گنجور

شمارهٔ ۹۴۵

ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم
پیمان دو عالم به دو پیمانه شکستیم
اول چه حکیمانه ره توبه گرفتیم
آخر که شکستیم چه رندانه شکستیم
بستیم ز تعلیم خرد نخل امیدی
آنهم بمراد دل دیوانه شکستیم
باشد که دل دوست نرنجد که غمی نیست
گر در نظر مردم بیگانه شکستیم
مردیم ز غم اهلی و بستیم زبان را
برخیز که هنگامه افسانه شکستیم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم
پیمان دو عالم به دو پیمانه شکستیم
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به تصویر کشیدن یک لحظه حساس و احساسی می‌پردازد. او از شکستن شیشه‌ای که نماد ناموس و حرمت است در میخانه صحبت می‌کند، به این معنا که در فضای آزاد و صمیمی، محدودیت‌ها و رسميت‌ها را کنار گذاشته‌ایم. همچنین اشاره به پیمانی دارد که بین دو دنیا یا دو حالت روحی برقرار بوده، و این پیمان نیز به دو جام شکسته شده است. در واقع، این اشعار بیانگر آزادگی، رهایی و کنار گذاشتن قید و بندهای اجتماعی هستند.
اول چه حکیمانه ره توبه گرفتیم
آخر که شکستیم چه رندانه شکستیم
هوش مصنوعی: در ابتدا با دانایی و خرد، مسیر توبه و بازگشت را انتخاب کردیم، اما در نهایت، به شکل زیرکانه‌ای شکست خوردیم.
بستیم ز تعلیم خرد نخل امیدی
آنهم بمراد دل دیوانه شکستیم
هوش مصنوعی: ما از آموزش و پرورش خرد فارغ شدیم و امیدی مانند نخل بر دل دیوانه‌مان بسته‌ایم، که در نهایت آن امید به آرزویمان نرسید و شکست خورد.
باشد که دل دوست نرنجد که غمی نیست
گر در نظر مردم بیگانه شکستیم
هوش مصنوعی: امیدوارم دل دوستم ناراحت نشود، زیرا که غمی در کار نیست، حتی اگر در نظر دیگران وضعیت ما شکست خورده به نظر بیاید.
مردیم ز غم اهلی و بستیم زبان را
برخیز که هنگامه افسانه شکستیم
هوش مصنوعی: به خاطر غم اهلی، به شدت ناراحت و ساکت شده‌ایم. اما اکنون زمان آن رسیده که برخیزیم و صدای خود را بلند کنیم؛ زیرا ما داستان سختی را پشت سر گذاشته‌ایم.