شمارهٔ ۹۵۶
ما از ازل به عشق تو دیوانه زادهایم
پیش از وجود داغ تو بر دل نهادهایم
ما دردپرور غم عشقیم اگر ترا
دل دادهایم پیش جفا هم ستادهایم
اول ز هرچه هست نظر بستهایم ما
وآنگه به دوست چشم ارادت گشادهایم
ما را ز یار طالع اگر نیست چاره چیست
کز مادر زمانه بدین بخت زادهایم
اهلی ز دام عشق بسی رستهایم لیک
انبار در کمند بلایی فتادهایم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ما از ازل به عشق تو دیوانه زادهایم
پیش از وجود داغ تو بر دل نهادهایم
هوش مصنوعی: ما از زمانهای بسیار دور به خاطر عشق تو دیوانه شدهایم، و قبل از اینکه وجود تو در دل ما جایی بگیرد، عشق و دلتنگیات را در دل احساس کردهایم.
ما دردپرور غم عشقیم اگر ترا
دل دادهایم پیش جفا هم ستادهایم
هوش مصنوعی: ما در عشق به درد و غم عادت کردهایم و اگر دلی به تو دادهایم، حتی در برابر بیمهریها هم ایستادگی کردهایم.
اول ز هرچه هست نظر بستهایم ما
وآنگه به دوست چشم ارادت گشادهایم
هوش مصنوعی: ما ابتدا به همه چیز دیگر چشم پوشیدهایم و سپس به دوست خود با عاشقانهترین محبت نگاه کردهایم.
ما را ز یار طالع اگر نیست چاره چیست
کز مادر زمانه بدین بخت زادهایم
هوش مصنوعی: اگر ما از جانب یار خود خوششانسی نداریم، دیگر چه کاری از دستمان برمیآید؟ ما از مادر زمانه با این سرنوشت متولد شدهایم.
اهلی ز دام عشق بسی رستهایم لیک
انبار در کمند بلایی فتادهایم
هوش مصنوعی: ما از دام عشق به اندازهی کافی رستهایم، اما هنوز در کمند بلای آن گرفتار ماندهایم.