شمارهٔ ۹۷۸
شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم
چون روز شود سرنتهم بیخبر افتم
در پای تو گر سر فکند از تن من تیغ
برخیزم و در پای تو بار دگر افتم
مست از می شوق تو چنانم که بکویت
گر پانهم از غایت مستی بسر افتم
تا چند ببوی خوشت ای آهوی مشکین
در کوه و بیابان چو نسیم سحر افتم
پروانه وش ای شمع بتان در نظر تو
میسوزم ازین غم که مباد از نظر افتم
با شیر زدم پنجه بعشق تو و امروز
در پای سگان تو بخون جگر افتم
تا چند نشینم بدر صومعه اهلی
برخیزم و با مطرب و معشوقه در افتم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم
چون روز شود سرنتهم بیخبر افتم
هوش مصنوعی: در شبها مانند سگها در جستجوی تو کمین کرده و از تلاشم دست نمیکشم، اما زمانی که روز میشود، بیخبر و غافل از تو میمانم.
در پای تو گر سر فکند از تن من تیغ
برخیزم و در پای تو بار دگر افتم
هوش مصنوعی: اگر برای تو جانم را در راهت فدای کنم و به زمین بیفتم، دوباره برای تو سر برمیدارم و باز به خاک میافتم.
مست از می شوق تو چنانم که بکویت
گر پانهم از غایت مستی بسر افتم
هوش مصنوعی: من از عشق و شوق تو آنقدر سرمست و غرق در شادی هستم که اگر حتی با پای خود به سوی تو بیایم، ممکن است از شدت مستی به زمین بیفتم.
تا چند ببوی خوشت ای آهوی مشکین
در کوه و بیابان چو نسیم سحر افتم
هوش مصنوعی: ای آهوی زیبا که بوی خوشی داری، تا کی باید به یاد تو باشم؟ در کوه و دشت، مانند نسیم صبحگاه، جانم را تحت تأثیر خود قرار میدهی.
پروانه وش ای شمع بتان در نظر تو
میسوزم ازین غم که مباد از نظر افتم
هوش مصنوعی: ای شمع زیبا، من همچون پروانهای در پیش تو میسوزم و از این نگرانی ناراحتم که مبادا از دید تو دور شوم.
با شیر زدم پنجه بعشق تو و امروز
در پای سگان تو بخون جگر افتم
هوش مصنوعی: من با عشق تو، قدرت و شجاعت خود را به کار گرفتم، اما امروز به خاطر عشق تو در زیر پای مخالفانم و به سختی افتادهام.
تا چند نشینم بدر صومعه اهلی
برخیزم و با مطرب و معشوقه در افتم
هوش مصنوعی: چند وقت دیگر باید در این دنیای محدود بنشینم؟ تصمیم دارم برخیزم و با هنرمند و محبوبم به خوشگذرانی بپردازم.

اهلی شیرازی