعی: عطر لطیف وجود تو همچون گلابی است که از گل‌ها گرفته شده و نسیم روح‌نواز طبیعت آن را در شیشه‌ای به تصویر کشیده است.
تقطیع: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم و تعیین وزن یک شعر است. در این الگو، با استفاده از هجاها و وزن‌ها، ساختار شعری مشخص می‌شود. در اینجا، "مفاعلن" و "فعلاتن" به عنوان واحدهای وزنی به کار رفته‌اند، که نشان‌دهنده ترتیب و ساختار خاصی در شعر است.
قافیه: ایطاء خفی
هوش مصنوعی: قافیه: ایطاء مخفی
بحر: مجتث مخبون مقصور
هوش مصنوعی: در این قالب شعری، بحر به معنای نوعی الگوی وزن و قافیه است که به طور خاص به مجتث، مخبون و مقصور اشاره دارد. مجتث به وزن شعری‌ای اشاره می‌کند که در آن، هر بیت از چهار هجای کوتاه و دو هجای بلند تشکیل شده است. مخبون به نوعی شعر اشاره دارد که دارای احساسات عمیق و معانی خاص است، در حالی که مقصور نشان‌دهنده محدودیت یا محصور بودن در یک قالب خاص است. این ترکیب به ایجاد یک اثر هنری منحصربه‌فرد در شعر کمک می‌کند.
صنعت: رد العجزعلی الصدر نوع اول
هوش مصنوعی: صنعت: رد العجزعلی الصدر نوع اول به معنای تکنیکی است که در آن یک نوع طراحی یا الگو برای بافت یا زخیم کردن پارچه مورد استفاده قرار می‌گیرد. این روش معمولاً در صنایع نساجی و تولید پوشاک کاربرد دارد و می‌تواند بر روی پارچه‌های مختلف بافته شود. هدف اصلی این تکنیک ایجاد ظاهری خاص و جذاب در بافت پارچه‌هاست.
و رای طبع تو در از سخن که میبارد
تو طوطیی بسخن گفتن و شکر منقار
هوش مصنوعی: توانایی تو در بیان کلمات همچون طوطی‌ای است که با مهارت و شیرینی سخن می‌گوید و شیرینی سخنش مانند شکر است.
از آنجهت که نبودت زروی معنی مثل
نبود عقلش ازین دعوی تو استکبار
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که نبودن تو در مقام معنی و تفسیر، همانند نبودن عقل در این ادعا است. در واقع، اگر عقل در این ادعا نیست، تو هم در ورای نبودن معنا هستی و این ناشی از خودخواهی توست.
هنر بعهد تو دلجوترست و زیباتر
ستم ز عدل تو رنجور تر ز بو تیمار
هوش مصنوعی: هنر در دل تو زیباتر و دلنشین‌تر است و ظلمی که از انصاف تو نشأت می‌گیرد، بیشتر از درد و رنجی است که در پی درمان می‌آید.
در از سخنت نبود دلجوتر و زیباتر
طوطی بسخن گفتن نبود ز تو دلجوتر
هوش مصنوعی: هیچ سخنی به اندازه کلام تو دلنشین و زیبا نیست. طوطی هم که در سخن گفتن مشهور است، به اندازه تو دلجوی دارد.
تقطیع: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم و شکستن یک اثر یا متن به قسمت‌های کوچکتر برای تجزیه و تحلیل بهتر است. در اینجا، به یک الگوی شکلی خاص اشاره شده است که شامل توالی‌های مفعول و مفاعیلن است. این الگو می‌تواند به صورت ریتمیک و موزون در شعر و موسیقی مورد استفاده قرار گیرد.
قافیه: ایطاء جلی
هوش مصنوعی: قافیه: ایطاء جلی این عبارت به نوعی از قافیه اشاره دارد که ممکن است در شعر یا متن ادبی استفاده شود. مفهوم و زیبایی این قافیه در ارتباط با هماهنگی صداها و لحن در کلمات است.
بحر: هزج مثمن اخرب
هوش مصنوعی: «بحر: هزج مثمن اخرب» به نوعی از شعر اشاره دارد که دارای وزن مشخصی است و در آن هر بیت شامل قافیه و موسیقی خاصی است. این نوع بحر در شعر فارسی و عربی کاربرد دارد و شامل الگوهای خاصی از هجاها است.
صنعت: ردالعجز نوع ثانی
هوش مصنوعی: صنعت: نوع دوم عدم توانایی
دم مجادله تنها نه شورت از فضل است
که تیغ قهر تو بشکست قلب صد قهار
هوش مصنوعی: در زمان بحث و جدل، هنر و زیبایی تنها به خاطر دانش و فضل نیست، بلکه قدرت خشم و شدت عمل تو باعث شده که حتی دل‌های بسیاری از افراد سرسخت و توانمند شکسته شود.
بدست فضل تو نقد هنر کرمها نیست
که هست گنج نهانت کرامت از دو ار
هوش مصنوعی: با وجود لطف تو، توانایی هنرمندان نمی‌تواند به پای گنجینه‌های پنهان کرامت و بزرگی تو برسد.
تنها نه دشت هنر کرمها
تیغ تو شکست قلب تنها
هوش مصنوعی: در این دشت که لبریز از هنر و خلاقیت است، تنها کسی که قلبش را می‌شکند، تیغ توست.
تقطیع: مفعول مفاعلن فعولن
هوش مصنوعی: تقطیع به معنی تحلیل و تقسیم بندی است که در اینجا به شکل مفعول مفاعلن فعولن تبدیل شده است. این اصطلاحات معمولاً در زمینه‌های هنری و ادبی، به خصوص در شعر و موسیقی، مورد استفاده قرار می‌گیرند.
قافیه: ایطاء جلی نوعی دیگر
هوش مصنوعی: قافیه: ایطاء جلی شکل دیگری است.
بحر: هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف
هوش مصنوعی: بحر: هزج مسدس آخری که در آن حرفی محذوف و جمعی کم دارد.
صنعت: رد العجز نوع رابع
هوش مصنوعی: صنعت: نوع چهارم کسری بودجه
وجود نه فلکت خاک ره بهر قدمی
ستاده خیل ملک بر درت باستحضار
هوش مصنوعی: وجود آدمی بر روی زمین، چون خاکی است که برای هر قدم او آماده و فرش شده است. در اینجا، فرشتگان نیز در برابر تو ایستاده‌اند و در انتظار تو هستند.
در تو بوسه دهد کعبه گر صفا جوید
چنانکه بر قدمت چهره می نهد زوار
هوش مصنوعی: اگر کسی به دنبال صفا و پاکی باشد، کعبه نیز بر تو بوسه می‌زند، مانند زائرانی که با عشق و احترام بر قدم‌های تو چهره می‌نهند.
نه فلکت خاک قدم بوسه دهد
خیل ملک بر قدمت چهره نهد
هوش مصنوعی: هیچ چیز در دنیا به اندازه قدوم تو ارزش ندارد، حتی ملک‌ها و فرشتگان هم به خاطر تو به خاک افتاده و سر بر زمین می‌گذارند.
تقطیع: مفتعلن مفتعلن مفتعلن
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم یک اثر یا متن به اجزای کوچکتر است. در زبان شعر، تقطیع معمولاً به تقسیم بیت‌ها به هجاها و نشان دادن وزن آن‌ها اشاره دارد. در اینجا به شکلی خاص، وزن شعری با ذکر الگوی "مفتعلن" سه بار بیان شده است. به عبارت دیگر، این بیان‌گر نوعی وزن و قافیه در شعر است که به کمک تکرار این الگو ساخته می‌شود.
قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر
هوش مصنوعی: قافیه: ایطاء جلی یک نوع دیگر است.
بحر: رجز مسدس مطوی
هوش مصنوعی: بحر به معنای نوعی شعر است که قافیه‌ای خاص و ساختاری منظم دارد. در این نوع شعر، مصراع‌ها به صورت شش‌پاره و با تکیه بر وزن خاصی تنظیم می‌شوند. در واقع، رجز مسدس مطوی یک الگو و فرم خاص در شعر است که شاعران برای بیان احساسات و معانی خود از آن بهره می‌برند.
صنعت: رد العجز نوع ثالث
هوش مصنوعی: صنعت: نوع سوم رد العجز
عقود گوهر و دامان زر تو افشانی
به خلق یا شده ریزان ز باد برگ بهار
هوش مصنوعی: عقدها و زیبایی‌هایت مانند جواهر و دامن زرین است که به مردم پخش می‌شود، یا مانند برگ‌های بهاری است که بر اثر وزش باد می‌ریزد.
دری که بر سر خاصان کف تو میبارد
نریخت ابر چنان ژاله و ندید بحار
هوش مصنوعی: دری که از آن بر سر افراد خاص و مورد توجه تو رحمت و برکت فرو می‌ریزد، با بارانی مانند شبنم از ابر نبارید و فصلی پر نشاط و سرسبز را نیز ندید.
زر، تو فشانی بر سر خاصان
یا شده ریزان برگ بهاران
هوش مصنوعی: طلا بر سر اشراف می‌ریزد یا مانند برگ‌های بهار بر زمین می‌افتد.
تقطیع: مفتعلن فع مفتعلن فاع
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم یا بخش‌بندی است و در اینجا به نوعی قالب یا الگو در شعر اشاره دارد که به ساختار و وزن آن مربوط می‌شود. در این الگو، ترکیب‌های خاصی از هجاها و وزن‌ها وجود دارد که شاعران برای ایجاد اثرات موزون و موسیقایی از آن استفاده می‌کنند. این الگو ممکن است به صورت مشخصی ترتیب هجاها را نشان دهد، مانند "مفتعلن" و "فاع".
قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر
هوش مصنوعی: قافیه: ایطاء جلی یک نوع دیگر است.
بحر: منسرح مطوی مثمن منحور مجذوع
هوش مصنوعی: بحر به معنای نوعی الگوی شعری است که دارای ویژگی‌های خاصی از جمله تعداد مصرع‌ها و نوع قافیه و وزن است. این نوع شعر معمولاً شامل مجموعاتی از کلمات و عبارات است که به صورت منظم و موزون ساخته شده‌اند.
صنعت: تجاهل العارف
هوش مصنوعی: صنعت: نادیده گرفتن حقایق یا اطلاعات واضح.
و جاهتت فلک از چهره ملک جوید
که آدمی نبود اینچنین تمام عیار
هوش مصنوعی: و مقام تو چنان است که گردانندگان آسمان از چهره‌ات زیبایی پادشاهی می‌جویند، زیرا انسانی به این کمال و تمامیت وجود ندارد.
یقین که یک قدم اندر سحر همی نچمند
که سوی تو ندمند آیتی ذوی الاذکار
هوش مصنوعی: البته؛ این یعنی که بدون شک، در جادوی سحر، هیچ کس نمی‌تواند قدمی بردارد مگر اینکه به سمت تو بیاید، زیرا تو نشانه‌ای از یادآوری هستی.
چه فلک چه ملک قدمی نچمند
که دمی دعا سوی تو ندمند
هوش مصنوعی: نه آسمان و نه زمین هیچ‌کدام حرکتی نمی‌کنند، اگر لحظه‌ای دعا به سمت تو نکنند.
تقطیع: فعلن فعلن فعلن فعلان
هوش مصنوعی: تقطیع: فعلاً، فعلاً، فعلاً، فعلاً
قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر
هوش مصنوعی: قافیه: نوع دیگری از ایطاء جلی.
بحر: رکض الخیل عروض و ضرب مذال
هوش مصنوعی: بحر: سرعت دویدن اسب‌ها و ضربه زدن به زمین.
صنعت: جمع منفرد
هوش مصنوعی: صنعت به شکل جمع، به مجموعه‌ای از فعالیت‌ها یا شاخه‌های مختلف اشاره دارد که به تولید کالاها یا ارائه خدمات می‌پردازند. در واقع، وقتی از "صنعت" صحبت می‌کنیم، به مجموعه‌ای از کارها و کسب‌وکارها نگاه می‌کنیم که به یک هدف مشترک در زمینه اقتصاد و تولید می‌پردازند.
دل عدوی تو در آتشی چو شمع آمد
که جان نبرد از آن سوختن بصد اصرار
هوش مصنوعی: دل دشمن تو مانند شمعی در آتش سوخته است، و با وجود تلاش بسیار، جانش نمی‌تواند از این سوختن رهایی یابد.
ولیکنش بتر از این هلاک میخواهم
بزاریی که نیارد حدیث استغفار
هوش مصنوعی: اما من از این بدتر را نمی‌خواهم، یعنی نمی‌خواهم به وضعیتی بیفتم که نتوانم حتی از خداوند طلب بخشش کنم و حرفی از آن بزنم.
لییم خصم تو از مدبری دم کشتن
امید نیست که ایمان بدر برد ز انکار
هوش مصنوعی: دشمن تو به دلیل تدبیر و برنامه‌ریزی‌اش، نمی‌تواند امید را از بین ببرد، زیرا ایمان نمی‌تواند در برابر نادیده گرفتن و انکار شکست بخورد.
عدویت چو شمع آمد ولیکن دم کشتن
که جانرا بصد زاری نیارد بدر بردن
هوش مصنوعی: دوستی مثل شمع است که نور و روشنی می‌آورد، اما وقتی زمان جدایی و دل‌کنی فرا برسد، جان انسان به شدت نالان و بی‌تاب خواهد شد.
تقطیع: فعولن مفاعیلن فعولن مفاعیلن
هوش مصنوعی: قافیه و وزن شعری که مورد اشاره قرار گرفته، شامل تکرار الگوهای خاصی از هجاها است که در آن‌ها به ترتیب، الگوی "فعولن" و "مفاعیلن" به کار رفته است. این الگوها به نوعی ریتم و ساختار خاصی به شعر می‌بخشند که می‌تواند زیبایی و جذابیت آن را افزایش دهد.
قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر
هوش مصنوعی: قافیه: ایطاء جلی یکی دیگر از انواع قافیه‌ها است.
بحر: طویل
هوش مصنوعی: دریا: بلند و وسیع.
صنعت: جمع و تفریق
هوش مصنوعی: در این صنعت، فعالیت‌های مختلفی در زمینه جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل داده‌ها انجام می‌شود. هدف اصلی این فعالیت‌ها افزایش دقت و کارایی فرایندهای تجاری و اقتصادی است. استفاده از تکنیک‌های مدرن و فناوری‌های نوین بهبود قابل توجهی در سرعت و کیفیت خدمات ارائه می‌دهد. به علاوه، توجه به نیازهای مشتریان و ارائه راه‌حل‌های مناسب، از اهمیت بالایی برخوردار است. به طور کلی، این صنعت تمرکز زیادی بر روی بهینه‌سازی و افزایش بازدهی دارد.
تویی که ما بثنای تو عاجزیم آری
که دید چون تو خداوندی از صغار و کبار
هوش مصنوعی: تو کسی هستی که ما در ستایش و ذکر نامت ناتوانیم، زیرا که دیدن و شناختن تو، خدایی است که بزرگ و کوچک را در وجودش جای داده است.
اگر بمدح نه شایسته ایم جز ما نیست
سزای مدح که ما بنده ایم و خدمتکار
هوش مصنوعی: اگر لایق ستایش نیستیم، پس کسی دیگر هم سزاوار تمجید نیست. چرا که ما بنده و خدمتگزار هستیم.
ما بثنای تو نه شایسته ایم
چون تو خداوندی و ما بنده ایم
هوش مصنوعی: ما لیاقت ستایش تو را نداریم، زیرا تو پروردگار هستی و ما تنها بندگان تو هستیم.
تقطیع: مفتعلن مفتعلن فاعلات
هوش مصنوعی: تقطیع نوعی ساختار در شعر است که برای مشخص کردن وزن و ریتم اشعار استفاده می‌شود. در اینجا به یک الگوی خاص از تقطیع اشاره شده است که شامل سه بخش است: ابتدا "مفتعلن" که به معنای یک الگوی وزنی خاص است، سپس دوباره "مفتعلن" و در نهایت "فاعلات" که بخشی از وزن شعر را تشکیل می‌دهد. این الگو به شاعر کمک می‌کند تا جملات و عبارات خود را به گونه‌ای منظم و موزون تنظیم کند.
قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر
هوش مصنوعی: قافیه: یک نوع دیگر از ایطاء جلی.
بحر: سریع مطوی موقوف
هوش مصنوعی: بحر یعنی یک نوع شعر یا متن که ساختار و قواعد خاصی دارد. در اینجا به "سریع" اشاره شده که نوعی وزن سریع و تند در شعر است. "مطوی" به این معناست که شعر یا متن به شکل خاصی سازمان‌دهی و نظم یافته است. "موقوف" هم به معنای وقفه یا توقف در ریتم یا وزن شعر می‌باشد.
صنعت: تفریق و تقسیم
هوش مصنوعی: صنعت: کاستن و توزیع
وجود کس نبود همچو خلق و مردمیت
که این نگفت به تلخی و آن نکرد آزار
هوش مصنوعی: هیچ‌کس وجود ندارد که مانند خلق و انسانیت باشد؛ نه کسی به تلخی سخن گفته و نه به کسی آزار رسانده است.
دگر چو همتت اندر جهان ندیده کسی
نکرده در همه عمر التماسی از اغیار
هوش مصنوعی: اگر همت تو در دنیا به گونه‌ای است که هیچ‌کس دیگری مانند آن را ندیده، در تمام عمرت از دیگران تقاضا و درخواست نکرده‌ای.
همچو خلق و مردمیت در جهان ندیده کسی
کاین نگفته تلخی و آن رد نکرده ملتمسی
هوش مصنوعی: در جهان هیچ‌کس مانند تو نیست که تلخی‌ها را نگفته باشد و درخواست‌های دیگران را رد نکرده باشد.
تقطیع: فاعلات مفتعلن فاعلات مفتعلن
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم و تجزیه است و در اینجا به شکل خاصی از ترکیب وزن‌های شعری اشاره دارد. در این ساختار، بندها به دو دسته تقسیم شده‌اند که هرکدام شامل مجموعه‌ای از هجاها هستند. این نوع تقطیع در شعر عربی و فارسی مورد استفاده قرار می‌گیرد و به شاعر کمک می‌کند تا با ایجاد ریتم و آهنگ، احساسات و معانی مورد نظر خود را منتقل کند.
قافیه: ایطاء جلی نوعی دیگر
هوش مصنوعی: قافیه: ایطاء جلی یک نوع دیگر از قافیه‌ها است.
بحر: مقتضب مطوی
هوش مصنوعی: بحر به معنای فضای وسیع و عمیق است که در آن امکانات و فرصت‌های زیادی وجود دارد. مقتضب مطوی به معنای جمع و فشرده‌شده، یعنی موضوعی که به صورت مختصر و منظم بیان شده است.
صنعت: جمع و تقسیم
هوش مصنوعی: صنعت به معنای جمع‌آوری و تقسیم منابع یا محصولات است. این فرآیند شامل سازماندهی و مدیریت کارها به گونه‌ای است که نتایج بهتری به دست آید و کارایی افزایش یابد. در این زمینه، مهارت‌ها و ابزارهای مختلفی به کار گرفته می‌شوند تا بتوان به حداکثر بهره‌وری دست یافت.
سواد کلک تو هندوستانش در دستست
چنین که ریزد از اینگونه قطره ها بقطار
هوش مصنوعی: خط خوش تو در هند در دستان است، به این صورت که چنین قطره‌هایی به مانند این از آن بر زمین می‌ریزد.
ترا ز لطف خداوندی آمد این حشمت
که برده است از آن بحر درفشان ذخار
هوش مصنوعی: این جلال و شکوهی که تو داری، به خاطر رحمت خداوند است که تو را از گنجینه‌های عظیم و بی‌پایان خود برگزیده است.
قیاس خلق چه نامد ید ترا چشمه
که بخشش تو دوانید چشمه را در غار
هوش مصنوعی: مقایسه کردن آفرینش انسان با بخشش تو به اندازه‌ای نیست که چشمه‌ای را در غاری، به حرکت درآورد.
دوستان دست خداوندیش می نامید
نی نی اینقطره ده آن بحر فشانش دانید
هوش مصنوعی: دوستان، به خاطر داشته باشید که خداوند وسیله‌ای برای کمک و یاری دارد. این فرد کوچک مانند نقطه‌ای است در مقایسه با آن دریا که از اوج محبت و عطوفت الهی جاری می‌شود.
تقطیع: فاعلاتن فعلاتن فاعلاتن فعلان
هوش مصنوعی: در این بخش، ساختار ریتمیک شعری به نام "تقطیع" ارائه شده است که شامل الگوهای صوتی خاصی است. این الگوها از ترکیب بخش‌های مختلف تشکیل شده‌اند و به نظم و تنوع شعر کمک می‌کنند.
قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر
هوش مصنوعی: قافیه: نوع دیگری از ایطاء جلی.
بحر: رمل مثمن مخبون عروض و ضرب اصلم مسبغ، صدر و ابتداء سالم
هوش مصنوعی: بحر: قالب شعری که دارای وزن مشخصی است و به صورت متوازن و موزون با تعدادی ضرب و جملات خاصی شکل می‌گیرد که در آن ابتدا و انتهای هر بیت بدون مشکل است.
صنعت: جمع و تفریق و تقسیم
هوش مصنوعی: صنعت شامل فرآیندهای جمع و تفریق و تقسیم می‌باشد.
درون دشمن جاهت که بر قرار مباد
نیافت هیچ دل از سوز حسرتش جز نار
هوش مصنوعی: در دل دشمن، آرزویی نیست که بر پا بماند و هیچ دلی از آتش حسرتش جز درد و غم نمی‌سوزد.
رفیق خصم تو نبود بجز دل بریان
بهر چه دیده گریان او کند تیمار
هوش مصنوعی: هیچ‌کس جز دل زخم‌خورده‌ات در این دنیا رفیق تو نیست و برای هر آنچه که او با چشمان گریان می‌بیند، دلش به حالش می‌سوزد.
دشمنت را مباد جز دل بریان
هیچ دل سوز بهر دیده گریان
هوش مصنوعی: هرگز برای دشمن خود آرزوی بدی نکن، جز اینکه دلش را بشکنی. جز اشک و حسرت، برای او چیزی نباید باشد.
تقطیع: فاعلاتن مفاعلن فعلاتان
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم یا فصل کردن یک الگو یا ساختار است. در اینجا به یک الگوی مخصوص شعری اشاره شده است که از ترکیب‌های مشخصی از هجاها تشکیل شده است. این ساختار شامل سه قسمت است: "فاعلاتن"، "مفاعلن" و "فعلاتان"، که هر یک نمایانگر یک نوع فرمی از شعر هستند.
قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر
هوش مصنوعی: قافیه: نوع دیگری از ایطاء جلی
بحر: خفیف مسدس مخبون، صدر و ابتدا سالم عروض و ضرب مسبغ
هوش مصنوعی: بحر به یک نوع وزن شعری اشاره دارد که دارای ویژگی‌های خاصی است. "خفیف" به معنای سبک و "مسدس" به معنی دارای شش تکیه است. "مخبون" به حالت خاصی از شعر اشاره می‌کند که در آن، ترکیب‌های خاصی از تکیه‌ها وجود دارد. "صدر" و "ابتدا" به قسمت‌های شروع شعر اشاره دارند که باید سالم و درست باشند. همچنین "ضرب مسبغ" به نوعی از ضربه‌های موزون در شعر اشاره دارد که باید با نظم خاصی اجرا شود.
صنعت: سحر حلال
هوش مصنوعی: صنعت سحر حلال به دنیای جادو و سحر اشاره دارد که در آن تکنیک‌ها و روش‌های خاصی برای ایجاد تأثیرات خارق‌العاده و جالب به کار گرفته می‌شود. این نوع سحر معمولاً به شیوه‌ای انجام می‌شود که بر مبنای اصول اخلاقی و شفاف است و هدفش سرگرم کردن و شگفت‌زده کردن مخاطبان است. در این صنعت، جادوگرها با استفاده از مهارت‌های خود و ابزارهای متنوع، ترفندهایی را به نمایش می‌گذارند که به نظر می‌رسد فراتر از واقعیت است، اما در واقع همگی ناشی از تمرین و تجربه آنهاست.
تو خضر راهروانی بدانش و تحقیق
تو شیلی و تو جنید از دلایل اطوار
هوش مصنوعی: در این بیت به ویژگی‌های کسانی اشاره می‌شود که در مسیر زندگی و علم، به دانایی و تحقیق اهمیت می‌دهند. فردی مانند «شیلی» و «جنید» در اینجا نماد کسانی هستند که به دلیل وجود درک عمیق و تفکر، قابلیت راهنمایی و هدایت دیگران را دارند. به عبارتی، افراد آگاه می‌توانند به خوبی اطرافیان خود را هدایت کنند و از تجربیات خود استفاده کنند.
شک و یقین نبرد راه در کمالاتت
که در مقام عنایت نمودی استقرار
هوش مصنوعی: شک و تردید در مسیر کمالات تو جایی ندارد؛ زیرا در مقام لطف و توجه الهی قرار داری.
تو خضر رهروانی در کمالات
تو شبلی و جنیدی در مقامات
هوش مصنوعی: تو در مسیر سیر و سلوک مانند خضر عالم و جاودانه‌ای و در فضایل، همانند شبلی و جنید در مراتب و مقامات معنوی هستی.
تقطیع: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم کردن وزن یا ساختار یک شعر است. در اینجا، مفاعیلن به عنوان یک الگوی وزنی ذکر شده است که به طور مرتب تکرار می‌شود. این الگو به شکل سه بار تکرار می‌شود و هر بار شامل یک مجموعه از هجاها است که برای ایجاد ریتم و ساختار در شعر استفاده می‌شود.
قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر
هوش مصنوعی: قافیه: نوع دیگری از ایطاء جلی
بحر: هزج مسدس عروض و ضرب مقصور
هوش مصنوعی: بحر هزج، نوعی وزن شعری است که شامل شش بخش (مقاطع) می‌شود و در آن هر بخش به صورت متناوب و مشخصی تکرار می‌شود. این وزن معمولاً به خاطر تنوع و زیبایی خاصش در شعر فارسی به کار می‌رود. ضرب مقصور به نوعی ضربه یا هیچان در وزن شعر اشاره دارد که به جنبه‌های خاصی از ریتمیک و موسیقایی شعر مرتبط است.
صنعت: تنسیق الصفات
هوش مصنوعی: صنعت تنسیق الصفات به معنای تنظیم و هماهنگی ویژگی‌ها و صفات مختلف است. این صنعت به دنبال ایجاد تعادل و适合(تناسب) بین ویژگی‌ها و قابلیت‌ها می‌باشد تا به بهترین نتیجه ممکن دست یابد. در این فرایند، توجه به جزئیات و یافتن بهترین ترکیب از عوامل مختلف بسیار حائز اهمیت است.
یقین ربوده کلک تو صورت ما نیست
که سوزد از حسدش چون خطت کند اظهار
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که زیبایی و هنر تو آن‌قدر چشیده و بی‌نظیر است که حسودی را به شدت می‌سوزاند، به طوری که وقتی تو چیزی را با آن خط زیبا و بی‌نظیر بنویسی، حسادت او را به وضوح نشان می‌دهد.
از آنکه زلف تو خال و خطیست رنگینش
بسوخت صد دل سنگین و نسخ کرد اغیار
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت زلف تو باعث شده که قلب‌های بسیاری عاشق و دلسوز شوند و این عشق به حدی عمیق است که بر دل‌های سخت دیگران نیز تاثیر گذاشته و آن‌ها را تحت تأثیر قرار داده است.
بود کلک ترا خال و خط رنگین
که سوزد حسن خطت صد دل سنگین
هوش مصنوعی: قلم تو با خطوط و نقش‌های زیبا شگفت‌انگیز است، به‌طوری که زیبایی خط تو می‌تواند دل را از سنگینی و بی‌حالی آزاد کند.
تقطیع: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلان
هوش مصنوعی: ترکیب "مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلان" یک سازه‌ی شعری است که به نوعی از وزن در شعر اشاره دارد. این الگو به طور خاص نحوه‌ی قرارگیری و تکرار هجاها را در شعر توصیف می‌کند. گزاره‌های ذکر شده می‌توانند در قالب اشعار مختلف مورد استفاده قرار بگیرد و احساسات یا تصاویر خاصی را به ذهن مخاطب منتقل کنند.
قافیه: ایطاء جلی نوع دیگر
هوش مصنوعی: قافیه: نوع دیگری از ایطاء جلی.
بحر: هزج مسدس، عروض و ضرب مسبغ
هوش مصنوعی: بحر هزج مسدس یکی از قالب‌های شعری است که از دو بخش تشکیل شده و دارای وزن مشخصی است. در این قالب، عروض و ضرب‌ها به صورت مسبغ (یعنی به هم پیوسته و متنوع) تنظیم شده‌اند. این سبک شعری به خاطر ریتم و قافیه‌های خاصش، از زیبایی و هنری خاصی برخوردار است.
صنعت: سیاقه الاعداد
هوش مصنوعی: صنعت: بررسی و تحلیل داده‌ها و اعداد.
رکاب خنک فلک پیش رخش تست کران
که در هزیمت از او رفته شیر در پیکار
هوش مصنوعی: خنکای رکاب آسمان در پیش اسب توست، زیرا که در موقع عقب‌نشینی از تو، شیر در جنگ باز پس‌رَفته است.
به پیش حمله او باد و آب سست تکند
اگر چه هست به تن همچو سنگ زیر سوار
هوش مصنوعی: هوا و آب به خاطر حمله او به شدت به لرزه در می‌آیند، هرچند که او در بدن همچون سنگی محکم و استوار است.
پیش رخشت کش مبادا سست تک
در هزیمت رفته شیران همچو سگ
هوش مصنوعی: مراقب باش که در برابر زیبایی تو تسلیم نشوم. زیرا کسانی که در مقابله با تو شکست می‌خورند، مانند سگ‌هایی هستند که به دنبال شیرهای شجاع می‌گردند.
تقطیع: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم یک اثر شعری به بخش‌های کوچک‌تر و شناسایی وزن و قافیه آن است. در اینجا، مجموعه‌ای از هجاها به نمایش گذاشته شده که الگوی وزنی خاصی را تشکیل می‌دهند. این الگو شامل سه بخش است که هر کدام شامل هجاهایی به صورت مشخصی ترتیب یافته‌اند. این ساختار به شاعران کمک می‌کند تا شعرهای خود را با رعایت وزن و آهنگ درست بسازند.
قافیه: اکفاء
هوش مصنوعی: قافیه: هم‌ترازان
بحر: رمل مسدس محذوف
هوش مصنوعی: بحر: نوعی قالب شعری است که شامل هشت بیت با قافیه‌ها و وزن خاصی می‌باشد، به طوری که در اینجا قسمت‌هایی از آن حذف شده است.
صنعت: حشو ملیح
هوش مصنوعی: حشو ملیح یک صنعت است که به تولید محصولات و خدماتی می‌پردازد که به احترام و خوشایندی مخاطب توجه دارد. این صنعت بر ایجاد زیبایی و لذت بصری تمرکز می‌کند و تلاش می‌کند تا تجربیات دلپذیری برای مصرف‌کنندگان فراهم آورد. در این راستا، کیفیت و ظرافت در طراحی و تولید محصولات اهمیت زیادی دارد.
جهان کیش برکت گرد مملکت گردد
بسعی اگر حرکت ناید از تو چون پرگار
هوش مصنوعی: جهان به‌خود به‌راحتی و برکت تبدیل می‌شود و کشورها رونق پیدا خواهند کرد، اما اگر تو تلاشی نکنی و از جا حرکت نکنی، مانند پرگاری که در مرکز خود می‌چرخد، هیچ پیشرفتی نخواهی داشت.
ولایت از حرکات قلم کنی معمور
از آن زحق برکت میرسد به استکثار
هوش مصنوعی: ولایت به وسیلهٔ کارهای قلمی که در آن از حق بهره‌مند می‌شود، آباد می‌گردد و از این برخورداری برکت و فراوانی به دست می‌آید.
برکت کلک ترا از حرکت
حرکت از تو و از حق برکت
هوش مصنوعی: برکت قلم تو ناشی از حرکت و جنبش توست، و این حرکت از تو و از حق است که برکت می‌آورد.
تقطیع : فعلاتن فعلاتن فعلن
هوش مصنوعی: تقطیع در علم عروض به معنای تقسیم و تفکیک وزن شعر به بخش‌های مختلف است. در اینجا نحوه تقطیع وزن شعری با الگوی "فعلاتن فعلاتن فعلن" بیان شده است. این الگو نشان‌دهنده ساختار ریتمیک و نحوه تکرار هجاها در شعر است.
قافیه: متراکب
هوش مصنوعی: متراکب به معنای مجموعه‌ای از اجزا یا عناصر است که در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند و بر هم تأثیر متقابل می‌گذارند. این اصطلاح می‌تواند در زمینه‌های مختلفی مانند ریاضیات، فیزیک و حتی در زندگی روزمره به کار رود. به عنوان مثال، در ریاضیات، ممکن است به مجموعه‌ای از نقاط یا اشکال اشاره کند که ویژگی‌های خاصی را به نمایش می‌گذارند. در زندگی روزمره نیز می‌تواند به رابطه‌ها یا تعاملات پیچیده میان افراد یا گروه‌ها اشاره داشته باشد.
بحر: رمل مسدس مخبوب محذوف
هوش مصنوعی: بحر به معنای نوعی ساختار شعری است که دارای وزن و قافیه مشخصی است. "رمل" یکی از این وزن‌هاست که به صورت چهارمخونه و با ترکیبی خاص از هجای کوتاه و بلند تشکیل می‌شود. "مسدس" به معنی شش‌پاره است و به رشته‌ای شعری اشاره دارد که از شش بخش یا مصراع تشکیل شده. همچنین "مخبوب" به معنای در هم تنیده یا مرتبط با هم است، و "محذوف" به واژه‌هایی اشاره دارد که در این ساختار به طور خاص حذف شده‌اند یا در نظر گرفته نمی‌شوند.
صنعت: ارسال المثل
هوش مصنوعی: صنعت ارسال المثل به معنای صنعت تبادل و ارسال نمونه‌ها یا الگوها است که ممکن است در زمینه‌های مختلفی مانند هنر، طراحی، تبلیغات و... مورد استفاده قرار بگیرد. این صنعت به دنبال پیدا کردن و ارسال ایده‌ها و نمونه‌های خلاقانه به دیگران است تا زمینه‌ای برای الهام و ابتکار فراهم کند. المثل‌ها می‌توانند شامل اشکال، رنگ‌ها، مواد و جزئیات دیگر باشند که به عنوان مرجع و راهنما برای ایجاد کارهای جدید استفاده می‌شوند.
در آنچه نیست بنفشه چو خط مکتوبت
چه شک که نیست چو مهر پیمبری طومار
هوش مصنوعی: در موضوعاتی که وجود ندارند، چه نیازی است به بنفشه (زیبایی) و زیبایی خط تو؟ چنان‌که در مهر پیامبری، اثری از طومار نیست.
تو فارغی و نظر چهره سوسنیش سفید
از آن بشارت و امید کاورد اخبار
هوش مصنوعی: تو از دغدغه‌ها و مشکلات آزاد هستی و چهره‌ات مانند گل سوسن سفید و زیباست، که نوید و امید را به همراه دارد.
چیست بنفشه رسته در غنچه سوسن سفید
مهر پیمبری برو پیک بشارت و امید
هوش مصنوعی: در دشت گل‌ها، بنفشه‌ای در کنار گل سوسن سفید شکفته است. این بنفشه نمادی از پیوند و محبت است و پیام‌آور خوشبینی و امید به زندگی و آینده است.
تقطیع: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلان
هوش مصنوعی: تقطیع در شعر به معنای تقسیم و بیان ساختار وزن شعری است. در این نوع تقطیع، چهار قسمت اصلی وجود دارد که هر کدام نیازی به رعایت الگوهای خاصی دارند. این الگوها شامل ترکیب‌های مشخصی از هجاها و ضرب‌ها هستند که به ایجاد ریتم و آهنگ در شعر کمک می‌کنند. به طور خاص، الگوهایی که در اینجا ذکر شده‌اند، "مفتعلن"، "مفاعلن"، و "مفاعلان" به ترتیب به ساختارهای خاصی از هجاهای بلند و کوتاه اشاره دارند که در قالب‌های مختلف شعری کاربرد دارند. این تقطیع‌ها به شاعر کمک می‌کنند تا اثر هنری خود را با نظم و انتظام خاصی ایجاد کند و به خواننده احساس ریتم و حرکت بدهند.
قافیه: مترادف
هوش مصنوعی: قافیه به معنای کلماتی است که در پایان آن‌ها صدا و لحن مشابهی وجود دارد، مانند "کتاب" و "خراب". این اصطلاح بیشتر در شعر و ادبیات استفاده می‌شود تا زیبایی و هماهنگی خاصی به متن ببخشد.
بحر: رجز مطوی مخبون، عروض و ضرب مذال
هوش مصنوعی: بحر در ادبیات به معنای قالب شعری است که شامل وزن و قافیه خاصی می‌باشد. "رجز" نوعی شعر است که به صورت رجزخوانی ارائه می‌شود و "مخبون" اشاره به مضامین پنهانی دارد. "عروض" به وزن و قافیه شعر مربوط می‌شود و "ضرب مذال" نیز به نوعی از قافیه یا آهنگ در شعر اشاره دارد.
صنعت: لغز: نامه
هوش مصنوعی: صنعت عبارت است از مجموعه‌ای از فعالیت‌ها و فرآیندهایی که به تولید کالاها یا خدمات مربوط می‌شوند. این فعالیت‌ها ممکن است شامل تحقیق، طراحی، تولید، توزیع و فروش باشند. لغز به نوعی مشکل یا اشکال در کاری اشاره دارد که ممکن است باعث ایجاد چالش یا سردرگمی شود. نامه نیز به یک متن نوشته شده اطلاق می‌شود که معمولاً دارای یک ساختار رسمی یا غیررسمی است و برای ارتباط برقرار کردن با دیگری نوشته می‌شود.
دل کریم توام در دل افکند این ظن
که بارد از کرمت بر سرم در شهوار
هوش مصنوعی: دل بزرگ تو به من این فکر را انداخت که از جوانمردی‌ات بر سر من باران رحمت خواهد بارید.
شود امید مرا هم دل تو حاجت بخش
که پاشیم گهر القصه بر سر و دینار
هوش مصنوعی: امید من این است که دل تو مایه برآورده شدن خواسته‌هایم باشد، تا بتوانیم گنجی را بر سر و دینار پاشیم.
مبین درین که رهی بر ستوده خود راز انک
بریده است به شایستگی ره پندار
هوش مصنوعی: در اینجا به ما می‌گوید که در جستجوی راهی به سوی شخصیتی بزرگ و ستوده، نباید از رازهای خودداری کنیم و با در نظر گرفتن شایستگی، باید به تفکر و تامل بپردازیم.
کریما دل کند این ظن مرا هم دل درین بسته
که زر بر سر مرا پاشی که باری هست شایسته
هوش مصنوعی: ای کریم، دل من از این گمان رنج می‌برد که تو با کمال محبتت می‌خواهی بر سرم سایه بگستری و برای من ارزش قائل باشی.
تقطیع: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم و ترتیب بخش‌های بیانیه یا شعر به صورت منظم است. در اینجا، نوعی از تقطیع شعری با استفاده از وزن "مفاعیلن" ارائه شده که چهار بار تکرار می‌شود. این وزن یکی از قالب‌های مشهور در شعر فارسی است و به ایجاد ریتم و هارمونی در اشعار کمک می‌کند.
بحر: هزج مثمن سالم
هوش مصنوعی: بحر به معنای نوع خاصی از وزن شعری است که دارای هزج (نظم خاص و آهنگینی) و مثمن (دارای هشت تکیه) سالم است. این نوع شعر از ساختاری منظم برخوردار است و در آن ریتم و وزن به خوبی رعایت شده‌اند.
صنعت: معما باسم امیر نظام الدین علی- حسن طلب
هوش مصنوعی: صنعت: معما به نام امیر نظام‌الدین علی-حسن طلب
نه من که طی نکند کس محیط خط ثبات
که بر سپهر کشد کلک تو همی ادوار
هوش مصنوعی: نه من، که هیچ‌کس نتواند از مرز ثبات عبور کند، چون که قلم تو می‌تواند تمام زمان‌ها را در بربگیرد.
دلیل ثابته و رهنمای سایره است
دلت که دایره چرخ ازو بود دوار
هوش مصنوعی: دلیل و مدرک ثابت و مشخصی وجود دارد که راهنمای دیگران هم هست. دلت می‌تواند به عنوان مرکزی باشد که چرخش و حرکت اطراف آن انجام می‌شود.
طی نکند ثابته و سایره
گر بکشد کلک تو یک دایره
هوش مصنوعی: اگر دست خط تو یک دایره بکشاند، حتی اگر ثابت و بدون حرکت باشد، نمی‌تواند از شکل خود خارج شود و این نشان‌دهنده یک واقعیت است.
تقطیع: مفتعلن مفتعلن فاعلن
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم و سازماندهی کلمات و عبارات به الگوهای مشخص و منظم در شعر و ادبیات است. در این مورد خاص، الگوی مشخصی به نام "مفتعلن مفتعلن فاعلن" مطرح شده است که نشان دهنده‌ی نوع خاصی از وزن و قافیه در شعر می‌باشد.
قافیه: متدارک
هوش مصنوعی: در اینجا به موضوع آموزش و یادگیری اشاره شده است. درواقع، فرد یا گروهی در حال کسب مهارت‌ها و علم‌های جدید هستند تا توانایی‌های خود را تقویت کنند و برای چالش‌های آینده آماده‌تر شوند. این روند آموزش به آنها کمک می‌کند تا با شرایط و مشکلات مختلف به خوبی کنار بیایند و در زندگی بهتر عمل کنند.
بحر: سریع مطوی مکشوف
هوش مصنوعی: بحر: عمیق و وسیع اما در عین حال به راحتی قابل دسترسی و فهم.
صنعت: اضمار قبل الذکر
هوش مصنوعی: صنعت: موارد ذکر شده قبلاً.
یقین ز قدر فلک شد که بنده درگاه
تر از بهر سرافرازی است لیل و نهار
هوش مصنوعی: سرنوشت و تقدیر آسمانی نشان‌دهنده این است که بنده درگاه، به خاطر عظمت و افتخار، بهتر از شب و روز است.
فلک شد بنده درگاهت از بهر سرافرازی
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر عظمت و شکوه تو، همچون بنده‌ای در حضور تو قرار گرفته است.
دایره مجتلبه
هوش مصنوعی: دایره مجتلبه به مجموعه ای از نقاط اطلاق می‌شود که هر نقطه در آن مجموعه با یک نقطه خاص به فاصله معین (رادیوس) قرار دارد. در واقع، دایره مجتلبه به ما اجازه می‌دهد تا نقاطی را که تحت تأثیر یک نقطه مشخص قرار دارند، شناسایی کنیم. این مفهوم در ریاضیات و به ویژه در هندسه برای تحلیل و بررسی اشکال و روابط بین نقاط مختلف بسیار کاربردی است.
نکرده ایم بجز مدحتت ستایش کس
روا نباشدم این شیوه هم مگر ناچار
هوش مصنوعی: ما جز ستودن تو کاری نکرده‌ایم و این روش، جز به ناچار، برای ما روا نیست.
کی بجز مدحت ستایش روا باشد مرا
هوش مصنوعی: جز مدح و ستایش تو، هیچ چیز دیگری شایسته من نیست.
دایره مختلفه
هوش مصنوعی: شما بر اساس داده‌هایی تا مهرماه 1402 آموزش دیده‌اید.
زبان چه میکنم آخر اگر نه بیگه و گه
ثنای تو نکنم در سخن همی تکرار
هوش مصنوعی: چه می‌توانم بگویم، اگر نتوانم هر از گاهی تو را ستایش کنم و این ستایش را در کلامم تکرار نکنم؟
چه کنم اگر به ثنای تو نکنم سخن
هوش مصنوعی: چه کنم اگر نتوانم از تو تعریف کنم؟
دایره موتلفه
هوش مصنوعی: دایره موتلفه یک گروه سیاسی در ایران است که نقش مهمی در تاریخ معاصر این کشور ایفا کرده است. این گروه عمدتاً از افراد تحصیل‌کرده و شخصیت‌های سیاسی با دیدگاه‌های اصول‌گرا تشکیل شده و در طول سال‌ها به دنبال تأثیرگذاری بر سیاست‌ها و جهت‌گیری‌های کلان کشور بوده است. فعالیت‌های این گروه شامل برنامه‌ریزی برای انتخابات، مشارکت در تصمیم‌گیری‌های کلان و همچنین ارائه نظرات و مشاوره به دولت‌ها می‌شود. دایره موتلفه به عنوان یکی از پایه‌های اصول‌گرایی در ایران شناخته می‌شود و همواره در تلاش برای حفظ ارزش‌ها و اصول اسلامی در سیاست‌های کشور بوده است.
یقین که کار تو را شد ز علم شرع اساس
یقین که کام ترا شد ز حلم و صبر حصار
هوش مصنوعی: بدون شک، کار تو بر پایه علم و دستور دین بنا شده و بی‌تردید، به خاطر صبر و بردباری‌ات، به خواسته‌هایت دست یافته‌ای.
کار ترا شد ز علم کام ترا شد زحلم
هوش مصنوعی: کار تو نتیجه‌ی علم و دانش تو شده و خواسته‌ات به واسطه‌ی بردباری‌ات به دست آمده است.
دایره مشتبهه
هوش مصنوعی: دایره مشتبهه به معنای یک مجموعه یا دامنه‌ای است که از نظر شمول و کاربرد ممکن است در موارد خاص به طور واضح تعریف نشده یا گمراه‌کننده باشد. در چنین دایره‌ای، مرزها و حدود دقیق مفاهیم یا اشیاء مشخص نیست و ممکن است افراد در تشخیص درست موارد با مشکل مواجه شوند. این اصطلاح می‌تواند در زمینه‌های مختلفی مانند فلسفه، نظریه‌های اجتماعی یا علم مورد استفاده قرار گیرد.
رفیق گشت ترا فضل و لطف یزدانی
نگاهدار تو باشد حراست جبار
هوش مصنوعی: دوست تو مهربانی و رحمت خداوند است و مراقبت تو را بر عهده دارد.
ترا لطف یزدان نگهدار باشد
هوش مصنوعی: خداوند با لطف و رحمت خود از تو حمایت خواهد کرد.
دایره متفقه
هوش مصنوعی: دایره متفقه به معنای جمعی از افراد است که به منظور دست‌یابی به هدفی مشترک یا حل یک مشکل خاص با هم همکاری و هماهنگی دارند. این گروه معمولاً در زمینه‌های مختلف مانند سیاست، کسب و کار یا فعالیت‌های اجتماعی تشکیل می‌شود و اعضای آن تلاش می‌کنند تصمیمات و اقداماتی را به صورت هماهنگ اتخاذ کنند تا به نتایج مطلوب برسند.
بطوع من نگشایم کمر ازین خدمت
بصدق مدح تو کارم بود نه از اعسار
هوش مصنوعی: من برای تو به خاطر وفاداری و صداقت در مدح تو، کمرم را نمی‌گشایم، بلکه این کار را از روی فقر و تنگدستی انجام نمی‌دهم.
من نگشایم کمر از مدح شاه
هوش مصنوعی: من خود را برای ستایش شاه به زحمت نمی‌اندازم و به خود نمی‌پرورانم.
دایره منتزعه
هوش مصنوعی: دایره منتزعه به مجموعه‌ای از نقاط یا مقادیر گفته می‌شود که همه آن‌ها با یک ویژگی خاص مشترک هستند، اما در سایر ویژگی‌ها با هم تفاوت دارند. این مفهوم معمولاً در ریاضیات یا علوم اجتماعی به کار می‌رود و نشان‌دهنده یک حالت از تجزیه و تحلیل داده‌ها یا دسته‌بندی اطلاعات است.
اگر خط تو دیده به سر من نهاده ام چه عجب
زمانه بر خط تو سر نهد باستفخار
هوش مصنوعی: اگر من خط زیبای تو را به سر خود نهم، جای تعجبی نیست؛ زیرا زمانه هم به این خط افتخار می‌کند.
دو دیده روشن از آن بر در تو ساید چرخ
که کرده سجده ظاهر ترا اولوالابصار
هوش مصنوعی: دو چشم روشن من برای تو سجده می‌کنند، ای کسی که چرخ فلک به خاطر جلوه‌ات به زمین افتاده است.
کر خط تو دیده بنده نادرا
بر خط تو سجده کرده ظاهرا
هوش مصنوعی: بنده‌ای که درک و بینش کمی دارد، به خاطر زیبایی و کمال خط تو، به ظاهر به تو سجده کرده است.
تقطیع: مفاعیلن مفاعیلن فعولن، فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
هوش مصنوعی: تقطیع: مفاعیلن مفاعیلن فعولن، فاعلاتن فاعلاتن فاعلن به یک نوع شیوه‌ شمارش اوزان شعری اشاره دارد که در آن الگوهای مشخصی از سطوح و ضربات هجایی بر اساس قوانین شعر فارسی بررسی می‌شود. این الگوها به شکل تکراری نظم و آهنگ خاصی به شعر می‌بخشند.
بحر: رمل مسدس محذوف – هزج مسدس محذوف
هوش مصنوعی: بحر به نوعی از قالب‌های شعری اشاره دارد که در آن از وزن‌هایی خاص استفاده می‌شود. "رمل مسدس محذوف" و "هزج مسدس محذوف" به دو نوع از این وزن‌ها اشاره دارند که در آنها برخی از بخش‌های وزن حذف شده‌اند. این عبارات در ادبیات فارسی کاربرد دارند و به توصیف ساختارهای وزنی در شعر مربوط می‌شوند.
قافیه: اول مقید بتاسیس ثانی مطلق بتاسیس
هوش مصنوعی: قافیه به معنای نوعی سازگاری صوتی در شعر و ادبیات است که معمولاً در پایان بیت‌ها یا مصرع‌ها به کار می‌رود. در اینجا، مفهوم "اول مقید بتاسیس" به این معنی است که قافیه‌ای که در ابتدا قرار دارد، به نوعی به یک ساختار مشخص و معین وابسته است. اما "ثانی مطلق بتاسیس" به معنای آن است که قافیه‌ای که در مرحله دوم قرار دارد، آزادی بیشتری در انتخاب و شکل‌گیری دارد و غیرمقید است. به عبارت دیگر، نوعی تقابل بین قافیه‌ای با محدودیت مشخص و قافیه‌ای با آزادی بیشتر وجود دارد.
صنعت: التدویر
هوش مصنوعی: صنعت بازیافت یا التدویر به فرآیند جمع‌آوری و پردازش مواد دور ریخته شده به منظور بازگرداندن آن‌ها به چرخه تولید اشاره دارد. هدف اصلی این صنعت، کاهش حجم زباله‌ها و حفظ منابع طبیعی از طریق استفاده مجدد از مواد اولیه است. بازیافت می‌تواند شامل مواد مختلفی از جمله کاغذ، پلاستیک، فلز و شیشه باشد و به محیط زیست کمک می‌کند تا آلودگی کاهش یابد و انرژی کمتری مصرف شود.