شمارهٔ ۶۶
اینهمه جانی که مسکین کوهکن در عشق کند
وینهمه سعیی که او برد از پی شیرین که برد
خسروست از لعل شیرین مست و او مخمور غم
جان سکندر کند و آب زندگانی خضر خورد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اینهمه جانی که مسکین کوهکن در عشق کند
وینهمه سعیی که او برد از پی شیرین که برد
هوش مصنوعی: در اینجا به تلاش و عشق یک کوهکن اشاره میشود که با تمام وجود برای به دست آوردن محبت معشوقش (که در اینجا به شیرین تشبیه شده) زحمت میکشد. این تلاش و کوشش بیپایان او نشاندهنده عاطفه و اشتیاق عمیق اوست.
خسروست از لعل شیرین مست و او مخمور غم
جان سکندر کند و آب زندگانی خضر خورد
هوش مصنوعی: خسرو به خاطر زیبایی لعل او مست و سرمست است و او با غم جان، سکندر را هم تحت تاثیر قرار میدهد و آب حیات خضر را مینوشد.