شمارهٔ ۹۸۰
آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم
یکدم فراغ دل به دو عالم نمیدهم
گر شاه عیب رندی من کرد حاکم است
باری منش بسلطنت جم نمیدهم
هرگز بکس نزاع ندارم بعلم و عقل
بیهوده زحمت کس و خود هم نمیدهم
کوته نظر فروخت بزر حسن عاقبت
من یوسف عزیز بدرهم نمیدهم
اهلی غم حبیب که جان تازه داردم
تا زنده ام به عیسی مریم نمیدهم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم
یکدم فراغ دل به دو عالم نمیدهم
هوش مصنوعی: من کسی هستم که به خاطر غمهای دل، لحظهای آرامش را در دو جهان به کسی نمیدهم.
گر شاه عیب رندی من کرد حاکم است
باری منش بسلطنت جم نمیدهم
هوش مصنوعی: اگر شاه به عیبهای رندی من اشاره کند، چون او حاکم است، باز هم من خود را به سلطنت جم نخواهم داد.
هرگز بکس نزاع ندارم بعلم و عقل
بیهوده زحمت کس و خود هم نمیدهم
هوش مصنوعی: هرگز با کسی جدل و بحث نمیکنم. دانایی و عقل را بیفایده به زحمت دیگران نمیگذارم و حتی برای خودم هم زحمت نمیکشم.
کوته نظر فروخت بزر حسن عاقبت
من یوسف عزیز بدرهم نمیدهم
هوش مصنوعی: افراد کوتهنظر و سطحینگر قادر به درک ارزش واقعی چیزها نیستند. من به هیچ قیمتی، حتی به بهایی اندک، به خواستههای کمارزش تن نمیدهم و ارزش خود را زیر سؤال نمیبرم.
اهلی غم حبیب که جان تازه داردم
تا زنده ام به عیسی مریم نمیدهم
هوش مصنوعی: من با غم عشق محبوبم زندگی میکنم و تا زمانی که زندهام، هرگز زندگیام را به کسی دیگری نمیدهم.

اهلی شیرازی