گنجور

شمارهٔ ۹۸۲

گنجی چو تو در سینه به کونین چه کارم؟
مستغنی‌ام از هردو جهان من که تو دارم
چون ذره بر آنم که به خورشید رسم باز
در همت خو پست نِیَم گرچه غبارم
درمان دل از لعل تو جویند حریفان
من درد دل خود به خدا باز گذارم
چون بلبل اگر زار بگریم مکنم عیب
زاری ز غمت چون نکنم؟ عاشق زارم
جایی که بتان را سگِ خود می‌نشماری
انصاف دهم من چه سگم؟ در چه شمارم؟
در ملک دلم غم به جفا دست برآورد
وقت است که من هم به دعا دست بر آرم
اهلی ز کنار و بر خوبان نشوی سیر
هرچند من از خلق دو عالم به کنارم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گنجی چو تو در سینه به کونین چه کارم؟
مستغنی‌ام از هردو جهان من که تو دارم
هوش مصنوعی: من در دل خود گنجی دارم که هیچ چیز در دنیا برابر آن نیست. من از هر دو جهان بی‌نیازم، چرا که تو را در درون خود دارم.
چون ذره بر آنم که به خورشید رسم باز
در همت خو پست نِیَم گرچه غبارم
هوش مصنوعی: من مانند ذره‌ای هستم که آرزو دارم به خورشید برسم، اما در عزم و اراده‌ام ضعیف نخواهم بود، هرچند که پست و ناچیز به نظر می‌رسم.
درمان دل از لعل تو جویند حریفان
من درد دل خود به خدا باز گذارم
هوش مصنوعی: دوستان من برای درمان دلشان به جمال تو Seek می‌کنند، اما من مشکل و درد دل خود را به خدا می‌سپارم.
چون بلبل اگر زار بگریم مکنم عیب
زاری ز غمت چون نکنم؟ عاشق زارم
هوش مصنوعی: اگر مانند بلبل غمگین و زار بگریم، چه عیبی دارد؟ از غمت چگونه نگریم؟ من عاشق و بی‌تاب هستم.
جایی که بتان را سگِ خود می‌نشماری
انصاف دهم من چه سگم؟ در چه شمارم؟
هوش مصنوعی: در جایی که تو بت‌هایت را هم به حساب نمی‌آوری، من چه مقام و ارزشی دارم؟ اصلاً من را در چه سطحی باید در نظر بگیری؟
در ملک دلم غم به جفا دست برآورد
وقت است که من هم به دعا دست بر آرم
هوش مصنوعی: در دنیا و دل من، غم به بدی ظهور کرده است و اکنون زمان آن رسیده که من نیز به دعا و نیایش بپردازم.
اهلی ز کنار و بر خوبان نشوی سیر
هرچند من از خلق دو عالم به کنارم
هوش مصنوعی: اگر از کنار و جمع نیکوکاران دور باشی، هرگز سیر نخواهی شد، حتی اگر من از تمام انسان‌ها در این عالم دور باشم.