گنجور

شمارهٔ ۸

کسی که سر بدر آرد ز روزن هستی
نگاه کن بدو نیکش که هر دو موجودست
گر آفتاب سعات برو نظر نظر دارد
همیشه همدم اقبال و بخت مسعودست
وگر ز پرتو خورشید بخت شد محروم
چو سایه تا بابد تیره روز و مردودست
مکوش بیهده راضی بقسمت خود باش
که قسمت ازلی هر چه شد همان بودست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کسی که سر بدر آرد ز روزن هستی
نگاه کن بدو نیکش که هر دو موجودست
هوش مصنوعی: کسی که از پنجره‌ی وجود به بیرون می‌نگرد، به او خوب نگاه کن، زیرا هم او و هم آنچه می‌بیند، هر دو وجود دارند.
گر آفتاب سعات برو نظر نظر دارد
همیشه همدم اقبال و بخت مسعودست
هوش مصنوعی: اگر خورشید سعادت به او نگاه کند، همیشه همراه خوشبختی و بخت خوب خواهد بود.
وگر ز پرتو خورشید بخت شد محروم
چو سایه تا بابد تیره روز و مردودست
هوش مصنوعی: اگر کسی از نور خورشید خوشبختی محروم باشد، مانند سایه‌ای است که همیشه در تاریکی و ناامیدی زندگی می‌کند.
مکوش بیهده راضی بقسمت خود باش
که قسمت ازلی هر چه شد همان بودست
هوش مصنوعی: زیاد تلاش نکن تا رضایت را از سرنوشت بگیری، چرا که تقدیر از پیش تعیین شده است و هر آنچه که باید رخ دهد، همان خواهد بود.