شمارهٔ ۹۸۸
می ده که بی غبار غمی از جهان روم
آلوده دل مباد کزین خاکدان روم
خلق جهان بگریه من خنده گر زنند
طوفان شود ز گریه گهی کز جهان روم
تا زنده ام چو شمع ندانند قدر من
قدر من آنگه است که من از میان روم
تا دل ز من ربود سگ آستان او
هرگز دلم نداد کز آن آستان روم
آن آفتاب حسن کجا سر نهد بمن
گر زیر پا نهم سر و بر آسمان روم
گشتم غبار ره که به شبگیر تا صبا
شبها بکوی دوست ز دشمن نهان روم
اهلی اگر بباغ جنان ساقیم نه اوست
دوزخ از آن به ام که بباغ جنان روم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
می ده که بی غبار غمی از جهان روم
آلوده دل مباد کزین خاکدان روم
هوش مصنوعی: به من شرابی بده که بدون دلشوره و نگرانی از این دنیا بروم. دل آلوده و غمگین نشوم؛ از این دنیای مادی و فانی بروم.
خلق جهان بگریه من خنده گر زنند
طوفان شود ز گریه گهی کز جهان روم
هوش مصنوعی: اگر مردم دنیا به جای خنده، از روی درد و غم اشک بریزند، دنیا به هم میریزد و طوفانی به پا خواهد شد. این در حالی است که من در فکر رفتن از این جهان هستم.
تا زنده ام چو شمع ندانند قدر من
قدر من آنگه است که من از میان روم
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندهام، مانند شمعی هستم که ارزش و اهمیت من را نمیدانند. ارزش واقعی من زمانی شناخته میشود که از بین بروم.
تا دل ز من ربود سگ آستان او
هرگز دلم نداد کز آن آستان روم
هوش مصنوعی: تا وقتی که دل من را آن سگ درگاه او دزدید، هرگز دلم نخواست که از آن درگاه دور شوم.
آن آفتاب حسن کجا سر نهد بمن
گر زیر پا نهم سر و بر آسمان روم
هوش مصنوعی: اگر آن خورشید زیبایی را از خود دور کنم و زیر پای خود بگذارم، میتوانم به آسمان سفر کنم و در آنجا بمانم.
گشتم غبار ره که به شبگیر تا صبا
شبها بکوی دوست ز دشمن نهان روم
هوش مصنوعی: من به گرد و خاک راه رفتم تا صبح، شبها به سوی دوست بروم و از دشمنان پنهان شوم.
اهلی اگر بباغ جنان ساقیم نه اوست
دوزخ از آن به ام که بباغ جنان روم
هوش مصنوعی: اگر اهل بهشت باشید و به باغ بهشت بروید، بهتر از این است که به دوزخ برگردید.

اهلی شیرازی