گنجور

شمارهٔ ۹۴۳

عاشق منم که با چو تو خونخواره‌ای خوشم
قطع امید کرده به نظاره‌ای خوشم
از های و هوی مطرب و ساقی رمیده‌ام
با های‌های گریهٔ بیچاره‌ای خوشم
مسکینْ من شکسته که صد زخم می‌خورم
وانگه به خنده‌ای ز ستمکاره‌ای خوشم
با آهویان گذار چو مجنون مرا که من
با همچو خود رمیده و آواره‌ای خوشم
اهلی دلم که پاره شد از غم چو بهر اوست
گر پاره‌ای به تنگم از آن پاره‌ای خوشم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عاشق منم که با چو تو خونخواره‌ای خوشم
قطع امید کرده به نظاره‌ای خوشم
هوش مصنوعی: من عاشق تو هستم، حتی اگر تو به دردسرساز و خشنیده باشی. من امیدم را از دست داده‌ام و فقط به تماشای تو راضی‌ام.
از های و هوی مطرب و ساقی رمیده‌ام
با های‌های گریهٔ بیچاره‌ای خوشم
هوش مصنوعی: از شلوغی و سر و صدای موسیقی‌دان و نوشیدنی‌فروشی دوری کرده‌ام و به صدای گریهٔ بیچاره‌ای که در دل دارد، بیشتر علاقه‌مندم.
مسکینْ من شکسته که صد زخم می‌خورم
وانگه به خنده‌ای ز ستمکاره‌ای خوشم
هوش مصنوعی: من بیچاره‌ام که بارها زخم خورده‌ام، اما باز هم با یک لبخند از طرف یک ظالم، خوشحال می‌شوم.
با آهویان گذار چو مجنون مرا که من
با همچو خود رمیده و آواره‌ای خوشم
هوش مصنوعی: من مانند مجنون، در کنار آهوان در حال گذر هستم، زیرا با چنین موجودات رمیده و آواره‌ای احساس خوبی دارم.
اهلی دلم که پاره شد از غم چو بهر اوست
گر پاره‌ای به تنگم از آن پاره‌ای خوشم
هوش مصنوعی: دلم به خاطر او پر از غم و غصه شده است، اما اگر از این غم و ناراحتی هم تنگ دل شوم، باز هم از آن تکه‌ای که برای اوست، خوشحال هستم.