شمارهٔ ۸۲
آگه ز درد خسته عشق بتان کسیست
کو خود ز درد عشق بود خسته و ضعیف
بیمار عشق را ز فغان جان به لب رسید
بی درد را خیال که نی میزند حریف
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آگه ز درد خسته عشق بتان کسیست
کو خود ز درد عشق بود خسته و ضعیف
هوش مصنوعی: کسی که از درد عشق معشوقان خبر دارد، خود نیز از همین درد رنج میکشد و ضعیف شده است.
بیمار عشق را ز فغان جان به لب رسید
بی درد را خیال که نی میزند حریف
هوش مصنوعی: محبت میتواند به قدری انسان را تحت تأثیر قرار دهد که حالش بد شود و زندگیاش مختل گردد. در اینجا، کسی که به شدت درگیر عشق و احساسات خود است، به نقطهای رسیده که دیگر نمیتواند بیشتر از این تحمل کند. در عوض، کسی که حالش خوب است، تصور میکند که از لذتهای زندگی بیبهره است و در کیفیت رابطهاش احساس کمبود میکند.