گنجور

شمارهٔ ۹۴۹

گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم
بر یاد دوست جمله فراموش میکنم
برما ز عشق گرچه نگویی سخن ولی
صد نکته فهم از آن لب خاموش میکنم
مشتی گدای سوخته ایم ای پسر مرنج
بر شکر تو گر چو مگس جوش میکنم
مجنون وشم ز آهوی چشم تو گوشه گیر
با شیر اگرچه دست در آغوش میکنم
ما عاشقیم و گر همه عالم دهند پند
مشنو که من نه پند کسی گوش میکنم
اهلی کجا به مصلحت پیر خرقه پوش
ترک سهی قدان قباپوش میکنم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم
بر یاد دوست جمله فراموش میکنم
هوش مصنوعی: هرچقدر هم که برای یاد دوست، خون دل بخورم و غم داشته باشم، در نهایت همه‌ی آن‌ها را فراموش می‌کنم.
برما ز عشق گرچه نگویی سخن ولی
صد نکته فهم از آن لب خاموش میکنم
هوش مصنوعی: با اینکه تو از عشق چیزی نمی‌گویی، اما من از لب‌های ساکت تو نکات زیادی می‌فهمم.
مشتی گدای سوخته ایم ای پسر مرنج
بر شکر تو گر چو مگس جوش میکنم
هوش مصنوعی: ما گروهی از گدایان سوخته و پریشان حال هستیم، پسر! نگران نباش. من هم اگر مانند مگسی به شکر تو بروم و جوش بزنم، به خاطر عشق و محبت توست.
مجنون وشم ز آهوی چشم تو گوشه گیر
با شیر اگرچه دست در آغوش میکنم
هوش مصنوعی: من در عشق تو مثل مجنون شده‌ام، حتی اگر در آغوش شیر هم باشم، به خاطر آهوی چشم تو گوشه‌نشین می‌شوم.
ما عاشقیم و گر همه عالم دهند پند
مشنو که من نه پند کسی گوش میکنم
هوش مصنوعی: ما عاشقیم و اگر تمام دنیا هم نصیحت کنند، به حرف هیچ‌کس گوش نمی‌دهیم.
اهلی کجا به مصلحت پیر خرقه پوش
ترک سهی قدان قباپوش میکنم
هوش مصنوعی: من کجا می‌توانم به مصلحت پیر، که در لباس خرقه‌ای پوشیده است، فکر کنم در حالی که من خودم به زیبایی و ظرافت لباس‌های بلند و شیک می‌پردازم؟