شمارهٔ ۱۰
مرا زمانه بسوزد بداغ غم تا چند
که چشم روشنم از دود داغ تاریک است
چراغ آه تو اهلی جهان کند روشن
ولی چه سود که پای چراغ تاریک است
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا زمانه بسوزد بداغ غم تا چند
که چشم روشنم از دود داغ تاریک است
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که زمانه به شدت مرا آزار میدهد و داغ غم را به جانم میزند. تا کی باید تحمل کنم در حالی که روشنایی چشمم تحت تأثیر غم و غصه، تاریک شده است؟
چراغ آه تو اهلی جهان کند روشن
ولی چه سود که پای چراغ تاریک است
هوش مصنوعی: آه و ناله تو میتواند دنیای اطراف را روشن کند، اما چه فایدهای دارد وقتی که سایههای غم و تاریکی همچنان وجود دارند؟